.
#تاریخ_مقتل
#عرفات
#روضه_عطش
چون خدای تعالی خواست که توبه آدم را قبول کند جبرئیل را به نزد او فرستاد ، تا به او تعلیم دهد که بگوید :
یا حمیدُ بحقِّ محمّد، یا عالی بحقِّ علی، یا فاطرُ بحقِّ فاطمه، یا محسنُ بحقِّ الحسن، یا قدیمَ الاحسان بحقِّ الحسین و مِنکَ الاحسان
چون کلام جبرئیل به نام امام حسین (علیه السلام) رسید آدم از شنیدن آن دلش شکست و اشکش جاری گردید، سبب آن را از جبرئیل پرسید، جبرئیل پاسخ داد :
یا آدم ولدک هذا یصاب بمصیبت تصغر عندها المصائب
یعنی : ای آدم این فرزند تو به به مصیبتی گرفتار میگردد که همه مصیبتها در برابرش کوچک میگردد.
آدم پرسید : آن مصیبت چیست؟ جبرئیل فرمود : ای آدم
یُقتَلُ عَطشاناً، غَریباً، وَحیداً، فَریداً، لَیسَ لَهُ ناصِرٌ وَ لا مُعینٌ، وَ لَو تَراهُ یا آدَم وَ هُوَ یَقُولُ : واعَطَشاهُ وا قِلَّةَ ناصِراهُ، حَتّی یَحوُلُ العَطَشُ بَینَهُ وَ بَینَ السَّماءِ کَالدُّخانِ، فَلَم یَجِبهُ اَحَدٌ الاّ بِالسًّیُوفِ وَ شُربِ الحُتُوفِ، فَیَذبَحُ ذِبحَ الشّاةِ مِن قَفا، وَ یَنهَبُ رَحلَهُ وَ تَشهَرُ رُئوُسَهُم فِی البُلدانِ وَ مَعَهُم النِّسوانِ، کَذلِکَ سَبَقَ فِی عِلمِ المَنّان.
ای آدم کشته میشود در حالیکه تشنه است، از وطن دور مانده، و تنهاست، کمک و یاری کنندهای برای او نیست، و اگر او را ببینی در حالیکه عطش بین او و بین آسمان مانند دود فاصله شده در حالیکه میگوید: وای از تشنگی، وای از کمی یاور، پس کسی جواب او را نمیدهد مگر با شمشیرها و نوشاندن مرگها، پس سرش بریده میشود مانند گوسفند (اما) از قفا، و خیمهاش غارت میگردد، و سرهاشان در شهر ها گردانده میشود و حال آنکه زنها با آنهایند؛ اینچنین در علم (خداوند) منّان از پیش قرار گرفته است.
پس حضرت آدم و جبرئیل هر دو مانند مادر جوان از دست داده گریه کردند.
و این واقعه در صحرای عرفات اتفاق افتاد و ملائکی که در آنجا بودند همگی گریه کردند و این گریه آدم بود که سبب آمرزش او گردید و چون در آن روز توبه او قبول شد آن روز را عرفه و آن مکان را عرفات نامیدند.
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۴۵
📚 عوالمالعلوم ج ۱۷
#عرفه #روز_عرفه
.
.
#تاریخ_مقتل
#عرفات #عرفه
#روضه_عطش
چون خدای تعالی خواست که توبه آدم را قبول کند جبرئیل را به نزد او فرستاد ، تا به او تعلیم دهد که بگوید :
یا حمیدُ بحقِّ محمّد، یا عالی بحقِّ علی، یا فاطرُ بحقِّ فاطمه، یا محسنُ بحقِّ الحسن، یا قدیمَ الاحسان بحقِّ الحسین و مِنکَ الاحسان
چون کلام جبرئیل به نام امام حسین (علیه السلام) رسید آدم از شنیدن آن دلش شکست و اشکش جاری گردید، سبب آن را از جبرئیل پرسید، جبرئیل پاسخ داد :
یا آدم ولدک هذا یصاب بمصیبت تصغر عندها المصائب
یعنی : ای آدم این فرزند تو به به مصیبتی گرفتار میگردد که همه مصیبتها در برابرش کوچک میگردد.
آدم پرسید : آن مصیبت چیست؟ جبرئیل فرمود : ای آدم
یُقتَلُ عَطشاناً، غَریباً، وَحیداً، فَریداً، لَیسَ لَهُ ناصِرٌ وَ لا مُعینٌ، وَ لَو تَراهُ یا آدَم وَ هُوَ یَقُولُ : واعَطَشاهُ وا قِلَّةَ ناصِراهُ، حَتّی یَحوُلُ العَطَشُ بَینَهُ وَ بَینَ السَّماءِ کَالدُّخانِ، فَلَم یَجِبهُ اَحَدٌ الاّ بِالسًّیُوفِ وَ شُربِ الحُتُوفِ، فَیَذبَحُ ذِبحَ الشّاةِ مِن قَفا، وَ یَنهَبُ رَحلَهُ وَ تَشهَرُ رُئوُسَهُم فِی البُلدانِ وَ مَعَهُم النِّسوانِ، کَذلِکَ سَبَقَ فِی عِلمِ المَنّان.
ای آدم کشته میشود در حالیکه تشنه است، از وطن دور مانده، و تنهاست، کمک و یاری کنندهای برای او نیست، و اگر او را ببینی در حالیکه عطش بین او و بین آسمان مانند دود فاصله شده در حالیکه میگوید: وای از تشنگی، وای از کمی یاور، پس کسی جواب او را نمیدهد مگر با شمشیرها و نوشاندن مرگها، پس سرش بریده میشود مانند گوسفند (اما) از قفا، و خیمهاش غارت میگردد، و سرهاشان در شهر ها گردانده میشود و حال آنکه زنها با آنهایند؛ اینچنین در علم (خداوند) منّان از پیش قرار گرفته است.
پس حضرت آدم و جبرئیل هر دو مانند مادر جوان از دست داده گریه کردند.
و این واقعه در صحرای عرفات اتفاق افتاد و ملائکی که در آنجا بودند همگی گریه کردند و این گریه آدم بود که سبب آمرزش او گردید و چون در آن روز توبه او قبول شد آن روز را عرفه و آن مکان را عرفات نامیدند.
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۴۵
📚 عوالمالعلوم ج ۱۷
.