.
#امام_حسین #عطش
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
♦️به فدای آن آقایی که خود و بچههایش، تشنگی کشیدند تا شیعیان و محبّین او، روز قیامت تشنه نباشند...
در نَقلی آمده است:
در روز عاشورا ، حضرت سکینه علیهاالسلام نزد امام حسین صلواتاللهعلیه آمد و فرمود:
العَطَشُ قَد قَتَلَنی
▪️تشنگی دارد مرا میکُشد.
امام علیهالسلام فرمود:
دخترم! سکینه! تو خوب میدانی که در خیمهها آبی نمانده است!
در این هنگام حضرت سکینه علیهاالسلام دست پدر را گرفت و آن حضرت را به پشت خیمهها بُرد و فرمود:
أبَة! إنّکَ تَستَطیعُ أَنْ تَضرِبَ بِرِجلِکَ إلَی الارضِ فَتُخرِجَ الماءَ.
▪️پدرجان! شما میتوانید پایتان را به زمین بزنید و آب را از زمین بیرون بیاورید.
حضرت ، پای مبارکشان را به زمین زدند و چشمهای گوارا جاری شد. سپس فرمودند:
ای دخترم! بنوش...
حضرت سکینه علیهاالسلام تا که آمدند از آن آب بنوشند، ناگهان دیدند که اشکهای سیدالشهداء علیهالسلام بر گونه مبارکش جاری شدهاست.
پیش آمدند و عرضه داشتند:
پدرجان! چرا گریه میکنید؟
حضرت فرمودند:
بُنَیّةَ إشرِبی وَلٰکِن إعلَمِی أنّکَ إذا شَربتِ سَوفَ یَعطِشُ شیعَتُنا یَومَ القِیامَة
▪️دخترم! اگر میخواهی بنوشی از این آب ، بنوش ؛ امّا بدان اگر بنوشی، روز قیامت شیعیان ما تشنه خواهند شد.
📚 عرفانُ کربلاء،قُدس الأقداس ص ۲۹۵
✍ این نَقل هر چند که در کتاب یکی از علمای معاصر آمده است لکن با روایات و تواریخی که اهلبیت علیهمالسلام و خصوصاً حضرت سیدالشهداء علیهالسلام نسبت به فداکاری و تحمل بلا به جهت دفع بلا از شیعیانشان داشتند، مطابقت دارد و دور از واقعیت، نیست...
🔻شخصیتی که زحمت مارا کشیده است
عالم از ابتدای وجودش ندیده است
دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده است...
.
🩸 #اربعین و #وداع جانسوز اهلبیت علیهمالسلام 🩸
🥀 هنگامی که در #اربعین پایان اقامت اهلبیت علیهمالسلام در #کربلا فرارسید، بارها را بستند و آماده حرکت شدند.
🥀 در این هنگام حضرت سکينه سلامالله علیها اهل حرم را با ناله و فرياد به جانب #مزار مقدس #امام جهت #وداع حرکت داد و همگی در اطراف #قبر_مقدس گرد آمدند.
🥀 فحضنت القبر الشريف وبكت بكاءً شديداً حتّى غشي عليها، فلمّا أفاقت جعلت تنشد وتقول:
🥀 #حضرت_سکينه علیهاالسلام قبر پدر را در آغوش گرفت و شديداً گريست و به سختی میناليد تا آنجا که از هوش رفت.
🥀 پس وقتی که به هوش آمد، اين ابياتی به این مضمون را زمزمه میکرد:
رحلنا يا أبي بالرّغم منّا
ألا فانظر إلى ما حلّ فينا
ألا يا كربلاء أودعت جسماً
بلا غُسْلٍ ولا كفنٍ دفينا
ألا يا كربلاء أودعت نوراً
لباري الخلق طرّاً أجمعينا
ألا يا كربلاء أودعت كنزاً
وذخر القاصدين الزّائرينا
📕 #اسرارالشهاده، ملا آقا دربندی رضوانالله تعالی علیه
........
