حاج رضا بذریShahadat_Emam-Bagher_Bazri_1403.mp3
زمان:
حجم:
6.56M
🏴 يا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ
أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ
🔊تو هنوزم عزاداری،گریه بی صدا داری
هر روز واسه خودت آقا
روضه کربلا داری...
◼️ زمینه #شهادت_امام_باقر علیه السلام
🎤حاج محمدرضا #بذری
#زمینه_امام_باقر
عاشقی همجوارت نیست
همدمی هم کنارت نیست
حتی شب عزاداریت
کسی پیش مزارت نیست
وای وای وای ...
تو ذهن خودم حرم میکشم
میام و غبار مرقدتو به روی چشم ترم میکشم
آه از بی یاری
آه غصه داری
آه از زهر کاری
غریب آقام غریب آقام ...
امام زاده آبادی ام حرم دارد
ولی امام غریبم هنوز بی حرم است
تو هنوزم عزاداری
گریه بی صدا داری
هر روز واسه خودت آقا
روضه کربلا داری
وای وای وای ...
دلت از عطش کبابه هنوز
تو خاطر تو تلزی و گریه های گل ربابه هنوز
آه از کربلا
آه وا عطشا
آه کو مشک سقا
غریب آقام غریب آقام ...
دیدی سنگ روی بامو
ناسزا ها و دشنامو
میشه مگه فراموش کرد
کوچه پس کوچه شامو
وای وای وای ...
با رنج و عذاب با حال خراب
با دستای بسته نانجیبا کشوندنمون به بزم شراب
آه از اسارت
آه از جسارت
آه شکسته حرمت
غریب آقام حسین حسین
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•به لطفش... #قسمت_اول #روضه وتوسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده #شب_دوم_مح
.
|⇦•برکت سفره ی نذری...
#قسمت_اول #روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
خون او قصه ی سرخی ست که جریان دارد
تربتش خاصیت دارو و درمان دارد
یک نفر نیست که در دام نیفتد، این ها
برکاتی است که گیسوی پریشان دارد
برکت سفره ی نذریِّ محرم صفر است
باقی سال اگر سفره ی ما نان دارد
چه کسی گفته که در جنت الاعلاست بهشت
شاه ما روی زمین روضه ی رضوان دارد
شرط ایمان به خدا گریه ی بر ماتم اوست
قول معصوم بر این مسئله اذعان دارد
تکیه بر نیزه غربت زده در حالی که
لشگر جن و ملک گوش به فرمان دارد
شمر با خنجر کندش چقدر تندی کرد
ذبح با ضربه زدن درد دو چندان دارد
در غم غارت پیراهن او می سوزد
عاشقی که همه شب چاکِ گریبان دارد
دخترش کاش نیاید وسط قربانگاه
تا نبیند پدری بی سر و عریان دارد
صورت برگ گل و ظهر عطش بار عراق
دخترِ شاه و بیابان مگر امکان دارد ؟
بیشتر می شود ای ماه! بتابی امشب
دختر گمشده ای سر به بیابان دارد
بعدِ دوری از تو تنها گریه شد کارم پدر
روضه ی بی وقفه ام، در حال تکرارم پدر
من چه شبهایی که پای نیزهات خوابم نبرد
پس خیالت تخت، امشب با تو بیدارم پدر
می توانی سر روی پاهام بگذاری خودت؟
نا ندارم تا تو را از طَشت بردارم پدر
*سر چه سری بعد بیست و چهار روز و شب این سر رسیده به این دختر.. تو چنتا محفل بردنند چوب زدنند به این سر.. یا صاحب الزمان.. سری که هر روز به گلوش نیزه فرو کردنند در آوردند تو صندوق گذاشتند دوباره صبح ...نوشتند تو شام از اون هفتا بلایی که امام سجاد فرمودند سر ما آوردند یکیش اینه میفرمود: نیزه دارا بازیشون میگرفت هی با سرای بریده تو نیزه بازی میکردند. حضرت فرمود: گاهی سری از نیزه میفتاد روی سم اسبها.. سر چه سری.. این همه بلا سرش آوردند سر تازه رسید سر بچه نگفت عمه این سر کیه صدا زد این سر چیه؟ اما تا بغلش کرد دید بوی بابا میاد تو حدیث کسا میگه:"اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ" حسنین اومدند تو خونه دیدن بوی پیغمبر میاد.این بچه هم از بوی بابا، بابا رو شناخت..صاحب کتاب از مدینه تا مدینه آیت الله ذهنی تهرانی مینویسه: سر با این همه بلا و مکافاتها که اومد سراغش سر وقتی رسید دست بچه..سری که بیست و چند روز از بریده شدنش گذشته دید تمام زخمها تازه هست. یعنی زخم لب و دست میزد. دست خونی میشد.زخم پیشانی را ناز ميکرد..*
