eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
607 ویدیو
834 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد علی (ع) از استخوان مانده در حلقوم راحت شد شب وصل است و او را خوش ترین ساعات و اوقات است طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است علی (ع) ساعت به ساعت میرود تا مرز بیهوشی چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب ز چشم زینب و فرق علی (ع) خون میرود امشب دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد تو کافر، زاده ی ملجم، جهان زیر و زبر کردی که بعد از مصطفی با تیغ خود شق القمر کردی تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی؟ تنی را، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد زمین را خاک بر سر شد، زمان گم کرده ای دارد ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند کمر از بهر جور او مبند ای آسمان دیگر مبند آن آسمان را دست ها در ریسمان دیگر علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی به محراب نماز امشب عجب شق القمر گشته ببین مولای مظلومان به خونش غوطه ور گشته .
🏴 مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده ساقی غریب و میکده می سوزد امشب یک غنچه یاس گمشده می سوزد امشب گل بوی زهرا می رسد از سوی مقتل سوی بهشتم می برد گل بوی مقتل امشب چکیده روی رگهای بریده گلهای اشک بانویی قامت خمیده آتش گرقته دامن طفلی سه ساله سوی شهیدان می رود با آه وناله در دست دژخیمی فتاده گوشواره خون می چکد از گوشهای پاره پاره اینجا جوانی هاشمی شد ارباً اربا اینجا به گوش دل رسیده آه صحرا ذریه آل عبا از یــــــاد رفتـــــــه خاکستر پروانه ها بر باد رفته اینجا کبوتر بچه ها تک تک پریدند اینجا سر یک جوجه را تشنه بریدند اینجا جدا گشتم خدا از نور عینم دیدم در اینجا دست و پا می زد حسینم ✍ .
4_6033117784479629697.mp3
3.97M
. با نوای: شاعر شعر اول: شاعر شعر دوم: : لطائف و ظرائف در روضه غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. 👇