چرا فقط برای امام حسین(ع) روز اربعین یعنی چهلم تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم(ص) مراسم روز اربعین نداریم؟
پاسخ:
برای توضیح جواب این سؤال به این مطالب توجه کنید:1. فداکاری های امام حسین(ع) دین را زنده کرد و هیچ امامی به اندازه امام حسین(ع)، در زنده نگه داشتن دین اسلام نقشی نداشته است و این فداکاری ها را باید زنده نگه داشت، چون زنده نگه داشتن دین اسلام است تا دین اسلام زنده بماند. گرامیداشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.
2. مصیبتی که حضرت امام حسین(ع) دید، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است و مصیبت امام حسین(ع) از همه مصیبت ها بزرگ تر و سخت تر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، همین عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین(ع) بیش از امامان دیگر و بیش از پیامبر اسلام(ص) عزاداری می کنیم و مراسم متعددی بر پا می کنیم.
3. در ماه محرم سال 61 حسین بن علی(ع)، اولاد، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده روز اربعین شهادت امام حسین و یاران به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز روز سختی برای خاندان پیامبر شد.
4. دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین(ع) قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین(ع) تلاش کردند تا حادثه کربلا به کلی فراموش شود و حتی گاهی کسانی را که برای زیارت امام حسین(ع) می آمدند می گرفتند، شکنجه می کردند و می کشتند و در زمان متوکل عباسی همه قبرهای کربلا را شخم زدند، مزرعه کردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین(ع) منع کردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها از هر مناسبتی استفاده می کردند. یکی از این مناسبت ها حادثه روز اربعین است.
5. یکی از نشانه های مؤمن زیارت امام حسین در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکری(ع) روایت شده است که علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن. (مفاتیح الجنان، ص 545، در اعمال ماه صفر، روز بیستم صفر). و یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده اند
.
《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا سُکَینَهَ بِنْتَ الْحُسَيْنِ(علیهما السلام) الشَّهيدِ》🔷🔹
✅مرحوم کفعمى(۹۰۵ق) از حضرت سکینه(سلام الله علیها) روایت مى کند که وقتی پدرم امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، بدن مطهر ایشان را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود :
📋《شِیعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَأَذکُرُونِی،
اَوْ سَمِعْتُم بِغَرِیبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونِی》
♦️ای شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید.
و یا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، بر من ندبه کنید.
📋《فَأَنَا السِّبْطُ الَّذِی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتِلُونِی،
وَ بِجَردِ الخَیْلِ بَعْد القَتْلِ عَمْدَاً سَحِقُوُنِی》
♦️من، نوه پیامبر(ص) هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند.
📋《لَیْتَکُم فِی یَوْمِ عَاشُورَا جَمِیعَاً تَنْظُرُونِی،
کَیْفَ اِسْتَسْقَی لِطِفْلِی فَأَبَوا أَنْ یَرْحَمُونِی》
♦️ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و می دیدید که چگونه برای کودک خردسالم، آب خواستم و آنان رحم نکردند.
📋《وَ سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ المَاءِ المَعِینِ،
یَا لَرُزْءٍ وَ مُصَابٍ هَدَّ أَرْکَانَ الحَجِونِ》
♦️آنان به جاى آب گوارا، تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد.
📋《وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ،
فَالْعَنُوهُم مَا أَسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ》
♦️واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند!
پس اى شیعیان من! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید.(۱)
در نقلی آمده است که بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام)؛
📋《إِنَّ سُكَيْنَةَ(سلام الله علیها) اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(علیه السلام) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️حضرت سكينه(سلام الله علیها) پيكر پدرش امام حسين(علیه السلام) را در آغوش كشيد، [ولى نگذاشتند كه سكينه(سلام الله علیها) در بالين پدر بماند] و گروهى از اعراب جمع شدند و سكينه(سلام الله علیها) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۲)
هنگامی که #حضرت_سکینه(سلام الله علیها) بعد از سفر کوفه و شام، به مدینه رسید، خود را به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) رساند و عرضه داشت :
📋《يَا جَدَّاهُ! إِلَيكَ المُشتَكَى مِمَّا جَرَى عَلَينَا، فَوَاللهِ مَا رَأَيتُ أَقسَى مِن يَزِيدَ وَ لَا رَأيتُ كَافِرَاً وَ لَا مُشرِكَاً شَرَّاً مِنهُ وَ لَا أَجفَى وَ أَغلَظُ》
♦️اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم.