تکتک آمار زخم صورتت دست من است
این چنین آموختم که خوب بشمارم پدر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_دوم #روضه_طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم ۱۴۰۳به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
*امشب شب چهارم محرمه، از دو تا از #اصحاب و محمد و عون دوتا آقا زاده های زینب کبری خواهرزاده های، ابی عبدالله میخونم که هر دو شهادتشون خیلی جانسوزه..اینکه میگن طفلان زینب این طفلان نقل کوچه بازاریست تو زبونا افتاده طفل بچه ی کم سن وسال میگن اینا کم سن وسال نبودن اینا جنگیدن. اینا وقتی جنگیدن دیگه کم سن وسال نیستن. میشه گفت تازه جوان بودن حالا سنشون رو هم مختلف نوشتن هرچی هست هردو برادر بالای پونزده سال بودن نقل های مختلف تا بیست وچند سال هم هست. این دوتا آقا زاده بین راه تو سرزمین زاتق به ابی عبدالله ملحق شدن حتی نقل اینه پدرشونم اومده بود. عبدالله بن جعفر، همون جعفر طیار معروف که برادر امیرالمومنین هست خودشون رو رسوندن پدرشون هم ملحق شد. برا ابی عبدالله امان نامه آورد. اما ابی عبدالله فرمود: این اراده ی خداست. من پیغمبرو به خواب دیدم..خدا اراده کرده تو رو کشته ببینه..خدا اراده کرده زن و بچه اتو اسیر ببینه..تا این جمله رو گفت اینجا این دوتا آقازاده اولین بار بود شنیدن بناست این زنا به اسارت برن. هرکی به قافله ی ابی عبدالله ملحق میشد زینب ذوق می کرد.روز پنجم شیشم وقتی حبیب اومد تا زینب متوجه شد حبیب اومد صدا زد سلام من رو به حبیب برسونید. تا حبیب شنید زینب کبری بهش سلام میرسونه، نوشتن نشست روخاک یه مشت خاک رو به سرش میریخت من کی باشم که زینب به من سلام بده.اما همینجور گریه میکرد میگفت: حسین کار به کجا رسیده با حضور پیرمردی مثل من زینب ذوق می کنه.چقدر غریب شدی آقا..وقتی دید دوتا آقا زاده ها رو عبدالله آورد ذوق کرد. الحمدالله منمپیش کش دارم برا حسین...*
بنا نبود که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیمخط بزنی
بنا نبود بمانی غریب در صحرا
و خواهرت بشود بی نصیب در صحرا
بنا نبود مهیای سوختن باشی
میان خیمه پی کهنه پیروهن باشیم
اینا خیلی اصرار کردن دایی قبول نمی کرد اینا برن .زینب کبری اومد جلو خیلی اصرار کرد.ابی عبدالله هی بهانه می آورد.یه وقت صدا زد زینب جان! شاید پدرشون اصلا راضی نباشه..صدا زد حسینجانپدرشون توصیه کرده قبل فرزندان تو، فرزندان من جان بدن. هرچی ابی عبدالله میگفت زینب قبول نمی کرد.میگفت: نه ..این بچهها باید در راه شما جان بدن..زینب شروع کرد قسم دادن.حسینجان! تو رو به مادرمون زهرا،حسینجان!تو رو به بابامون علی، حسینجان! تو رو به جدمون...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_دو_طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•خانه ها را روضه کردی... #قسمت_اول #روضه_امام_حسین و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
.
|⇦•به نام نامیت...
