eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. عج ز جام نام تو دارد لبم تر می‌شود امشب خدا را شکر که با تو شبم سر می‌شود امشب بزرگی کن نیفتد طشت رسوایی من از بام که از فریاد آن گوش فلک کر می‌شود امشب تعارف نیست می‌دانم نبودم نوکر خوبی به دستان تو نوکر باز نوکر می‌شود امشب دعا کردم پر از کرب و بلا، مشهد، نجف باشد اگر تقدیر من دارد مقدر می‌شود امشب نمی‌ارزد دلم اندازه‌ی پول سیاه اما به عشق صاحب ایوان‌طلا زر می‌شود امشب من و آلوده دامانی، برایم روضه می‌خوانی؟ که بعد از روضه هر جانی مطهر می‌شود امشب ————————- برای 👇🏻 علی تا گفت یا زهرا، حسن در گوش زینب گفت: پدر آماده‌ی دیدار مادر می‌شود امشب بریده تیغ تا ابرو، ولی با دیدن پهلو دوباره زنده یاد آتش و در می‌شود امشب ————————- برای 👇🏻 تمام دست‌ها بر دامن باب الحوائج‌هاست یکی دارد دخیل موی اصغر می‌شود امشب یکی هم حاجتش را امشب از بی‌دست می‌گیرد یکی هم در خرابه دیده‌اش تر می‌شود امشب خرابه دختری دارد که بر دستان بی جانش سری دارد که با آن روضه‌ام سر می‌شود امشب ✍ .
. . 📋 پیرمرد نابینا (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حسن و حسین بردن باباشون رو دفن کردن، از تشییع که برمی‌گشتن دوتایی چه حالی داشتند این دوتا داداش... یکی از این طرف، یکی از اون طرف؛ شبانه توو دل سحر، داره هی قصه‌ها تکرار میشه. حسن که حرف نمیزنه، توو خودشه، اما حسین دست گردن حسن میندازه؛ _داداش یادته یه شبی هم توو مدینه این حال‌و داشتیم؟! حسن جان یادته چه زندگی خوبی داشتیم؟! چه مادری، چه بابایی، دیدی چی کار کردن؟! حسن جان یادته، اون شب چه دلی داشت بابام وقتی بدن مادر رو تنهایی بلند کرد روو دست گرفت. یادته بابا سر به دیوار گذاشته بود هی می‌گفت فاطمه جان حلالم کن... توو همین لحظاتی که این دوتا داداش باهم حرف میزنن، توو دل سحر دارن برمیگردن از تشییع، توو همین حین یهو دیدن از توو خرابه‌ای صدای ناله میاد؛ صدای نحیف ضعیف. یکی هی داره میگه: رفیقم، حبیبم، عزیزم، چرا امشب نمیای به من سر بزنی؟! تا صدا رو شنیدن، تا دیدن صدای ناله داره میاد خودشونو رسوندن اونجا ببینن صاحب صدا کیه؟! (امشب ناله بزن آقا بیاد ببینه صاحب این صدا کیه.) سریع حسن و حسین اومدن کنار این پیرمرد نشستن، دیدننابیناست، چشماش نمی‌بینه؛ هی دست سرش می‌کشیدن؛ چی شده آی پیرمرد؟! چی میخوای؟! گرسنته؟! تشنته؟! گفت: چه قدر شماها صداهاتون شبیه اون آقاییه که هرشب می‌اومد به من سر میزد، الان دو سه شبه نیومده، دلم خیلی هواش و کرده. _چی می‌گفت؟ _شبا میومد لقمه دهنم میذاشت، سرم و رو پاهاش میذاشت، نوازشم میکرد، قربون صدقه‌م می‌رفت، باهام حرف میزد‌. آخرشم که میخواست بره باهام حرف میزد، قصه می‌گفت. یادمه هرشب بهم میگفت: خوش به حالت که نمی‌بینی. کاش منم کور بودم نمی‌دیدم. _چرا آقا این حرفا رو میزنی؟! _ آخه آی پیرمرد من یه چیزایی با چشمام دیدم ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۳ .
. نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد علی (ع) از استخوان مانده در حلقوم راحت شد شب وصل است و او را خوش ترین ساعات و اوقات است طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است علی (ع) ساعت به ساعت میرود تا مرز بیهوشی چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب ز چشم زینب و فرق علی (ع) خون میرود امشب دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد تو کافر، زاده ی ملجم، جهان زیر و زبر کردی که بعد از مصطفی با تیغ خود شق القمر کردی تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی؟ تنی را، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد زمین را خاک بر سر شد، زمان گم کرده ای دارد ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند کمر از بهر جور او مبند ای آسمان دیگر مبند آن آسمان را دست ها در ریسمان دیگر علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی به محراب نماز امشب عجب شق القمر گشته ببین مولای مظلومان به خونش غوطه ور گشته .