به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم!
📋《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ : کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یَا حُسَیْنُ(علیه السلام)؟!》
♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت : ضربه ها چگونه است اى حسین(علیه السلام)؟!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
مبریدم! که در این دشت مرا کاری هست
گرچه گل نیست ولی صحنه گلزاری هست
ساربانا! مزنید این همه آواز رحیل
که در این دشت مرا قافله سالاری هست
من و این باغ خزان دیده خدا را چه کنم
همره لاله رخان لاله تبداری هست
نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام
مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست
گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند
هست پیوند وفا با تو مرا آری هست
👤غفور زاده
📚منابع :
۱)المصباح کفعمی، ص۷۴۱
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۳)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶
#اسنادالمصائب
.
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(سلام الله علیها) سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ》🔶🔸
✅در برخی نقلها آمده است که حضرت سکینه(سلام الله علیها) و حضرت رقیه(سلام الله علیها) دو دختران امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگران امام حسین(علیه السلام) را برای ایشان به نوعی معرفی کردند.
1⃣ #حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها :
در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(علیه السلام)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند.
در این هنگام، سکینه(سلام الله علیها) خود راهی قتلگاه شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) افتاد، عرضه داشت :
📋《عَمَّتِي! هَذَا نَعْشُ مَنْ؟》
♦️عمّه جان! این پیکر کیست؟
زینب کبری(سلام الله علیها) فرمود :
📋《هَذَا نَعْشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(علیه السلام)》
♦️اين پیکر پدر بزرگوارت حسين(علیه السلام) است.(۱)
📚منابع :
۱)موسوعة الإمام الحسين(ع) جمعی از محققان، ج۸، ص۱۵۷
.
1_6511930799.pdf
52.4K
🚩 از کوفه تا شام
✔️ "رؤياى جانسوز سَكينه"
🔗 قطع: آ5 (دو ستون)
📚 منبع اصلی نوشتار:
📗 کتاب شهادت نامه امام حسين «عليه السلام» بر پايه منابع معتبر نویسنده آیت الله ریشهری
|#حضرت_سکینه
|#امام_حسین (ع)
#الی_الحبیب
.
#زندیگنامه_حضرت_سکینه_سلام_الله
(روز عاشورا) وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم،از حلقوم بریده اش این ندا را شنیدم که می فرمود:
شیعتی ما ان شربتم ماء عذبٍ فاذکرونیاو سمعتم بغریبٍ او شهیدٍ فاندبونی
شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آوریدو اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!
✅مصباح، کفعمی، ص 376
#حضرت_سکینه سلام_الله
#مقتل_امام_حسین_علیه_السلام
#مقتل
#روایت
.
.
علاقه مندی امام حسین علیه السلام به #حضرت_رباب و #حضرت_سکینه علیهم السلام
🔹بنا بر نقل مورخان، امام حسین(ع) رباب را بسیار دوست میداشت[۸] و درباره وی شعر هم میسرود.
لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ
«به جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.
آنها را دوست دارم و تمامی داراییام را در راه آنان میبخشم و عتاب و سرزنشی در این دوست داشتن بر من نیست.»[۹]
🔹شعر دیگری نیز درباره رباب به امام حسین(ع) منسوب است:
اُحبُّ لِحُبِّهَآ زبدا جمیعا وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنی رباب
وَ اخْوالاً لَهَا مِن آلِ لامَ اُحِبُّهُم وَ طُرَّ بَنی جنابُ
«من به خاطر دوستی او نثل و تمام «بنو رباب» را دوست دارم.