#قسمت_اول #روضه_امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
"لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِير..أَسْتَغفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ الحَیُّ القَیومُ، هُو الرَّحمنُ الرّحیمُ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ، مِنْ جِمیعِ ظُلمی وَ جُرمی و إِسرافی عَلی نَفْسی وَ أَتوبُ إِلَیهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَرِیعَ الْعَبْرَهِ السَّاکِبَهِ وَ قَرِینَ الْمُصِیبَهِ الرَّاتِبَهِ..اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة اَلسَّلامُ عَلَیک یا بابَ نِجاةِ الْأمّة"
*چنان دم بگیر مادرش نگاه کنه به همه مون حسین جان......حسین جان....*
به نام نامیت عرش معلّی عِطر آگین است
همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است
صدایی هم اگر باشد در عالم، یا حسین ماست
تویی عشق حقیقیِّ جهان ،باقی دروغین است
چنان داغ محرمها نشسته در دل تقویم
هنوز از ماتم تو سینهی تاریخ سنگین است
یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد
کسی که قبل هیئت با کتیبه ،گرمِ آزین است
قسم به شوری اشک تمام گریه کن هایت
برایت جان سپردن در بساط روضه شیرین است
خلیل الله را پیراهنت از شعله رد کرده
یکی از معجزات دستباف مادرت این است
حسین جان !
سَرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت
نشستن گوشهی آن صحن آمال سلاطین است
*رفیق بدون این شبا در کدوم خونه رو میزنی. یک جمعی آمدن خدمت امام صادق اول غلاماش رو فرستاد فرمود: برید کمکش کنید بار و بنه رو از شترها پایین بگذارند دو سه روز هم بهترین پذیرایی ازشون کرد.داشتن میرفتند حضرت امر کرد به غلامان فرمود: کمکشون نکنید.تعجب کردن عرض کردن آقا خطایی از ما سر زده علتش چی بود؟اومدیم اینگونه پذیرایی تون این چند روز فوق العاده، الان داریم میریم خودمون موندیم داریم بارها رو بار شترها میگذاریم و میریم.حضرت جمله ای داره رفقا قدر بدونید.. فرمود: "إنّا أهلُ بَيتٍ لا نُعينُ أضيافَنا عَلَى الرِّحلَةِ مِن عِندِنا" ما اهلبیت مرام مون اینه کسی در خونه مون بیاد کمکش نمیکنیم از در خونه امون بره این که بچه ها اومدید دم خونه امام حسین.. بگو حسین جان هر چی که باعث میشه من ازت دور بیافتم اون و از من بردار هر چی که باعث میشه من ازت جدا بشم اون و از من بردار..*
آقای من !
من از تعظیم پایین پای این شش گوشه فهمیدم
که بالا میرود در محضرت هر کس که پایین است
غذای نذری تو فقر ما را ریشهکن کرده
گدایی که به نانت لب نزد در اصل مسکین است
دهان خاکیش از عِطر سیب صحن تو پر شد
پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوشبین است
فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی
چنین محراب خونین در کدامین رسم و آیین است
لبت ذکر خدا می گفت، شمر آمد خرابش کرد
به روی چکمه ردِّ “یا غیاث المستغیثین” است
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_پنجم_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی روضه حضرت قاسم علیه السلام اجرا شده #شب_ششم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
