eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.1هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
756 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام و حینَ شاهدُ الامام زین العابدین علیه السلام بُکاءِ اهلُ الکوفة علی الحسین قال متعجباً: إِنَّ هؤلاءِ یَبکونَ و یَنُوحُونَ مِن أُجلِنا! فَمَن قَتَلَنا؟ هنگامی که امام زین‌العابدین علیه‌السلام گریه مردم کوفه بر امام حسین علیه‌السلام را مشاهده کردند، متعجبانه فرمودند: این مردم برای ما گریه می‌کنند و ضجه می‌زنند! پس چه کسانی ما را کشتند؟! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 الفتوح ج۵ص۱۲۱، الفصول المهمه ج۲ص۸۳٠ ................ . سلام‌الله‌علیها هزار بار بگو شِمرُ جالِسٌ صَدرُه ولی نگو دَخَلَت زَینبُ عَلَی بنَ زیاد ...................... صبح‌هنگام،أسرای آل الله را وارد کوفه کردند؛ اما غروب بود که به دارالاماره رسیدند... مخدّرات آل الله، شب تا صبح در خرابه‌ای در کوفه، اقامه عزا می‌کردند... در نقلی آمده است: کوفیان ستمکار عترت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در وقت صبح بر کوفه داخل کردند درحالی که سرهای شهداء هم بر روی نیزه بود و مردم اجتماع عظیمی کردند؛ بعضی گریه و بعضی شادی می‌کردند و بعضی فریاد می‌زدند و بعضی هم اظهار پشیمانی از اعمال شنیع خود می‌کردند. حتّی أوصَلوهُم فی وقتِ العَصرِ إلی قَصرالإمارة ▪️تااینکه اسرای آل الله را در وقت عصر به قصر دارالاماره رساندند. 🩸در نقلی دیگر نیز آمده است: هنگامی که آل الله را برکوفه داخل کردند؛ أَنزَلوهم علی بیتٍ فی جَنبِ المسجدِ فَلَم یَکُن لَهُ سَقفٌ ▪️ایشان را دریک خانه ای در کنار مسجد کوفه، منزل دادند که سقفی نداشته و دارای دیوار ها وستون های سُست بود. فَصارَ أَهلُ البَیتِ بَکَوا وصَرَخُوا وجَزَعُوا حتی طُلوعِ الفَجرِ ▪️سپس اهل بیت علیهم‌السلام، شب تا صبح، گریه و بی تابی وجزع می‌کردند. 📚 بحرالمصائب ج۶ ص۳۳۰ (علیه السلام) سلام الله علیها ....... 7⃣9⃣روز دوازدهم محرم، دار العماره کوفه آماده ورود می شود!👇 ✅بعد از اینکه سر مطهر امام حسين(ع) به كوفه رسید، فردای آن روز عمر بن سعد اسرای کربلا را وارد کوفه کرد. ابن طاووس می نویسد : 📋《فَلَمَّا قَارَبُوا اَلْكُوفَةَ اِجْتَمَعَ أَهْلُهَا لِلنَّظَرِ إِلَيْهِنَّ》 ♦️زمانی که اسرای کربلا به کوفه رسیدند، اهل کوفه برای نظاره کردنشان به اجتماع کروند.(۱) هنوز اسراء وارد کوفه نشده بودند که سر مطهر را وارد دارالعماره عبیدالله بن زیاد کردند. ابن زياد در قصر دار الاماره نشسته بود و دعوت عمومی براى ورود مردم داد و دستور داد سر مقدس امام حسین(ع) را بياورند. 📋《فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ يَتَبَسَّمُ وَ فِي يَدِهِ قَضِيبٌ يَضْرِبُ بِهِ ثَنَايَاهُ》 ♦️پس عبیدالله سر مقدس را پيش روى خود قرار داد و به آن نگاه می‌كرد و پوزخند می‌زد، و در دست او چوبی بود كه با آن به دندانهاى پيشين حضرت(ع) می‌زد.(۲) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۲ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵ .... ✅زيد بن ارقم كه از اصحاب رسول خدا(ص) بود که در کنار عبیدالله نشسته بود که وقتی این صحنه را ديد، به او گفت : 📋《ارْفَعْ قَضِيبَكَ عَنْ هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ فَوَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ لَقَدْ رَأَيْتُ شَفَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَيْهِمَا مَا لَا أُحْصِيهِ‏ كَثْرَةً تُقَبِّلُهُمَا》 ♦️چوبت را از اين دو لب بردار، زيرا به خدایى كه جز او معبودى نيست، هر آينه بارها ديدم لبان مبارک رسول خدا(ص) را كه بر اين لبها بود و بسیار آن ها را می بوسید. سپس زید به گريه افتاد. ابن زياد خطاب به زید گفت : 📋《أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ! أَ تَبْكِي لِفَتْحِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّكَ شَيْخٌ قَدْ خَرِفْتَ وَ ذَهَبَ عَقْلُكَ لَضَرَبْتُ عُنُقَكَ》 ♦️خدا چشمانت را بگرياند! آيا براى فتح و پيروزى خدا كه نصيب ما شده گریه می کنی؟ و اگر نه اين بود كه تو پيرى بی خرد گشته و عقل از سرت بيرون رفته، گردنت را می زدم. پس زید مجلس عبیدالله را ترک کرد و قصر را مقصد خانه اش ترک کرد.(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵ ..... وقتی کاروان وارد کوفه شد، ابن زیاد دستور داد، هزاران سواره و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها بایستند، تا أحدی از شیعیان امام علی(ع) جرات شورش نداشته باشند سپس فرمان داد سرهایی را که دیروز پیش از اسراء به کوفه آورده بودند را برگردانند و در پیش چشم اسراء حرکت دهند، و با هم وارد شهر کرده و در کوی و بازار بگردانند. هنگامی که امام سجاد(ع) به همراه زنان اسیر، به کوفه داخل شد، سخت بیمار بود، زنان کوفه با دیدن این صحنه گریه می‌کردند و گریبان چاک می زدند و مردان نیز با آنان مى‌گریستند