و همچنین داییهای او را از خاندان لام و همه [خاندان] بنی جناب را دوست دارم.»[۱۰]
✅منابع
🔹تاج العروس، ج۲، ص۱۰. انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۶.
🔹 اعیانالشیعة، ج۶، ص۴۴۹.
🔹 البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۲۹.
#روایت
#مقتل
#حدیث
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#حضرت_سکینه سلام_الله_علیها
..................
.
بخش اول #حضرت_رباب
📝شناسنامه:
🔻وُصفت الرّباب بأنّها امرأة جمیلة عاقلة فاضلة شاعرة، وهی امّ سکینة وعبدالله
وى را زنى زیبارو، خردمند، بافضیلت و شاعر، توصیف کردهاند. رَباب، مادر سَکینه و عبد اللّه است
📖الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج ۱ ص 4
🔻تاریخ دمشق: رَباب کَلبى، دختر امرؤ القیس بن عَدىّ بن اوس بن جابر بن کعب بن عُلَیم بن هُبَل بن عبد اللّه بن کِنانه، همسر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام و مادر دخترش سَکینه، در میان آن دسته از خاندان حسین علیه السلام است که پس از شهادتش، در دمشق، بر یزید، وارد شدند و حسین علیه السلام در یکى از شعرهایش از او یاد کرده است.
⬅️خواستگاری:
عوف بن خارجه مىگوید: در روزگار خلافت عمر بن خطّاب، نزدش بودم که مردى گردنکج، از میان مردم، عبور کرد و به سوى عمر آمد و پیش رویش ایستاد و به او با عنوان خلیفه، سلام داد. عمر گفت: تو کیستى؟
گفت: مردى مسیحى! من، امرؤ القیس پسر عَدىّ کلبى هستم.
عمر، او را نشناخت. مردى از میان جماعت به او گفت که این، از قبیله بکر بن وائل است که در جنگ جاهلىِ فَلَج، بر آنان هجوم آورده است.
عمر گفت: چه مىخواهى؟
گفت: مىخواهم مسلمان شوم.
عمر، اسلام را بر او عرضه داشت و وى، پذیرفت. سپس عمر، نیزهاى خواست و پرچم امارت بر مسلمانانِ قبیله قُضاعه را بر آن بست و به او سپرد.
این پیرمرد، باز گشت، در حالى که پرچم بر بالاى سرش به اهتزار در آمده بود و تا آن هنگام، ندیده بودم مردى که یک سجده هم نکرده، امیر گروهى از مسلمانان شود.
على بن ابى طالب علیه السلام به همراه دو پسرش، حسن و حسین، از آن مجلس برخاستند و خود را به او رساندند. على علیه السلام سرِ او را گرفت (او را به سوى خود، متوجّه کرد) و فرمود: «من، على بن ابى طالب، پسرعمو و داماد پیامبر خدایم و این دو، پسران من از دختر او هستند. ما مىخواهیم داماد تو شویم. به ما همسر بده».
امرؤ القیس گفت: اى على! مُحَیّاه دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسن! سَلمى دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسین! رَباب دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم.
◀️ رَباب، همان است که حسین علیه السلام در حقّش چنین سروده است:
لَعَمرُکَ إنَّنی لَاحِبُّ دارا
تَحُلُّ بِها سُکَینَةُ وَالرَّبابُ
احِبُّهُما و أبذُلُ بَعدُ مالی
ولَیس لِلائِمی فیها عِتابُ
ولَستُ لَهُم وإن عَتَبوا مُطیعا
حَیاتی أو یُغَیِّبَنِی التُّرابُ
به جانت سوگند، من، سرایى را دوست دارم
که سَکینه و رَباب در آن، جاى دارند.
دوستشان دارم و دارایىام را مىدهم
وسرزنشگرم را یاراى سرزنش نیست.
و هر چند[مرا]سرزنش کنند، مطیع آنان نیستم
در طول زندگىام تا آن گاه که خاک، مرا پنهان کند.