قاسم گریان داشت میرفت. الان داری میری میدان باید رجز خوان بری دشمن از هیبت تو بترسه.. چرا گریان داره میره بسمت میدان؟ حتی راوی میگه دیدیم این بند کفششم آویزان بود گریه میکرد.سه تا علت داره سه تا علت و عرض کردم من نوشتم علت اولش و عرض کردم..علت بعدیش تو رجزش معلوم میشه صدا زد"ان تنکرونی فانا ابن الحسن سبط النبی المصطفی و المؤتمن هذا حسین کاالاسیر المرتهن"علت بعدیش برا این یک تیکه است .صدا زد این حسینه این نوه ی پیغمبره مثل اسیر،گرفتار شما شده گریه اش برا ابا عبدالله بود رفقا ..علت سومش هم اینجا معلوم میشه رو کرد به عمر سعد صدا زد شما سیراب باشید و اهل بیت پیغمبر همه تشنه .جمله اش اینه صدا زد حتی اسبان شما سیرابن اما اولاد پیغمبر لب تشنه ان ..اما حالا باید بجنگه قاسم بن الحسن از رزمش که نگم شیر زاده اس آقا زاده اس.رزمش هم بی نظیره زد به دل لشگر.یه نقلی هست رفقا در عرب اینگونه بود پرچمدار میفتاد شیرازه ی لشگر بهم می ریخت .نقل اینه زد به دل لشگر هم پرچمدار و زد قاسم پرچمدار افتاد زمین برا مدتی شیرازه ی لشگر از هم پاشید. تعداد زیادی و به درک واصل کرد خیلیا رو کشت بالاخره آقا زاده اس. حتی اون ازرق شامی و بچه هاش و همین آقازاده به درک واصل کرد چهارتا پسرش تعداد زیادی و به درک واصل کرد. اینجا بود یکوقت دور این آقازاده رو گرفتن گفتن اینجوری نمیشه باید سنگ بارانش کنیم هی سنگ میزدن به بدنش.. سه تا شهید رفقا تو کربلا سنگ باران شدن یکی عابس یکی قاسم یکی هم خود سیدالشهدا. عمربن سعد ازدی خدا لعنتش کنه صدا زد..گناهان عرب به گردن من اگه داغ این نوجوان و به دل عموش نذارم. لشگر و دور زد نوشتن چنان با شمشیر زد به فرق قاسم.. قاسم از اسب به زمین افتاد.رفقا دیدید تو شکار اینگونه اس اون کسی که اولین ضربه کاری رو میزنه میگه برید کنار شکار مال منه.وقتی ضربه رو عمربن سعد ازدی زد خودش اومد رو سینه قاسم نشست ..کاکل قاسم و به دست گرفت.وای وای ..اومد سرش و از بدن جدا کنه نوشتن ابا عبدالله مثل باز شکاری هی این لشگر و میشکافت خودش و رسوند به بدن قاسم دید این نامرد میخواد سر قاسم و از بدن جدا کنه آقا اینجا بود شمشیر و حواله داد دست این ملعون از بدن جدا شد این نامرد اهل قبیله اش و صدا زد همه اومدند کنار بدن قاسم جنگی در گرفت ابی عبدالله همه رو دور کرد هر شهیدی جون میداد یبار آقا رو صدا میزد اما قاسم مکرر میگفت: یا عماه.. یا عماه..هر سم اسبی که رو بدنش میومد هی پشت هم صدا میزد.گاهی سم اسب رو پهلوش میومد دیگه نمیگفت یا عماه میگفت یا اُمّاه.. اینجا بود ابی عبدالله همه رو دور کرد آرام آرام گرد و غبار جنگ خوابید ابا عبدالله اومد بالا سر قاسم دید هی داره قاسم پاشو رو زمین میکشه اومد سر قاسم و به دامن گرفت فرمود: خیلی برا عمو سخته عمو رو صدا بزنی نتونم برات کاری کنم ..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
آبی که به لب علی اصغر نرسید بایدم متحیر باشه. تیر که به گلوی علی اصغر خورد ابی عبدالله خون گلوی علی اصغر سه تا کار کرد انقد داغ برا ابی عبدالله سنگینه سه تا کار کرد ابی عبدالله اول یک کف خونه علی اصغر و پاشید امام باقر فرمود اگه یک قطره به زمین میرسید آنن عذاب نازل میشد. اونروزی هم که مادرش دید شمشیر بالا سر علی گفت الان میرم لباس بابامو رو سرم میگیرم نفرینتون میکنم.مولا صدا زد سلمان سریع برو زهرا رو دریاب بگو علی گفته نفرین نکن اینجام به اشاره امیرالمومنین و اطاعت فاطمه زهرا عذاب برگشت،عذاب نازل نشد.اینجام اگه یک قطره خون زمین میرسید عذاب نازل میشد. کار دوم ابی عبدالله این بود یک کف خون گرفت قنداقه ی علی روخونی کرد شاید مربوط به قیامت باشه آخه بناست این قنداقه خونی وارد عرصه محشر بشه. یکی از اسباب شفاعت همین قنداقه خونی اصغره..