#شب_هفدهم_ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
امشب شب سقایی یعسوب دین است
پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است
بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر
بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر
او صورت انسانی الله باشد
او کاشف الکرب رسول الله باشد
او جلوه ربانی شب های قدر است
او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است
او را تمام عرشیان تکریم کردند
خیل ملائک بر علی تعظیم کردند
امشب جنون آبها هم بی مثال است
می نوشی از دست علی تنها حلال است
پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر
سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر
روی سخن با آن امیر عالمین است
تنها خجالت بهر سقای حسین است
در علقمه عباس عمود آهنین خورد
در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد
#قاسم_نعمتی✍
#شب_هفدهم_رمضان
👇
.
شب هفدهم ماه مبارک رمضان شب سقایت امیرالمؤمنین(ع) چه شبی است؟
🔹شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان، در فضیلت شب هفدهم ماه مبارک رمضان مینویسد:
این شب، شب بسیار مبارکی است، در آن شب سپاه رسول خدا (ص) با کافران قریش در منطقه بدر روبرو شدند و فردای آن #جنگ_بدر رخ داد و خداوند، سپاه آن حضرت را بر مشرکین پیروز کرد و آن پیروزی از بزرگترین فتوحات اسلام بود؛ به همین خاطر علما فرمودهاند: صدقه در چنین روزی [روز هفدهم]، همراه شکرگزاری به درگاه حق، بسیار مستحب است و همچنین در شبش غسل و عبادت فضیلت بسیار دارد.
🔅نویسنده گوید: روایات بسیار وارد شده که رسول خدا (ص) در شب بدر به یارانش فرمود: امشب کیست که برود برای ما از چاه آب بیاورد؟ یاران سکوت کرده و هیچ یک اقدام به این کار نکرد!
امیرالمؤمنین (ع) برای پیگیری آب، مشکی برداشت و بیرون رفت؛ آن شب، شبی سرد بود و باد تندی میوزید و تاریکی همهجا را فرا گرفته بود. به چاه آب رسید، چاهی بود بسیار عمیق و تاریک و حضرت دَلوی نیافت تا از چاه آب بردارد به ناچار وارد چاه شد و مشک را پُر کرده بیرون آمد و به جانب اردوی اسلام حرکت کرد.
ناگاه باد سختی وزید که آن حضرت ne از سختی آن نشست تا برطرف شد، سپس برخاست و به حرکتش ادامه داد که ناگهان باد سخت دیگری مانند باد اول وزیدن گرفت، آن حضرت (ع) دوباره نشست تا آن باد هم آرام گرفت، چون برخاست و به سوی سپاه اسلام حرکت کرد، باز بادی به همان صورت وزید، آن حضرت (ع) نشست و پس از فرو نشستن باد، خود را به پیامبر (ص) رساند، پیامبر (ص) فرمود: یا ابا الحسن! چرا دیر آمدی؟
امیرالمؤمنین (ع) عرض کرد: سه مرتبه بادی وزیدن گرفت که بسیار سخت بود و مرا تکان داد و دیر آمدنم به خاطر معطلشدن برای فرونشستن بادها بود.
پیامبر (ص) فرمود: یا علی! آیا دانستی آنها چه بودند؟ امیرالمؤمنین (ع) به پیامبر (ص) عرضه داشت: ندانستم؛ پیامبر (ص) فرمود:
بار نخست جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و بار دوم میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و بار سوم اسرافیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و آنان برای یاری دادن به ما نازل شدند.
🔅فقیر گوید: قول آن کسی که گفته در یک شب برای امیرالمؤمنین (ع) سه هزار و سه محسنات و فضیلت بوده، اشاره به همین شب است و سید حِمیری در مدح آن حضرت (ع) در قصیده خود به این معنا اشاره کرده:
أُقْسِمُ بِاللَّهِ وَ آلائِهِ
وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ
به خدا و نعمتهایش سوگند میخورم
و شخص در برابر آنچه گفت مسئول است
إِنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ
عَلَی الْتُّقَی وَ الْبِرِّ مَجْبُولٌ
بدرستی که علی بن ابیطالب
وجودش بر تقوا و نیکی سرشته شده است
کانَ إِذَا الْحَرْبُ مَرَتْهَا الْقَنَا
وَ أَحْجَمَتْ عَنْهَا الْبَهَالِیلُ
چنین بود، وقتی برق نیزهها تنور جنگ را میافروخت
و پهلوانان از عرصه فرار میکردند
یمْشِی إِلَی الْقِرْنِ وَ فِی کفِّهِ
أَبْیضُ مَاضِی الْحَدِّ مَصْقُولٌ
به سوی حریف میشتافت و در دستش بود
شمشیر بُرّان تیز صیقلی شده
مَشْی الْعَفَرْنَا بَینَ أَشْبَالِهِ
أَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغِیلُ
مانند راه رفتن شیر غران در میان بچههایش
که آنها را از بیشه برای شکار به میدان آورده
ذَاک الَّذِی سَلَّمَ فِی لَیلَةٍ
عَلَیهِ مِیکالٌ وَ جِبْرِیلٌ
علی همان است که در شبی بر او
میکاییل و جبرییل سلام کرد
مِیکالُ فِی أَلْفٍ وَ جِبْرِیلُ فِی
أَلْفٍ وَ یتْلُوهُمْ سَرَافِیلُ
میکاییل همراه هزار فرشته و جبرییل
با هزار فرشته و به دنبالشان اسرافیل
لَیلَةَ بَدْرٍ مَدَدا أُنْزِلُوا
کأَنَّهُمْ طَیرٌ أَبَابِیلُ
در شب بدر برای یاری رساندن نازل شدند
گویا آنان مرغان ابابیل بودند.
📚 مفاتیحالجنان
#شب_هفدهم_رمضان
.
.
#توسل_و_مناجات_باخدا
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_هفدهم
#حاجمهدی_رسولی
مرا به ابر به باران به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
دلم زبانه ی آتش ، دلم خرابه ی شام
مرا بخاطر این خانه ی خراب ببخش
تمام عمر حواست به حال و روزم بود
تمام عمر خودم را زدم به خواب ببخش
ببین خرابی من از حساب بیرون است
مرا بگیر درآغوش و بی حساب ببخش
اگر شکسته پر و روسیاه آمده ام
مرا به نور حسین بن آفتاب ببخش
حسین گفتم و گفتی حسین عشق من است
مرا به عشق عزیز ابوتراب ببخش
همیشه جانب او گفتم السلامُ علیک
مرا به لطف فراوان آن جناب ببخش
*امشب چی آوردی؟
یا راحم الشیخ الکبیر
یا رازق الطفل الصغیر*
شنیده ام که تو با کودکان رفیق تری
مرا به گریه ی شش ماهه ی رباب ببخش
الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را
لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را
میبینی، از دور، تو نخلا، عموتو یا نه؟
ببینم، عمه، پوشونده، گلوتو یا نه؟
بریم شاید بگیریم جواب شاید
بریم شاید برسیم به آب شاید
بریم شاید تو بری به خواب شاید
الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را
لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را
چگونه خویش را نزدیک کردی بر گلوی او
گمانم دور دیدی چشم خونین عمویش را
درست آن دم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی
تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را
#شب_هفدهم_رمضان
👇