⏪وهِیَ الَّتی أقامَت عَلى قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام حَولًا،⏩ ثُمَّ قالَت:
إلَى الحَولِ ثُمَّ اسمُ السَّلامِ عَلَیکُما
ومَن یَبکِ حَولًا کامِلًا فَقَدِ اعتَذَر
او کسى است که یک سال بر مزار حسین علیه السلام، اقامت[و عزادارى]کرد و سپس سرود:
تا یک سال، مىگِریم و سپس، شما دو تن را بدرود مىگویم
و البته هر کس یک سال کامل بگرید، عذر مقبولى[براى رفتن]آورده است.
ظاهرا مقصودش از دو تن، امام حسین علیه السلام و فرزندش عبداللّه[على اصغر]باشند
چون حسین علیه السلام وفات کرد، به خواستگارى رَباب آمدند و پافشارى کردند؛ امّا او گفت: «پدرْشوهر دیگرى جز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بر نمىگزینم» و دیگر ازدواج نکرد و پس از حسین علیه السلام، یک سال بدون سقف و سایهبان، زندگى کرد تا آن جا که فرسوده شد و از افسردگى، جان داد. او از زیباترین و عاقلترینْ زنان بود.
تاریخ دمشق: ج ۶۹ ص ۱۲۰
.
.
#روضه_حضرت_سکینه علیهاالسلام
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#روضه_توسل
#5ربیع_الاول
#روضه_تکلم_امام_حسین_با_حضرت_سکینه_علیهماالسلام_در_قتلگاه
مرحوم #کفعمى در #مصباح[۱] از حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) روایت مىکند که:
چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مىفرمود:
شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی
أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
وَأَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی
وَبِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی
کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی
وسَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ
یا لَرُزْءٍ وَمُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ
وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ
فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ[۲]
▪️ اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید، و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهادت شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.
▪️ من نبیره رسولخدا هستم ، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند.
▪️ اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مىدیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.
▪️ به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند، واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایههاى کوه بلند حجون (در مکه) را به لرزه در آورد.
▪️واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى شیعیان من! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید[۳].
➖ مرحوم مقرم نیز در #مقتل_الحسین این شعر را آورده است[۴] البته برخی نیز میگویند این شعر زبان حال است[۵].
📚 منابع:
۱. المصباح، کفعمی ص۷۴۱؛ طباطبائى قمى، سیدتقى، شهیدکربلا، ج۱، ص۱۹۷
۲. موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص۱۳۲؛ به نقل از اسرار الشهادة، فاضل دربندى، ص۴۶۲؛ دمعة الساکبة، ملاباقر بهبهانى، ص۳۵۰؛ معالى السبطین، محمدمهدى، مازندرانى، ج۲ ص۳۱
۳. چهره درخشان حسین بن على علیهماالسلام، ص۸
۴. عبدالرزاق، مقرم، مقتل الحسین، ص۳۰۷
۵. الخصائص الحسینیه، شوشتری، ص۹۹
.......................
◾️ دو روایات از وفات حضرت سکینه(س)؛
روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت “هشام بن عبدالملک” و در حاکمیت “خالد بن عبدالملک بن حارث”، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر می گوید که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکّه معظمه وفات یافت.
در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله(نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود. گفت: صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت دفن نشد.
پس از آن حضرت سجاد علیه السلام _ و به قولی یحیی بن حسن علیه السلام به قولی محمد بن عبدالله نفس زکیه _ بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام در مدینه به خاک سپردند.
📚منبع
ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ج۳، ص۲۸۰
#حضرت_سکینه
#سکینه_بنت_الحسین
#وفات_حضرت_سکینه
.
.