کاری کردن آسمونیا بی طاقت شدن خدا پیام تسلیت فرستاد.دیدن یک کف خون گرفت هی به محاسن خودش میماله صدا بلند شد به گوش ارباب رسید یا حسین نکن حسین این کارو نکن ما همین الان تو بهشت براش یک دایه در نظر گرفتیم. این خون و به صورت خودت نکش آسمونیا رو بیچاره کردی نکن. ما عوضش میدیم. آب متحیره یه جایی دشمن متحیر شد اما اون آقایی که آب تا مزارش میاد متحیره خودش متحیر شد دیدن حالا دو سه قدم میاد طرف خیمه هی برمیگرده حسین هی میاد هی برمیگرده گویا حسین روی برگشت به خیمه رو نداشت*
لالایی الهی تو گهواره
حس کنی بارون داره رو صورتت می باره
بخواب مادر لالایی
بخواب مادر شاید دیدی خواب آب
لالایی شد بیچاره مادر
بخواب مادر بخواب مادر
لالایی گهواره اتو تاب میدم
دیشب توی خواب دیدم دارم بهت آب میدم
مثلا تو رو تاب میدم؛ مثلا به تو آب میدم
مثلا تو صدام کردی؛ من با خنده جواب میدم
مثلا عمو برگشته؛ شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی
لالایی گلم؛ تشنه ی یه جرعه آب علی
لالایی گلم؛ بیا بغلم بخواب علی
آوراه ام میان هر شهر کرده ای
شیرت نداده ام نکند قهر کرده ای
نیزه میخواد بی نقابت ببره
بهره از بوی گلابت ببره
وقتی نیزه دار،داره تابت میده
لالایی میگم که خوابت ببره
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
سر شب تا سحرش میزدنش
سوخته بود و جگرش میزدنش
پشت خیمه رفته بود گریه کنه
سر قبر پسرش میزدنش
*انقدر پشت خیمه گریه کرد.زینبم از این طرف داشت همه رو تو خیمه آروم می کرد. بچه هایی بودن که پاها سوخته، گوشواره کنده شده، سیلی خورده، مو کشیده شده همه رو زینب آروم کرد تو هق هق گریه دید صدای گریه از بیرون میاد آروم اومد پشت خیمه دید رو یه تل خاکی رباب به سینه اش میزنه..آخ مادرت بمیره صدا زد رباب ما بزرگتر این بچه هاییم ما بی قرار بشیم اینام بی قرار میشن. تو اینجوری بی قرار گریه کنی من جواب این بچهها رو چی بدم .تازه آرومشون کردم با گریه رو آورد به سمت زینب کبری صدا زد زینب جان غروب اشتباه کردم آب خوردم تشنه ام بود اما کاش نمیخوردم.الان شیر دارم، شیر خواره ندارم.چرا ابی عبدالله وقتی سکینه از هوش رفت تو عالم رویا اومد بهش فرمود:"شيعتي مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذكروني،اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني" شیعه ما آب میبینه میگه حسین..صحبت غریب و شهید میشه میگه حسین..سکینه جان تو رو بگو ای کاش همه این گریه کنا یه جا بودن کربلا، هیچ جا امام حسین آرزو نکرد صدا زدل"لَيْتَكُم في يَوْمِ عاشورا جميعاَ تَنْظُروني"کاش همه بودید یه صحنه رو میدید"كَيْفَ اِسْتَسْقي لِطِفْلي فَاَبوا اَن يّرْحَمُوني"میدید به بچه ام رحم نکردن.چرا به سکینه؟آقا داره پدر دختری درد و دل میکنه.یعنی این داغ هم منو بیچاره کرده هم ربابو.تو برو بگو به بچه امون رحم نکردن*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•خدا به همرات قربونت علی... #روضه حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ ح
.
|⇦•نفسِ تو علی اکبرم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده#شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
نفسِ تو علی اکبرم جلو چِشِ من بریدن
جوون منو چجوری به خاک و به خون کشیدن
خون لخته میاد از کنج لبت
داره می بینه عمه زینبت
بدجوری کردن نامرتبت
بمیرم که پیکرت شد ارباً اربا جانِ بابا
