📗 ام البنین(س) و اشعار عاشورایى
سید محسن امین درباره ام البنین علیهاالسلام مى گوید:
او شاعرى خوش بیان و از خانوادهاى اصیل و شجاع بود. (۱)
هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنین خطاب مىكردند و به وى تسلیت مىدادند، این ابیات را سرود:
«لا تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین / تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ»
«اى زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید.»
«كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ / وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ»
«مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنینم مىگفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست دادهام.»
«اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى / قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ»
«آرى، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع كردند.»
«تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ / فَكُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعاً طَعِینْ»
«دشمنان با نیزههاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى روز را به پایان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمین افتاده بودند.»
«یا لَیتَ شِعْرِى اَكَما اَخْبَرُوا / بِاَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیمِینِ»(۲)
«اى كاش مىدانستم آیا این خبر درست است كه دستهاى فرزندم عباس را از تن جدا كردند؟!»
و در اشعار دیگرى مى گوید:
«یا مَنْ رَاءَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى لِبَدٍ»
«اى كسى كه (فرزند عزیزم)، عباس را دیدهاى كه با دشمنان بزدل در قتال است (و آن فرزند حیدر كرار، پدروار، حمله مىكند) و فرزندان دیگر على مرتضى – كه هر یك نظیر شیر شكارى هستند – در پیرامون وى مبارزه مىكنند.»
«نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِى اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یدٍ وَیلِى عَلى شِبْلِى اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ»
«به من خبر دادهاند كه بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالى كه دست در بدن نداشته است. اى واى بر شیر بچه من كه عمود آهنین بر فرق سرش زدند!»
«لَوْ كانَ سَیفُكَ فِى یدَیكَ لَما دَنى مِنْكَ اَحَدٌ»(۳)
«پسرم عباس! اگر (دست در تن داشتى و) شمشیرت در دستت بود، كدام كس جرأت داشت كه به تو نزدیك شود.»
📚 منبع
(۱) اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت، دار التعاریف، ج ۳، ص ۴۷۵
(۲) العقیلة و الفواطم، حسین شاكرى، ص ۱۲۴
(۳) ابصار العین فى انصار الحسین علیهالسلام، شیخ محمّد سماوى، زمزم هدایت، ص ۶۳
.......
.
✅ ام البنین(س)، شاعری فصیح و اهل فضل
ام البنین(س) را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانستهاند.(۱) که در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و میخواند:
«ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله میکرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند، میگویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده.
اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمیشد.»(۲)
📚منبع
(۱) اعلام النساء، حسون، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶
(۲)ریاحین الشریعه، محلاتی، ج۳، ص ۲۹۴
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#فضائل_حضرت_ام_البنین
#مداحی_عالمانه
.
✅ صبر بىنظیر ام البنین(س)
شیخ احمد دجیلى شاعر شهیر عرب مىگوید:
اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمى مزایاكِ خَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِكْراكِ
اى ام البنین! چقدر از خصوصیات والایى برخوردارى. به سبب غم و اندوهى كه به تو رسید و (نیز به سبب) ایمانت، یاد تو جاودانه شد.
مورخان نقل مىكنند كه روزى امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، عباس علیهالسلام را در دامان خود گذاشت، آستینهایش را بالا زد و امام در حالى كه به شدت مىگریست به بوسیدن بازوان عباس علیهالسلام پرداخت. ام البنین(س) حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه مى كنید؟»
حضرت با صدایى آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.»
ام البنین(س) شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟»
حضرت با آوایى مملو از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.»
سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع مىشوند؟» امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهى و ریحانه رسول الله صلى الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. ام البنین(س) به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریك شدند.
📚منبع
قمر بنى هاشم، مقرّم، نشر حیدریه، نجف اشرف، ص ۱۹
.