#روضه_حضرت_سکینه علیهاالسلام
#5ربیع_الاول
◾️ #خواب_حضرت_سکینه_علیهاالسلام_در_خرابه_شام
#حضرت_سکینه علیهاالسلام نقل مىکند:
هنگامى که در خرابه شام بودیم شبى در خواب دیدم پنج نفر بر مرکبهائى از نور سوارند و فرشتگان آنها را احاطه نموده و خادمى نیز با آنها است و به راهى مى روند، مرکبها گذشتند ولى خادم به طرف من آمد و چون نزدیک شد، فرمود:
سکینه جدت رسولخدا صلیاللهعلیهوآله تو را سلام مىرساند.
گفتم بر رسولخدا صلیاللهعلیهوآله سلام باد، تو کیستى؟
گفت: خادمى هستم از خدمه بهشت.
▪️ گفتم: این مردانى که بر مرکبهاى نور سوارند، کیستند و به کجا مىروند؟
گفت:
اول آدم صفى الله، دومى ابراهیم خلیل الله، سومى موسی کلیم الله، چهارمى عیسى روح الله.
گفتم: آنکه محاسنش را در دست گرفته گاهى مىافتد و برمىخیزد کیست؟
فرمود:
او جد تو رسولخدا صلی الله علیه و آله است.
گفتم: کجا مى روند؟
گفت: براى زیارت پدرت حسین به کربلا مىروند.
▪️ همین که نام جدم شنیدم دویدم تا خود را به رسولخدا برسانم و از مصائبى که بر ما گذشته او را خبر دهم و بگویم که ستمگران درباره ما چه کردند.
▪️ در این میان دیدم پنچ هودجى از نور فرود آمدند.
در هر هودجى خانمى نشسته، پرسیدم این خانمها کیستند؟
گفت: اولى حوا ام البشر، دومى آسیه بنت مزاحم، سومى مریم دختر عمران، چهارمى خدیجه بنت خویلد، گفتم خانم پنجمى که دست بر سر نهاده گاهى مىافتد و گاهى برمىخیزد کیست؟
فرمود:
او جده تو فاطمه دختر محمد رسول خدا است.
گفتم: مىروم و او را از آنچه بر ما وارد کردهاند آگاه مىسازم.
▪️ دویدم جلو فاطمه زهرا را گرفتم و شروع کردم به گریه کردن و گفتم:
یا امّتاة! جحدوا والله حقنا،
یا امتاة! بددوا والله شملنا،
یا امتاة! استباحوا والله حریمنا،
یا امتاة قتلوا والله الحسین ابانا؛
مادر، بهخدا قسم حق ما را منکر شدند.
مادر، بهخدا جمعیت ما را پراکنده ساختند.
مادر، بهخدا قسم حریم ما را مباح ساختند.
مادر، بهخدا قسم حسین پدرم را شهید کردند.
▪️ فرمود:
سکینه جان! دیگر بس است که از نالهات جگرم آتش زد و بندهاى قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغشته بهخون پدرت حسین است که از خود جدا نمىکنم تا خدا را ملاقات نمایم، که ناگهان از خواب بیدار شدم.
📚 منابع:
۱. لهوف سید بن طاوس، ص۱۸۸
۲. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۴۰
۳. نفس المهموم، ص۴۵۴
.
.
#وفات_حضرت_سکینه
🏴 پایبندی به حجاب و عفاف
وقتى سهل بن سعد، اسيران را شناخت كه از دودمان پيامبرند جلو رفت و از يكى از آنان پرسيد: تو كيستى؟ گفت: «سكينه(س)، دختر امام حسين(ع)»
پرسيد: آيا كار و حاجتى دارى؟ من، سهل، صحابی جدّت رسول خدايم. سكينه(س) فرمودند: «به نيزهدارى كه اين سر مقدس را مىبرد بگو از ما جلوتر حركت كند تا مردم به نگاهكردن آن مشغول شوند و به حرم رسول الله(ص) چشم ندوزند.»
سهل به سرعت رفت و چهارصد درهم به نيزهدار داد. او هم سر مطهّر را از زنان دور كرد.