پا توپیش من نکش به روی خاکا جانِ بابا
پاشو تا عمه نیومده تا اینجا جانِ بابا
کینهٔ علی ببین چجور امیدم و ناامید کرد
همون یه نگاه به جسمت محاسنم و سفید کرد
نَشکو الیکَ ربَّ العالمین
علی اکبر افتاده زمین
ندیدم امروز داغی اینچنین
هی جلو چشام داری میزنی پر پر جانم اکبر
تازه شد برام دوباره داغِ مادر جانم اکبر
منو میسپاری به خنده های لشگر جانم اکبر
اکبرم بالای نعش تو پسرم میخورم زمین
آتش گرفته این جگرم میخورم زمین
اکبرم مویم سفید گشته چنین قد کشیده ای
حق دارم ای پسرم، پدرم میخورم زمین
*راوی میگه تو کوچه های مدینه دیدم چنان صدای ناله ای بلنده حتی میگه شتر من از حرکت ایستاد و نشست خودمم از شدت حزن اون ناله نشستم رو زمین ناله زدم یکوقت دیدم در اون خونه باز شد یک دختری از اون خونه اومد بیرون سوال کردم اینجا منزل کیه؟ گفتن منزل سیدالشهداس منزل حسین بن علیه. گفتم: این صدا ناله ی کیه؟ گفت صدای ناله ی ام لیلاس مادر علی اکبر از وقتی داغ علی اکبر و دیده هر روز کارش اینگونه ناله زدنه معمولا اسمش کمتر تو روضه ها میاد نبود کربلا تومدینه که داغش و شنید گریه کرد..*
اکبرم دست خودم نبود که با زانو آمدم
پیچیده در کمرم درد که میخورم زمین
پسرم امروز روز جشن زمین خوردن من است
کف میزنن دور و برم میخورم زمین
اکبرم با پهلوی شکسته تو زنده میشود
داغ مدینه در نظرم، میخورم زمین
با هر تکان تن تو ز هم باز میشود
جسم تو را چگونه برم میخورم زمین
*تا اذن میدان گرفت علی اکبر تا اجازه میدان خواست.. ابی عبدالله همون اول بدون ذره ای تعلل گفت برو پسرم اما یکسر به خیمه ی زنا بزن. اومد تو خیمه ی زنا بچه ها خیلی این زن و بچه امید داشتن به علی اکبر همونجور که به اباالفضل العباس امید داشتن به علی اکبرم امید داشتن.
یلی است شیریست وجودش آرامش اهل خیمه اس حالا میخواد با زنا وداع کنه. دورش و گرفتن انقد این بچه ها گریه کردن دیدن این جا خودشون و به بازو علی اکبر آویزان میکنن داداش کجا میری ما رو تنها میذاری.. دیدن بچه ها دور علی اکبر و گرفتن گریه میکنن خودشون و آویزان به بازوی علی اکبر یوقت دیدن زینب اومد جلو علی اکبر شرم و حیا این علی اکبره دست پرورده ابی عبدالله است. محضر عمه جانش از خجالت سرش پایینه که این بچهها تشنه ان. یعنی عباس باشه علی اکبر باشه این زن و بچه از تشنگی ناله بزنن از خجالت علی اکبر سرش پایین. یکوقت زینب کبری اومد روبه روش علی جان میخوای بری یک جمله "ارحم غربتنا" به غریبی ما رحم کن علی اکبر ابی عبدالله دید این زنا ول نمیکنن علی اکبر و.. اومد صدا زد ممصوص در ذات خداست پسرمو رهاش کن این میوه الان دیگه رسیده است دیگه باید بره این گل وقت شکفتنشه دیگه باید بره همه رو یجوری آرام کرد اما مگه دل خود حسین آرام میشه حالا میخواد علی اکبر بره هی آقا کمک میکنه زره رو محکم میکنه هی بهانه میکنه یکم بیشتر قد و بالاشو ببینم. داره میره میگه پسرم خودتو درست کنم، زره تو محکم کنم، بابا حواست باشه ها یه خیمه منتظرتنا حواست باشه بابا.. قربونت بره حالی بود رفقا یه وقت ابی عبدالله دید دیگه نمیشه بیش ازین این پسرو معطل کنه آرام آرام سوار بر مرکب شد این علی نبود که میرفت همه وجود ابی عبدالله بود که میرفت اینجا اولین احتضار ابی عبدالله است.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•نفسِ تو علی اکبرم... #قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده#شب_هشتم_محرم۱۴
.
|⇦•به یمن اشک...