. مقام خادمه ی سلام‌الله‌علیها مالک بن دينار گويد: «رَأَيْتُ فِي مُوَدَّعِ الْحَجِّ امْرَأَةً ضَعِيفَةً عَلَى دَابَّةٍ نَحِيفَةٍ وَ النَّاسُ يَنْصَحُونَهَا لِتَنْكُصَ فَلَمَّا تَوَسَّطْنَا الْبَادِيَةَ كَلَّتْ دَابَّتُهَا فَعَذَلْتُهَا فِي إِتْيَانِهَا فَرَفَعَتْ رَأْسَهَا إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَتْ: لَا فِي بَيْتِي تَرَكْتَنِي وَ لَا إِلَى بَيْتِكَ حَمَلْتَنِي فَوَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَوْ فَعَلَ بِي هَذَا غَيْرُكَ لَمَا شَكَوْتُهُ إِلَّا إِلَيْكَ. فَإِذَا شَخْصٌ أَتَاهَا مِنَ الْفَيْفَاءِ وَ فِي يَدِهِ زِمَامُ نَاقَةٍ فَقَالَ لَهَا: ارْكَبِي فَرَكِبَتْ وَ سَارَتِ النَّاقَةُ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ فَلَمَّا بَلَغْتُ الْمَطَافَ رَأَيْتُهَا تَطُوفُ فَحَلَفْتُهَا مَنْ أَنْتِ؟ فَقَالَتْ: أَنَا شُهْرَةُ بِنْتُ مُسْكَةَ بِنْتِ فِضَّةَ خَادِمَةِ الزَّهْرَاءِ.»؛ در موسم حج زن ضعيفى را ديدم كه بر شترى نحيف سوار است. مردم او را نصيحت مى‏كردند كه با آن شتر به صحرا نرود و باز گردد؛ ولى او توجّهى نكرد و همراه بقيۀ مردم به راه افتاد. هنگامى كه مقدارى از راه را در باديه طى كرديم شترش تحمّل رفتن را از دست داد و ايستاد. او سرش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! نه مرا در خانه‏ام گذاشتى و نه به خانۀ خودت رسانيدى. تو را به عزّت و جلالت سوگند اگر كسى غير از تو اين عمل را با من انجام داده بود شكايت او را به سوى تو مى‏آوردم. – مالک گويد:- در اين حال ناگهان شخصى نزد او آمد كه شترى ماده به همراه داشت و به آن زن گفت: سوار شو! هنگامى كه وى سوار شتر گرديد آن حيوان با سرعت عجيبى حركت كرد. زمانى كه من مشغول طواف خانۀ خدا بودم، آن زن را ديدم كه طواف مى‏كرد. او را سوگند دادم و از او خواستم كه خود را معرفى كند. گفت: من “شهره”، دختر مسكه، دختر فضّه، خادم حضرت فاطمه زهرا – يعنى نوه فضّه- هستم 📚 مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب،ج۳، ص۱۱۷؛ 📚 تسلیة المجالس، کرکی حائری، ج۱، ص۵۲۹؛ ............... . سلام‌الله‌علیها رَوَیَ الروانْدِي فِي الخَرَائِج: «أَنَّ أُمَّ أَيْمَنَ لَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ حَلَفَتْ أَنْ لَا تَكُونَ بِالْمَدِينَةِ إِذْ لَا تُطِيقُ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَوَاضِعَ كَانَتْ بِهَا فَخَرَجَتْ إِلَى مَكَّةَ فَلَمَّا كَانَتْ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ عَطِشَتْ عَطَشاً شَدِيداً فَرَفَعَتْ‏ يَدَيْهَا و قَالَتْ: يَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِي عَطَشاً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهَا دَلْواً مِنَ السَّمَاءِ فَشَرِبَتْ فَلَمْ تَحْتَجْ إِلَى الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ سَبْعَ سِنِينَ وَ كَانَ النَّاسُ يَبْعَثُونَهَا فِي الْيَوْمِ الشَّدِيدِ الْحَرِّ فَمَا يُصِيبُهَا عَطَشٌ». راوندی در خرائج روایت کرده: وقتى حضرت فاطمه(علیها السلام) از دنيا رحلت نمود، امّ ايمن سوگند خورد كه در مدينه نماند؛ زيرا طاقت ديدن آن مواضع و محل‏هايى كه حضرت فاطمه(علیها السلام) را در آنجا ديده بود نداشت. از مدينه خارج شد و به سوى مكّه حركت كرد. در بين راه، آب او تمام شد و تشنگى شدیدی بر او غلبه كرد، پس دستان خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: پروردگارا، من خدمتكار حضرت فاطمه(علیها السلام) هستم. آيا مى‏خواهى مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگى قبض روح کنی؟ در اين حال خداوند متعال دلوی آب از آسمان براى او فرستاد. او از آن آب نوشيد و هفت سال از آب و غذا بى‏نياز گرديد. به طوریکه مردم او را در روز بسيار گرم به دنبال كارهايى مى‏فرستادند ولى هرگز تشنه نمى‏شد. 📚 خرائج و الجرائح، قطب الدين راوندی، ج۲، ص۵۳۰؛ 📚 بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲۸؛ .
. سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام علیه‌السلام 🏴 هنگامی که امیرالمومنین صلوات‌الله علیه را، بعد از آن واقعه هجوم دردناک به مسجد کشاندند، حضرت در جایی توقف نموده و با جملاتی جمعیت حاضر را سرزنش کرده و در ضمن آن خطبه‌ فرمودند: 🏴 فَلَيتَ اِبنُ أَبِي‌طالِب مَاتَ قَبلَ يَومه، فَلَا يَرَى الكَفرَةَ الفَجَرة قَد ازدَحَمُوا عَلى ظُلمِ الطَّاهرةِ البَرَّ... 🏴 كاش پسر ابى‌طالب پيش از اين روز مُرده بود و نمى‌ديد كه كفّار و فجّار هجوم بياورند و ازدحام كنند بر ظلم و ستم كردن در حقّ فاطمه‌اى كه پاكيزه و نيكوكار است... 🏴 فَقَد عَزَّ عَلَى اِبنِ أَبي‌طَالب أَنْ يَسوَدَّ مَتنُ فاطمةَ ضَرباً، و قَد عُرِفَ مقامُه، و شُوهِدَت أَيّامُه بسيار دشوار است بر پسر ابى‌طالب كه کمر فاطمه سلام‌الله علیها، از شدت ضرب و شتم سياه شود، و حال آنكه از پيش مقام او شناخته شده بود، و روزهاى عزّت و عظمت او ديده شده بود. «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 الجنة العاصمة، صفحه ٢٥٢ .
. سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام علیه‌السلام 🩸سخت ترین درد، برای یک مرد...🩸 🥀 در نَقلی آمده است که: روزی از امیرالمومنین صلوات‌الله علیه درباره سخت‌ترین چیزی که یک مرد ممکن است با آن مواجه شود چیست، سؤال کردند؟! 🥀 امیرالمومنین صلوات‌الله علیه فرمودند: اَصعَبُ شَیٍ عَلَی الرَجلِ هُوَ اَنْ تُضربَ حَلیلتُهُ اَمامَهُ و هُوَ مامورٌ بالسُّکوت... 🥀 سخت‌ترین درد، برای یک مرد آن است که همسر او را در مقابلش بزنند و او مأمور به سکوت باشد... «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 سیدالشهدا علیه‌السلام، حقیقت بلا انتها صفحه ٣٩٢ .
. سلام‌الله‌علیها 🥀 دستور جسارت به خانه وحی و به دستور مستقیم ابوبکر صورت گرفت. وی شخصا در آخرین لحظات عمرش بدان اعتراف نموده و با سیاست، از آن اظهار ندامت می‌کرد. چنانچه نقل شده: ابوبکر در لحظات آخر عمر خود می‌گفت: 🥀 سه کار را انجام دادم که ای کاش هرگز آنها را انجام نداده بودم، که یکی از آنان این هست که: 🥀 ای کاش دستور نمی‌دادم که خانه فاطمه زهرا سلام‌الله علیها را آتش بزنند و به زور وارد خانه شوند، حتی اگر خانه فاطمه سلام‌الله علیها سنگر جنگی می‌بود... «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 تاریخ الإسلام للذهبی، جلد ۳، صفحه ۱۱۸ 📚 المعجم الکبیر للطبرانی، جلد ۱، صفحه ۶۲ 📚 تاریخ الطبری ، جلد ۲، صفحه ۶۱۹ 📚 تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، جلد ۳۰ .
. سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام علیه‌السلام 🩸به خدا قسم آن دو نفر را از قبر بیرون مى‌آورم...🩸 🥀 روزى علیه‌السلام که در آن زمان کمتر از چهار سال داشت بر پدر و بزرگوارش علیه السلام وارد شد. 🥀 در این هنگام علیه‌السلام دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدت طولانى در فکر فرو رفت. 🥀 علیه‌السلام به فرزندش فرمود: قربانت گردم، چرا در فکر فرو رفته‌اى؟! 🥀 علیه‌السلام در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبى که بر مادرم فاطمه سلام‌الله علیها وارد شد. به خدا قسم آن دو نفر را از قبر بیرون مى‌آورم، سپس با آتش آنها را مى‌سوزانم و خاکسترشان را پراکنده مى‌نمایم..! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 بحارالانوار، جلد ۵۰، صفحه ۵۹ .
. سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام 🩸 انتقام گرفتن امام عصر ارواحنافداه از آن دو نفر 🩸 🥀 مفضل از امام صادق صلوات‌الله علیه است. نقل می‌کند: مهدی به مدینه میرود و قبر شیخین را میشکافد و جنازه آن دو را که در کنار پیامبر مدفونند از قبر بیرون می‌آورد و آتش میزند! 🥀 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مهدی پس از ورود به مدینه ابتدا از مردم میپرسد آیا کسی از شما هست که این دو را بشناسد؟! مردم پاسخ میدهند که : ما ان دو را از اوصافشان میشناسیم و کسی جز آن دو در کنار پیامبر دفن نشده‌اند. باز حضرت همین پرسش را تا سه مرتبه تکرار می‌کند. 🥀 مهدی ۳ روز صبر میفرمایند تا این خبر در بین تمام مردم پخش شود. سپس دیوار کنار قبر را میشکافد ، هنگامی که میخواهد دیوار خود قبر را خراب کند و نبش کند، به دستور خداوند بادهای شدید و صاعقه‌های وحشت زا و رعد و برق تمام فضا را پر میکند. وانقدر ادامه پیدا میکند که مردم میگویند: این حوادث به جهت بی احترامی به شیخین است! 🥀 در این وقت یاران حضرت مهدی پراکنده میشوند تا جایی که حضرت تنها میمانند! و خود امام عصر کلنگ در دست گرفته و قبر آن دو را نبش میفرمایند. سپس عده‌ای از خواص یاران حضرت برگشته و شروع به کمک کردن حضرت مهدی در تخریب قبور این دو میکنند. حضرت به نقبا و یاران خاص میفرمایند: شروع کنید به نبش و جستجوی آنها! آنها هم با دست خاکها را کنار زده تا به جنازه آن دو میرسند، و بدن آن دو را تر و تازه میابند. سپس آنان را بیرون آورده و کفن را کنار میزنند. 🥀 امام عصر به اذن پروردگار آن دو زنده میفرماید. آنان را لعن و نفرین کرده و از آنان بیزاری میجوید و با آنان صحبت کرده و آن دو پاسخ میدهند. سپس به دستور حضرت آن دو را به درخت بزرگی که خشکیده و پوسیده آویزان میکنند. ناگهان آن درخت سر سبز شده و شاخه هایش رشد نموده و برگ تازه بر آن میروید! 🥀 در این هنگام اهل شک و ریب و پیروان شیخین خوشحال شده میگویند: به خدا سوگند این شرافت حقیقیست! یقینا ما به واسطه محبت و ولایت این دو رستگار شدیم! 🥀 هرکس به اندازه ی دانه ای از دوستی و ولایت آنها به دل داشته باشد آنجا عقیده خود را اظهار خواهد کرد. و همگی آنان برای تماشا کنار جنازه به دار آویخته آن دو حاضر شده و شیفته و مفتون آن دو میگردند! 🥀 در این هنگام منادیی از طرف امام زمان صدا میزند که: هرکس این دو صحابی پیامبر را که در کنار او دفن شده اند دوست دارد یک طرف و جدای از دیگران بایستد. مردم دو دسته میشوند، گروهی طرفدار و گروهی دشمن. حضرت به طرفداران آن دو میفرماید: از آن دو اعلام برایت و بیزاری کنید. ولی آنان از این کار امتناع میکنند و میگویند: به خدا سوگند از تو بیزاریم و از کسی که به تو ایمان آورد و آن دو را قبول نداشته باشد، و کسی که به آنها بی احترامی کرده و جنازه آنان را بیرون آورده و به دار آویزان کرده است! 🥀 حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند: ای مفضل، در این لحظه مردم به فتنه‌ای دچار میشوند که شدیدتر از فتنه گوساله و سامری است! به امر مبارک امام عصر باد سیاهی می‌وزد و همه آنها را مانند ریشه درخت خرمای پوسیده نابود میسازد! سپس دستور میدهد که جنازه آن دو را از درخت پایین بیاورند و همه ی مردم تجمع کنند تا شاهد محاکمه آنان باشند. سپس تمام رفتارهای ناپسند آنان را میشمارد و آنان اعتراف میکنند. سپس به فرمان حضرت مهدی ابتدا حاضران آنان را قصاص میکنند، بعد به دستور حضرت آتشی از زمین بیرون می‌اید، همان آتشی که بر در خانه سلام‌الله علیها آورده بودند، با همان هیزمی که برای آتش زدن اهل‌بیت پیامبر جمع کرده بودند که آن هیزم در نزد ما اهل‌بیت باقیست و به صورت ارث از اجداد طاهرینش به مهدی رسیده است آن دو را آتش زده و سپس دستور میدهد که بادی وزیده و خاکسترشان را به دریا بریزد و پراکنده نماید! 🥀 مفضل میگوید : وقتی سخن امام صادق علیه‌السلام به اینجا رسید از حضرت پرسیدم: آیا این آخر عذاب آن دو میباشد؟! حضرت فرمودند: هرگز! به خدا سوگند رسول خدا و امیرمومنان و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین و بقیه امامان و تمام آنهایی که ایمان خالص داشته باشند و همه مخالفین برمیگردند و قصاص میکنند، تا جایی که در یک شبانه روز هزار بار کشته میشوند و باز به صورت اول برمیگردند! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📕 احتجاج، صفحه ۴۴۹ 📕 عیون اخبار الرضا، جلد ۱، ص ۵۸ 📕 کمال الدین، صفحه ۲۵۳ 📕 بحارالانوار، جلد ۳۰، صفحه ۲۷۶ .