. ‍ علیه‌السلام ✍ شب قدر سومه من اومدم بازم گدايی ای جگر گوشهٔ فاطمه بگو الان كجايی نجفی يا كربلايی ؟ يا که مشهد الرضايی ؟ مكه ای يا كه مدينه ؟ غصه دار زخم سينه هر جا هستی اقاجونم، برام دعا كن۳ خوب خوبا مهربونم، برام دعا كن۳ شب قدر سومه سفارش منم كن اقا لباس پاكی و اخلاص و خودت تنم كن اقا اگه ابروتو بردم دل به غير تو سپردم پشيمونم پشيمونم اشتباه كردم ميدونم عيبامو بيا درست كن، ای گل نرگس۳ يه غلام سيا درست كن، ای گل نرگس۳ شب قدر سومه امضا میشه مقدّراتم آقا جون یعنی میشه امضا بشه برگِ ‌براتم حرم و بده نشونم قسمتم کن آقا جونم کنارت تو دلِ جاده اربعین پای پیاده یاد پاهای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ نذر بابای رقیه(س)٬ میریم پیاده۳ شب قدر سومه٬ تازه شده داغ سه ساله داری از غمش آقا جون گریه و ضجّه و ناله آخه عمّه جونْ رقیه نداره تَوون رقیه بسکه رو خارا دویده شده قامتش خمیده تو بيای روضه بخونی ،برا رقيه۳ عمريه كه پريشونی ، برا رقيه۳ تاولِ تازه روی پا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ روی نیزه سرِ بابا٬ دلش رو‌ خون کرد۳ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .👇
. *اون جوان،گناه کرده بود،گناهی که پیامبرِ رَحْمَهً لِلعالَمين بهش گفت برو،نمی خوام ببینم تو رو، داشت گریه می کرد تویِ کوچه ها، رسید به سلمان،سلمان گفت:چرا گریه میکنی؟ گفت:خراب کردم،گناهی کردم که پیامبر به من گفته برو نمیخوام ببینم تو رو، گفت: صبر کن، یه راهی هست،اونم اینه که بری دَرِ خونه ی فاطمه، از بی بی بخوای حسین رو بیاره، با حسین بری مسجد.... همه تویِ مسجد نشسته بودن دیدن یه صدایی میاد، یکی صدا میزنه:" مَن مِثلی؟" کی مثلِ منِ؟ دیدن همون جوانِ گنهکارِ،حسین رو رویِ شانه هاش گذاشته،اونجا بود که پیغمبر چون حسین رو واسطه کرده بود بخشیدش...* شکر گرچه سیه رو شدم، غلامِ حسینم خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟ شکر که در پناهِ حسینیم عالم از این خوب تر پناه ندارد ناله بزن:حسین... ...... 🔖منبر کوتاه🔖 اهمیت شب 23 ماه رمضان💠 ♨️شبی که احتمال قدر بودنش بیشتر است! 🔶امام علی علیه السلام می فرمایند : پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در "شب بیست و سوم" بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند » [مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد۷ ؛صفحه ۴۷۰ ] 🔷راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مى فرمود: جُهَنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت: ♦️یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى خواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. 🔻جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مى شد صبحگاهان از مدینه خارج مى شد و به محل خود مى رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است. [ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ جلد ۷؛ صفحه ۴۷۰] 🔻عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ. 💠به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود. [ بحار الأنوار؛ جلد ۹۵ ؛صفحه ۱۶۹ ] 🔶و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید: 👈اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است. ✍منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷ .
. مراسم قرآن بر سر گذاشتن ویژۀ شبِ 23 رمضان به نفسِ حجت الاسلام علوی تهرانی •┈┈••✾••✾••┈┈• استغفرالله ربی و اتوب الیه ... *تو روایت اومد ، بنده بارِ اول که میره درِ خونۀ خدا ، خدا به ملائکه میگه ولش کنید .. بارِ دوم که میره درِ خونۀ خدا ، بازم میگه ولش کنید ..، اما بارِ سوم که میاد میگه ببینید چی میگه " من حیا میکنم بندۀ من سه بار اومده درِ خونۀ من ، من حیا میکنم که جوابشو ندم .. خدایا ما شب نوزدهم اومدیم اگه ردمون کردی ، شبِ بیست و یکم اومدیم اگه ردمون کردی ، ولی شبِ سومم درِ خونۀ تو اومدیم یا کریم العفو .. اومد خدمتِ رسول خدا یه مردِ عربِ بیابان گرد بود ، گفت یا رسول الله فردایِ قیامت حسابِ ما با کیه ؟ فرمود با خدایِ کریم .. خندید و آمد بیرون.. گفت چرا میخندی؟ گفت اگه حسابِ من با خداست ، خدا کریم العفوِ .. فرمود میدونی کریم العفو چیه ؟گفت خودت گفتی ، کریم العفو اینه که به رحمتش گناهارو پاک میکنه ، به کرمش حسنه مینویسه .. خدایا ما تورو «کریم العفو» میدانیم .. یعنی تو به رحمتت تمامِ گناهانِ سالِ ما رو پاک کردی ، و به کرمت تمامش رو حسنه نوشتی.. پروندۀ مارو سفید ندادی با حسنات به ما دادی .. فقط این توفیق رو به ما بده ما پرونده رو سالم سالِ بعد بهت تحویل بدیم .. خدایا ما که بی دعوت نیامدیم .. خودت به ما گفتی اگر کارد به استخوانتان خورد بیاید سراغِ من ، ما اومدیم سراغِ تو و تورو کریم العفو میدانیم .. «یا کریم العفو» ... * الهی العفو ... خدایا ما ازمون فقط همین بر میاد .. اومدیم درِ خونه ت بگیم غلط کردیم .. اگر لغزش داشتیم نمی خواستیم با تو به جنگ بیاییم، از سرِ نادانی بود .. اینم اظهارِ عجزِ ماست.. ما عجزمونو به تو اظهار کردیم ، بیشتر از اینم بلد نیستیم .. قرآن ها رو باز کنید شبِ آخر ، با خودتون خلوت کنید ، حوایجتون ، مشکلاتِ مملکت در راس همه امام زمان (عج) مریضان و همۀ ملتمسینِ دعا رو مدِ نظر بیارید .. ما کردیم کارِ خویش را ، نوبتِ تو شد .. ما بیشتر ازین ازمون کار بر نمیاد .. نوبتِ تو شد .. اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى ، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى ، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّار . قرآن ها رو به سر بزارید ..: اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ و َبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ .. بکَ یَا اللّهُ .. بمُحَمَّد .. بعَلِیٍّ .. بفاطِمَةَ .. بالْحَسَنِ .. بالْحسَینِ .. بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .. بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد .. بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .. بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .. بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .. بالْحُجَّةِ .. همه جا بروم به بهانۀ تو که مگر برسم درِ خانۀ تو همه جا دنبالِ تو میگردم که تویی درمانِ همه دردم یااباصالح مددی مولا .. نشوم به جز از تو گدایِ کسی نکشم به ولایِ دگر نفسی که تو لیلایِ منه مجنونی همۀ هستِ منه دل خونی یااباصالح مددی مولا .. نمیدونم سالِ دیگه هستیم یا نه بزارید یه قسم بدم آقا رو «اُنشِدُکَ بِدَمِ المِسمار ..» آقا میدانیم بی ادبی ست ولی کارد به استخوان خورده .. «اُنشِدُکَ بِدَمِ المِسمار ..» یعنی قسمت میدم به خونِ میخ در .. اگرم نَبود دلی لایقِ تو نظری که دلم شده عاشقِ تو منه ناقابل به تو دل بستم نکشی دامانِ خود از دستم یااباصالح مددی مولا .. یافارس الحجاز ادرکنی .. یا اباصالح المهدی ادرکنی .. یا ابالقاسم ادرکنی .. به حلقومِ تیر خوردۀ علی اصغر ادرکنی .. اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ بِاِسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأجَلِّ الْأَکْرَمِ بِمُحَمَّدٍ و عَلِیٍّ و فَاطِمَهَ و الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ و تِسْعَةٌ مِنْ ذُریَّةِ الْحُسَیْنِ و اولاد الحسین یا الله و یا الله ... .
D1737408T13087160(Web).mp3
12.27M
عظمت 🎙 شرحی بر بزرگترین نعمت خدا اینه که ؛خدا اجازه داده ما اسمش رو بر زبان بیاریم و باهاش حرف بزنیم.