#قسمت_اول #روضه و توسل به #حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الْعَبْرَةِ السَّاكِبَةِ وَ قَرِينَ الْمُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة
وَ یَا بابَ النجاةُ الامّة"
به یُمن اشک پر و بال من کجا ها رفت
شبیه رود به آغوش دریا رفت
دم حسینیه، لالی بلند گفت حسین
شنید معجزه ات را دل مسیحا رفت
کنار منبر تو لات کوچه گرد نشست
زمان رفتن از روضه کوه تقوا رفت
می بهشتی من چای بعد هیئت توست
خوش آن لبی که پی این می طهورا رفت
حیاط خانهٔ ما سهمی از حرم شده است
همین که سر در آن پرچم تو بالا رفت
*قدیما رسم بر این بود اول هر ماه روضه خون میومد تو خونه ولو یکنفر باشه روضه اش و میخوند و میرفت. تو هر خونه ای معمولا رسم بود سالیانه چند تا روضه باشه بعضیا فاطمیه بعضیا محرم. الان خیلی کمرنگ شده آخه بعضیامون سخت میگیریم میگیم روضه بخوایم بگیریم خیلی هزینه و...گاهی با زن و بچه ات بشین روضه بخون گاهی یک سلامی خانوادگی رو به کربلای امام حسین. گاهی یک روضه خون بیاد یه چند نفر رفقای خانواده دعوت بشن همون مقدار بسه رفیق .*
حیاط خانه ما سهمی از حرم شده است
همین که سر در آن پرچم تو بالا رفت
برای نذر عزای تو خرج میکرده
چه سودها که به دخل دکان بابا رفت
هنوز رفتن مادربزرگ یادم هست
سلام داد به سمت حرم ز دنیا رفت
* کتاب فضیلت های گمشده رو بخونید. خدا رحمت کنه ملاعباس تربتی رحمت الله علیه و از اولیا خدا این آخرای عمرش یک هفته تو کما بود چشماشو وا کرد دیدن با احترام و با زحمت البته نشست شروع کرد چهارده بار سلام دادن و خوش اومدید خوش اومدید خوش اومدید یبار بعد سلام آخر شروع کرد گریه کردن گفت بی بی زینب خوش اومدی. یکوقت صدا زد بی بی من برات خیلی گریه کردم تو عمرم*
عنان نوکر تو دست سلطان است
غلام تو به رضا جان سپرد خود را رفت
*امشب شب تاسوعاست اومدی گریه کنی بسم الله *
خبر رسید علمدار در کمین افتاد
خبر رسید به خیمه توان زنها رفت
برای شرح تنش گفته اند این را که
چقدر نیزه به تشییع جسم سقا رفت
رشید علقمه را نیزه قد اصغر کرد
ببین چه بر سر آن پهلوان رعنا رفت
*شب تاسوعاست نقل از انام زمانه فرمود: هر جا روضه ی عموم باشه منم میام. امشب همه جا روضه اباالفضله آقا یه نگام به ما بنداز ..امشب اومدیم برا عموجانت گریه کنیم یا ابوالفضل*
بگیر علمتو پهلوون نزار که بخنده دشمن
که رفتن خیمه با تو جواب رقیه با من
سقای دشت کربلا بمون
زینب ببینه روی پا بمون
فقط به جون بچهها بمون
* سادات مجلس دعا کنید دعا کنید شب اباالفضل یه جوری گریه کنیم امام زمان از ما راضی باشه همون اولم بگم همه ی این گریه ها و ناله ها تهش هرچی بخوان به ما بدن صدر هر حاجتی که داری فرج امام زمان باشه یا علی مدد *
من بمیرم که زمین خوردی با صورت ای خوش غیرت
رسیدم و شده تن تو غارت ای خوش غیرت
دوخته شد به سینه ی تو مشک پاره ات ای خوش غیرت ای خوش غیرت
*همون اول یه سر بریم مدینه برگردیم اینجا عباس با صورت به زمین افتاد اما قبلش یجا تا خبر شهادت فاطمه زهرا رو برا علی آوردن نوشتن "فوقع علیُ "آقا با صورت به زمین افتاد*
صدا زدی منو یا اخا
خدا میدونه دلم ریخت
چجور به سرت خورد عمود
که صورتتم به هم ریخت
خدا نگهدار ای آب آورم
من دیگه باید از اینجا برم
دلشوره دارم واسه حرم
کاش میشد بیای بریم که خیمه تنهاس جانم عباس
به رقیه چی بگم وقتی عمو خواست جانم عباس
میشنوی دور و بر حرم چه غوغاس جانم عباس
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#شب_تاسوعا
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•به یمن اشک... #قسمت_اول #روضه و توسل به #حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفس
.
|⇦•خداحافظ برادر خواهریها...
#قسمت_اول #روضه #امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
نمانده فرصت آن دلبریها
خداحافظ برادر خواهریها
گرفتارم نکن مشکل گشایم
حلالم کن مرا این آخری ها
بیا بیا دستی بکش بر روی قلبم
به جای زحمت آن مادریها
داداش در و میخ و لگد یادت که مانده
پریشانم از این یادآوری ها
لباس کهنهای مادر فرستاد
مراقب باش دارد مشتریها
داداش کمی از تشنگیت گفته بودی
نگفته بودی از غارتگری ها
برای زینب انگشتت مهم است
برای ساربان انگشتری ها
خیالت جمع قبل رفتن تو
گره خورده تمام روسری ها
مصیبت میشود با شمر و خولی
تحمل کردن دربه دری ها
حسین من!