. اقامه نماز حضرت عیسی به امامت حضرت مهدی(ع) یکی از اتفاقات زیبای زمان ظهور، اقتدا کردن حضرت مسیح علیه‌السلام به حضرت مهدی علیه‌السلام است و همین اتفاق، باعث می‌شود تمام کسانی که به حضرت عیسی علیه‌السلام ایمان آورده‌اند، به امام زمان علیه‌السلام نیز ایمان بیاورند و نتیجه آن، فراگیری حکومت حضرت از مشرق تا مغرب خواهد بود. 📚منبع کمال الدین، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۸۰ عج .............. سلام‌الله‌علیها 🩸نوحه‌سرایی‌های حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، قلب همه مردم، حتی «مروان بن حکم ملعون» را آتش می‌زد... در نقل‌ها آمده است: 📋 کَانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا ▪️ حضرت ام البنين سلام‌الله‌علیها ، همواره به بقيع مى‌رفت و در آن جا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين مرثيه سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت. 📋 فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی‌ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی ▪️مروان بن حکم (والی مدینه) هم از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه‌های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌علیها، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد. 📚مقاتل الطالبيّين، ص۹۰ 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۴۰ . سلام‌الله‌علیها خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شرزه شیران جگردار جوانت بودند این زمین‌گیر شدن، علت خونین‌بالی ست سر بالین تو جایِ پسرانت خالی ست گفتن از بی کسی‌ات حال بکاء می‌خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می‌خواهد چه بگویم!؟ که از این‌بغض، صدا می‌گیرد چه کسی گوشهٔ تابوت تو را می‌گیرد!؟ گفتنش نیز به جان، غصه و غم می‌ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می‌ریزد داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند مادر! این لحظهٔ آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضهٔ‌مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آن‌گونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این‌روضه شنیدم دلِ‌مروان هم سوخت روضهٔ مشک بخوان، روضهٔ گودال نخوان هرچه‌خواندی فقط از معجروخلخال نخوان خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر خندهٔ حرمله‌ها را تو ندیدی مادر خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر کوهی از غم به سرِ شانهٔ زینب دیدند دخترت را ملاء عام معذّب دیدند .
. 🩸مرثیه حضرت ام‌البنین سلام الله علیها🩸 🥀 يَا مَنْ رَأَي الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَي جَمَاهِيرِ النَّقَدِ 🥀 ا كه عباس را ديدی حمله می‌كرد بر توده‌های فرومايه 🥀 وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ 🥀 و از فرزندان حيدر هر شير يال داری دنبال او بود 🥀 أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ 🥀 خبردار شدم كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالی كه بريده دست بود 🥀 وَيْلِي عَلَي شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ 🥀 وای بر من بر شير بچه‌ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد 🥀 لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ 🥀 اگر شمشيرت در دستت بود كسی نمی‌توانست به تو نزديك شود 🥀 لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ 🥀 واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‏ ام می ‌اندازى 🥀 كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم 🥀 أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ 🥀 چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند 🥀 تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ 🥀 بر سر نعش آن ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند 🥀 يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ 🥀 اى كاش می ‏دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟! 📕 مفاتیح‌الجنان، محدث قمی . سلام‌الله‌علیها 🩸حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، آن‌قدر بر سيدالشهداء علیه‌السلام گریه کرد تا بینایی‌اش را از دست داد... در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند: 📋 بُكِيَ الحُسَينُ عليه‌السلام خَمسَ حِجَجٍ. وكانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليه‌السلام و تَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها ▪️بر امام حسين "عليه‌السلام" پنج سال (در مدینه) گريسته شد. اُمّ جعفر كِلابى (امّ البنین"علیهاالسلام")، براى امام حسین عليه‌السلام مرثيه‌ثرایی می‌کرد و مى‌گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد. 📋 فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّرا بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ، فَيَسمَعُ بُكاءَها و نَدبَها ▪️مروان، حاكم مدينه، به صورت ناشناس مى‌آمد و به گريه و مرثيه سرايى او گوش مى‌داد. 📚الأمالي الخمیسیة،شجري، ج۱ ص۲۳۰.
. بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین .👇 سلام‌الله‌علیها 🩸بانویی که در شب عروسی‌اش تا صبح، مشغول پرستاری از امام‌حسن و امام‌حسین‌ علیهماالسلام شد... در نقلی آمده است: شب عروسی حضرت ام‌البنین عليهاالسلام بود که وارد خانه امیرالمؤمنین علیه‌السـلام شد؛ در همان شب نیز امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مقداری کسالت داشتند. 🥀 آن بانوی مکرمه در آن شب تا سحر از حسنین علیهماالسلام پرستاری نمود و مشغول خدمتگذاری به ایشان شد و خطاب به امیرالمومنین علی علیه‌السـلام فرمود: 📋 إنّي لَن أَشعَرَ بِفَرحَةِ الزّواجِ إلّا بعدَ شِفاءِ أبنيَّ الحسنِ والحسين عليهمالسلام ▪️من خوشحالی و فرَح ازدواج را احساس نمی‌کنم مگر بعد از بهبودی و شفای دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام. 📚العباس علیه‌السلام رجل العقيدة والجهاد،ص۳۴ 📚المجالس الشجیة،تاج الدین،ص۱۴۲ ✍ مادرِ عباسم و، عشقم حسینِ فاطمه است خوش به حالم، نامِ من امُّ البنینِ خادمه است قطره‌ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته‌ام زوجه‌ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته‌ام هرگز از دامانِ او دستم نمیگردد رها ذرّه‌ای از خاک باشم در حریمِ این سرا سر نَهَم بر آستانش با کمالِ افتخار کز حسن دارد صفا وُ از حسینش اعتبار شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
. سلام‌الله‌علیها 🩸وقتی که امیرالمومنین «علیه‌السلام» با همسرِ به خاک و خون افتاده‌اش، روبرو می‌شود و عبای خود را بر روی آن حضرت می‌اندازد... در نقل‌ها آمده است: 📋 ﻓَﺨَﺮَﺝَ أﻣﻴﺮُﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦَ ﻋﻠﻴﻪ‌ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣِﻦ ﺩﺍﺧﻞِ ﺍﻟﺪَّﺍﺭ ﻣُﺤﻤَّﺮَ ﺍﻟﻌَﻴﻦِ دَائِرَ الْحَدَقَتَيْنِ ﺣَﺎﺳﺮاً، ﺣﺘّﻲ ألقیٰ ﻣُﻠﺎﺀَﺗَﻪ ﻋَﻠَﻴﻬﺎ ﻭ ﺿَﻤَّﻬﺎ إلیٰ صَدْرِهِ... ▪️امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در حالی که چشمانش سرخ شده بود و حدقه در کاسهٔ چشمانش می‌چرخید و سر و پایش برهنه بود، از داخل خانه بیرون آمد و اول عبایش را بر روی صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها انداخت و آن بانو را بلند کرد و به سینه خود چسپاند. 📋 وَ صاحَ بِفضّةَ: ﻳﺎ فِضّةُ ﻣَﻮﻟﺎﺗُﻚِ ﻓَﺎقْبِلی ﻣﻨﻬﺎ ﻣﺎ ﺗ‌َﻘﺒَﻠﻪ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀُ ﻓَﻘَﺪ ﺟﺎﺀَﻫﺎ ﺍﻟﻤَﺨﺎﺽُ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺮَّفسةِ ﻭ ﺭَﺩِّ ﺍﻟﺒﺎبِ، ﻓَﺎﺳﻘَﻄَﺖ ﻣُﺤﺴﻨﺎ. ▪️و سپس فریاد زد: فضه بیا! سروَرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را دریاب؛ که از لگد و ضربهٔ دری که به او خورده، درد زایمان گرفته و محسنش سقط شده است... 📚هدایة الکبری ،ج۱ ص۴۰۷ 📚بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ 📚الهجوم علی بیت فاطمه سلام‌الله‌علیها،ص١٢٠ ............... . سلام‌الله‌علیها 🩸مصیبت «افتادنِ درب خانه» بر روی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در برخی از نقل‌ها چنین آمده است: 📜 ضَرَبَ عُمَرُ بِرِجلِهِ عَلَی البٰابِ؛ فَقُلِعَتْ فَوَقَعَتْ عَلَی بَطنِها سلام‌اللّه‌علیها فَسَقَطَتْ عَلَى وَجهِها و غُشِيَتْ عَلَيها و سَقَطَتْ جَنينُها ▪️وقتی که قسمتی از چوبه‌های در، آتش گرفته بود، عمر با پایش محکم به در کوبید که در اثر آن ضربه، «در» از جا کنده شد و بر روی بدن مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها افتاد و آن حضرت با صورت به زمین افتاد و غش کرد و جنینش سقط شد. 