در گزارش ديگرى آمده است: يزيد دستور داد اسيران آل محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را وارد مجلس كردند. نام تک تک آنها را پرسيد و خطاب به حضرت سكينه(س) گفت: اين زن كيست؟ گفتند: سكينه دختر حسين(ع).
يزيد گفت: تو سكينه هستى؟ سكينه گريه كرد و به قدرى ناراحت شد كه نزديک بود جان بسپارد. يزيد گفت: چرا گريه مىكنى؟ فرمود: «چگونه گريه نكند كسى كه پوشش ندارد تا صورتش را از نگاه تو و اهل مجلس بپوشاند؟»
يزيد گفت: اى سكينه! پدرت حقّ مرا منكر شد و قطع رحم با من كرد و در رياست و رهبرى با من ستيز نمود. سكينه(س) گريست و فرمود: «اى يزيد از كشتن پدرم خوشحال مباش. او مطيع خدا و رسولش بود و دعوت حق را لبّيک گفت و به سعادت نايل گرديد. ولى روزى خواهد آمد كه تو را بازخواست مىكنند. خود را آماده پاسخگويى كن. ولى از كجا تو بتوانى پاسخ بدهى؟»
يزيد گفت: اى سكينه ساكت باش! پدرت بر من حقّى نداشت.
📚منبع
مقتل الحسین (علیهالسلام)، موفق بن احمد خوارزمی، ج۲، ص۶۸
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۲۸
#حضرت_سکینه
#سکینه_بنت_الحسین
#مداحی_عالمانه
............
.
#بازگشت_به_مدینه
5⃣4⃣1⃣ #حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها نیز نزد قبر مطهر رسول اکرم(ص) می رود!👇
✅حضرت سکینه(س) نیز به عمه خود اقتدا کرد و خطاب به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《يَا جَدَّاهُ! إِلَيكَ المُشتَكَى مِمَّا جَرَى عَلَينَا، فَوَاللهِ مَا رَأَيتُ أَقسَى مِن يَزِيدَ وَ لَا رَأيتُ كَافِرَاً وَ لَا مُشرِكَاً شَرَّاً مِنهُ وَ لَا أَجفَى وَ أَغلَظُ》
♦️اى جَدَّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم.
به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم!
📋《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ : کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یا حُسَیْنُ(ع)؟!!》
♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت : ضربه ها چگونه است اى حسین(ع)؟!(۱)
📚منبع :
۱)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶
.
1_1219943004.mp3
9.98M
🔹سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین #میرزامحمدی پیرامون شخصیت #حضرت_سکینه بنت الحسین علیها السلام
🎙پاسخ به این دو شبهه :👆
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. زندگینامه #حضرت_رباب سلام الله علیها ♦️بخش اول 📝شناسنامه: 🔻وُصفت الرّباب بأنّها امرأة جمیلة ع
.
علاقه مندی امام حسین علیه السلام به #حضرت_رباب و #حضرت_سکینه علیهم السلام
🔹بنا بر نقل مورخان، امام حسین(ع) رباب را بسیار دوست میداشت[۸] و درباره وی شعر هم میسرود.
لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ
«به جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.
آنها را دوست دارم و تمامی داراییام را در راه آنان میبخشم و عتاب و سرزنشی در این دوست داشتن بر من نیست.»[۹]
🔹شعر دیگری نیز درباره رباب به امام حسین(ع) منسوب است:
اُحبُّ لِحُبِّهَآ زبدا جمیعا وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنی رباب
وَ اخْوالاً لَهَا مِن آلِ لامَ اُحِبُّهُم وَ طُرَّ بَنی جنابُ
«من به خاطر دوستی او نثل و تمام «بنو رباب» را دوست دارم.
و همچنین داییهای او را از خاندان لام و همه [خاندان] بنی جناب را دوست دارم.»[۱۰]
✅منابع
🔹تاج العروس، ج۲، ص۱۰. انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۶.
🔹 اعیانالشیعة، ج۶، ص۴۴۹.
🔹 البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۲۹.
#روایت
#مقتل
#حدیث
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
.