خودت رخت اسارت بر تنم کن
گذشت آن روزها آن سروری ها
*رو به رو لشگر ایستاد نوشتن ابی عبدالله به شمشیرش تکیه داد. رو به رو لشگر ایستاد میخواست حرف بزنه همه هلهله میکردن ابی عبدالله فرمود: لااقل صبر کنید ببینید چی میگم. همین جمله آقا همه رو به سکوت واداشت همه ساکت شدند. اقا فرمود: میدونید هل تعرفونی ایا منو میشناسید یا نه گفتن نعم انت ابن رسول الله و سبطه تو نوه پیغمبری تو فرزند پیغمبری.. مولا شروع کرد با همه صحبت کردن و نصیحت کردن اما کم کم صدای هلهله ها بلند شد یه وقت صدا کردن حسین میشناسیمت اما میخوایم کاری کنیم تو تشنه جان بدی ابی عبدالله تا این جمله رو شنید جملاتی فرمود: حاکی از این بود که خدا بر همه شما غضب کرده
دیگه حرف نصیحت تاثیر نداره دیگه کار به جایی رسید یاری هم برا آقا نمونده حتی علی اصغر جون داد. شروع کرد دونه دونه یارانش و صدا زدن باد تو محاسن حسین افتاده بود به نیزه ی غریبی تکیه داد. "یا مسلم بن عقیل! یا هانی بن عروه! یا حبیب بن مظاهر یا مسلم بن عوسجه ما ینادی کم فلا تجیبونی" چتون شده حسین صداتون میزنه جواب من و نمیدید. انقدر صدا زد.. ارباب مقاتل نوشتن بدن شهدای کربلا میلرزید با این جملات ابی عبدالله.. میفرمون چتون شده حسین صداتون میزنه جواب نمی دید از خواب بیدار شید بلند شید میخوان دست ناموسم و ببندن میخوان به خیمه های بی دفاع من حمله کنن کجایید؟ «امشب هر چی گریه کردید تهش بگو خدایا آقامون و برسون برا فرج امام زمان دعا کن همه ی این گریه ها نذر فرج..»نوشتن بدن این شهدا شروع کرد به لرزیدن یعنی یا حسین اگه اراده کنی تو بخوای میایم مگه شب عاشورا اینا نبودن گفتن حاضریم هزار بار تو مسیر تو جان بدیم آقا من اماده ان .. استغاثه ابا عبدالله تمام شد حالا اومد تو خیمه من از وداع های ابی عبدالله چند نمونه بگم وداع ها مختلفه امشب مقتل میخوندم تا چهارده تا وداع نوشتن دوسه تاشو برات بگم اومد تو خیمه ی امام سجاد تا امام سجاد متوجّه حضور پدر شد صدا زدن عمه کمکم کن من بهت تکیه بدم پاهاش و جمع کرد صدا زد عمه مگه حجت خدا رو نمیبینی اومده تو خیمه ابی عبدالله گریان، عمه سادات گریان، امام سجاد گریان یکوقت صدا زد این عمی العباس بابا عمو کجاس ؟ صدازد عموتو کشتن. این بن عمی قاسم صدا زد قاسمم کشتن. صدا زد عین اخی علی اکبر داداشم علی اکبر کجاس اقا صدا زد علی اکبر م کشتن یکوقت دیگه اقا نذاشت ادامه بده اومدم همینقد بگم دیگه غیر من و تو مردی نمونده. امام سجاد رمق حرکت کردن نداشت دختر ابی عبدالله میگه یک صحنه رو یادمون نمیره .دختر ابی عبدالله فاطمه میگه دیدم برادرم امام سجاد به رو تو خیمه افتاده توان نداره بشینه ما برا اون گریه میکردیم اون ما رو میدید برا ما گریه میکرد. امام سجادی که اینگونه بی رمق بود یکوقت صدا زد عمه حجت خدا تنها مانده برو شمشیر منو بیار.عصامو بیار. حضرت صدازد خواهر دریاب برادر زاده تو زمین نباید از حجت خدا خالی باشه .
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین
#شب_عاشورا
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
@babolharam_net4_5933646758516100692.mp3
زمان:
حجم:
27.03M