📚مجمع النورین،مرندی،ص۴۱۸ 📚عوالم العلوم، ج۱۱ ص۵۷۹ 📚حدیقة الشیعة،اردبیلی،ص۴۵. 📚اصول دین،مقدس اردبیلی،ص۳۰۶. ✍ البته نقل معروف و مشهور این است که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بین در و دیوار قرار گرفتند؛ که البته این نقل هم منافاتی با نقل مشهور ندارد چرا که ممکن است ابتداءًا آن بانوی مظلومه بین در و دیوار قرار گرفته و سپس درب نیم‌سوخته از جا کنده شده و بر روی آن حضرت افتاده باشد...‌ {وَ سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ.} ............ سلام‌الله‌علیها 🩸 شرح مختصری از مصیبت «مِسمار» حقیقتاً همین‌جاست که مرحوم «غروی‌اصفهانی» حقّ مطلب را سروده است که ما توانایی فهمیدن ، گفتن و شنیدن این مصیبت را نداریم: 📜 وَ لَستُ أدْرِي خَبَرِ المِسمٰارِ / سَلْ صَدرَها خَزانَةَ الأسرارِ ▪️من نمی‌فهمم و نمی‌دانم ماجرای میخ در را؛ اگر تو میخواهی بدانی، از سینه زهرا سلام‌الله‌علیها که همان گنجینه اسرار خداست، بپرس که میخ در با آن چه کرد؟!(۱) 🥀 اما با قلمی لرزان و دلی سوزان، چند گزارش را نقل می‌کنیم: 📜 وَ فاطمَةُ قَدْ ألصَقَتْ أحشاها بِالْبابِ تَترُسُهُ ▪️فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر در تکیه داده بود و اجازه نمی‌داد در باز شود. 📜 وَ رَﻛَلَ ﺍﻟﺒٰﺎﺏَ ﺑِﺮِﺟﻠﻪِ ﻭ ﻋَﺼَﺮَﻫﺎ ﺑﻴﻦَ ﺍﻟﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﻟﺤﺎﺋِﻂِ ﻋَﺼﺮةً ﺷﺪﻳﺪةً ﻗﺎسیةً ﺣﺘﻲ ﻛﺎﺩَﺕْ ﺭُﻭﺣُﻬﺎ ﺃﻥْ ﺗَﺨﺮُﺝُ ﻣِﻦ ﺷِﺪّةِ ﺍﻟﻌَﺼﺮة ▪️در این‌جا بود که عمر با پای نحسش محکم به در زد (۲) و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها شدیداً تحت فشار در و دیوار قرار گرفت به گونه‌ای که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود. 📜 ﻭَ ﻧَﺒَﺖَ ﺍﻟﻤِﺴﻤﺎﺭُ ﻓﻲ ﺻَﺪْﺭﻫﺎ ﻭ ﻧَﺒﻊَ ﺍﻟﺪَّﻡُ ﻣِﻦ ﺻَﺪﺭِﻫﺎ ﻓَﺴَﻘَﻄَﺖْ ﻟِﻮَﺟْﻬِﻬﺎ ﻭ ﺍﻟﻨﺎﺭُ ﺗُﺴْﻌَﺮُ ▪️و میخ آن در، در سینه مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها کاشته شد؛{ «نَبَتَ» در لغت به معنای کاشته شدن است؛ در این‌جا کنایه‌ای است از شدّت ضربه و فرورفتگی } (۳) که در اثر آن میخ، خون از سینه مبارکش جاری شد (۴) و با صورت روی زمین افتاد ؛ در حالی آتش در اطرافش زبانه می‌کشید. (۵) 📜 ﻓَﺼﺮَﺧَﺖْ صَرخَةً ﺟَﻌَﻠَﺖْ أﻋﻠَﻲ ﺍﻟﻤَﺪینةِ ﺃﺳﻔَﻠَﻬﺎ ▪️در آن هنگام، آن بانوی مظلومه چنان ناله‌ای زد که مدینه زیر و رو شد. 📜 ﻭ ﺻٰﺎﺣَﺖ: ﻳﺎ ﺃﺑﺘﺎه! ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍلله! ﻫٰﻜﺬﺍ ﻳُﺼﻨﻊُ ﺑِﺤَﺒﻴﺒَﺘِﻚَ ﻭ ﺍﺑﻨﺘِﻚ ▪️و فریاد زد: ای پدرجان! ای رسول خدا! (می‌بینی که) چه بلا هایی را بر سر دختر و حبیبه‌ات آوردند؟! 📜 ﺁﻩ ﻳﺎ فِضّةُ! ﺍِﻟَﻴﻚِ ﻓَﺨُﺬﻳﻨﻲ ﻓَﻘَﺪ ﻭَﺍﻟﻠّﻪِ ﻗُﺘِﻞَ ﻣٰﺎ ﻓﻲ أﺣﺸٰﺎﺋﻲ ▪️سپس فضه را صدا زد و فرمود: آه ای فضة بیا و مرا دریاب که به خدا، بچه‌ای که به آن باردار بودم، کشته شد.(۶) 📚(۱)الأنوار القُدسية، ص۲۶ 📚(۲)بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹؛ و ج۳۰ ص۲۸۸ 📚(۳)مؤتمر علماء بغداد ص۶۲؛ و عوالم العلوم،ج۱۱ ص۵۸۶ 📚(۴)الکوکب الدُّریّ، ص۱۹۴ 📚(۵)الهدایة الکبری،ج۱ ص۱۷۹ (بااندکی تفاوت) 📚(۶) بحارالانوار، ج۳۰ ص۲۸۸ .
. ایام سلام‌الله‌علیها 🩸حضرت خدیجه «سلام‌الله‌علیها» به هنگام ظهور امام زمان «ارواحنافداه»، قنداقه حضرت محسن بن علی «علیهماالسلام» را به دست گرفته و با صدای بلند گریه می‌کند... امام صادق علیْهِ‌السَّلام به یکی از شاگردان خاصّ خود به نام «مفضّل بن عمر» در ذیل یک روایت طولانی در احوالات زمان ظهور و رجعت چنین فرمودند: 📋 ثُمَّ یَقُومُ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام مُخَضَّباً بِدَمِهِ هُوَ وَ جَمِیعُ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ 🔻... سپس امام حسین علیْهِ‌السَّلام در حالی که محاسن شریفش به خونش رنگین است همراه سائر شهیدان کربلا ظاهر می‌شوند. 🥀 هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را با آن وضع می‌بیند، گریه می‌کند، اهل آسمانها و زمین از گریه او می‌گریند ... 📋 وَ تَصْرُخُ فَاطِمَةُ علیهاالسلام فَتُزَلْزَلُ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا 🔻در این هنگام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چنان فریاد بلندی می‌کشند که در زمین و هر چه بر روی آن است، زلزله می‌شود. 🥀 امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز می‌آید و امام حسن علیه‌السلام در جانب راست آن حضرت و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در جانب چپ آن حضرت قرار می‌گیرند 📋 یُقْبِلُ الْحُسَیْنُ علی‌السلام فَیَضُمُّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی صَدْرِهِ وَ یَقُولُ یَا حُسَیْنُ فَدَیْتُکَ قَرَّتْ عَیْنَاکَ وَ عَیْنَایَ فِیکَ 🔻 در این هنگام امام حسین علیه‌السلام پیش می‌آید و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را به سینه اش می‌چسباند و می‌گوید: یاحسین! من به فدایت شوم... چشمانت (به انتقام از دشمنانت) روشن باد که نور چشمان من، تویی! 🥀 در جانب راست امام حسین علیْهِ‌السَّلام، حضرت حمزه علیْهِ‌السَّلام، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار علیْهِ‌السَّلام حرکت می‌کنند. 📜 یَأْتِی مُحسنٌ تَحْمِلُهُ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُنَّ صَارِخَاتٌ 🔻 در این هنگام حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام می‌آید در حالی که محسن (فرزند شهید حضرت فاطمه علیهَاالسَّلام) را در آغوش گرفته، و همراه با فاطمه بنت اسد علیهَاالسَّلام می‌آیند و بلند بلند گریه می‌کنند. 🥀 حضرت زهرا علیهَاالسَّلام مادر محسن علیْهِماالسَّلام پشت سر آنها می‌آید و فریاد می‌زند: 📋 هذا یَوْمُکُمْ الّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ {انبیاء، آیه ۱۰۳} 🔻این همان روزی است که به شما وعده داده شده بود؛ 🥀 آنگاه امام صادق علیْهِ‌السَّلام گریه کردند، به طوری که محاسن شریفش از اشک چشمان آن حضرت خیس شد؛ سپس فرمودند: 📋 لَا قَرَّتْ عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ قَالَ وَ بَکَی الْمُفَضَّلُ بُکَاءً طَوِیلًا 🔻روشن مباد چشمی که با یاد این ماجرا {حمله به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و شهادت حضرت محسن علیه‌السلام) ، گریه نکند. مفضّل با این سخن امام علیه‌السلام، گریه طولانی نمود. 📚 بحارالأنوار، ج۵۳، ص۲۳ .