eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. صلّی الله علیک یا اباعبدالله هب لی کمال الانقطاع الیک بر نورِ خداوند ، شعاع است حسین فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین انگشتر و پیراهن و سر را هم داد تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین یارب دل من که دل نشد ، چیست دلم ؟! مانده م که پس از غم تو با کیست دلم ؟! باید ببرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم .
. إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی‏ اى خدا اگر تو مرا  محروم سازى دیگر چه کسی میتواند مرا روزى دهد؟! و اگر تو مرا خوار گردانى چه کسی میتواند مرا یاری کند؟! . . . محرومم اگر کنی ، فَمَن یَرزُقُنی؟! مخذولم اگر کنی ، فَمَن یَنصُرُنی؟! ما جز تو مگر خدای دیگر داریم؟! ماییم و امید بر تو ، با ما چه کُنی؟ ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم ؟! نه من گرچه بدم ، مرا تو محکوم نکن .
. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّي كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي ... غیر از تو بگو کجا پناهی دارم ؟! جز سمت تو آمدن چه راهی دارم؟! آنطور که صبر بر گناهم کردی انگار نه انگار گناهی دارم ✍ .
وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ مَمْدُوداً عَلَي الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِي (يُغَسِّلُنِي) صَالِحُ جِيرَتِي یا رب به من بی کس و‌مسکین إرحم در موقع غسل و کفن و تدفین إرحم آن لحظه که دوستان تکانم بدهند در لحظه ی جانگداز تلقین إرحم
إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنْ كُنْتَ لاَ تَغْفِرُ إلاَّ لأَِوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ فَإِلَي مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ ... شمعی است دلم ، بخواه سوسو بزند بگذار که در پیش تو زانو بزند گر خانه ی تو به روی خوبان باز است این عبد گنهکار کجا رو بزند
اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ صَبْراً جَميلاً وَ فَرَجاً قَريباً وَ قَولاً صادِقاً... اینک من و این همه تمنّا ، یا رب درد از من و از تو هم مداوا ، یارب گفتی بطلب چیزی و من می خواهم گفتار درست و صبر زیبا ، یارب
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ با آل علی رها ز غیرم کردی در کوچه ی کربلا زهیرم کردی من را به حسین وصل کردی یارب صد شکر که عاقبت بخیرم کردی
. ؛ در خود خزیده بودم، تو بی خبر رسیدی من خواب مانده بودم، وقت سحر رسیدی حتی صدای پایت من را نکرد بیدار من منتظر نبودم، تو از سفر رسیدی تو در زدی ولی باز، نشنید گوشم انگار تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی ای ماهِ روزه خیلی، خشکیده بود چشمم اما به جای من تو، با چشم تَر رسیدی دیدی فرار کردم، دیدی گریز پایم هم بیشتر دویدی، هم بیشتر رسیدی من در گناه بودم، نزدیک چاه بودم می‌خواستی نیفتم، آسیمه سر رسیدی دست مرا گرفتی، در روضه‌ام‌ نشاندی هم روضه‌خوان شدی و هم خون‌جگر رسیدی ** هر روز وقت افطار، هر روز مثل هر بار رفتی کنار گودال  از تن به سر رسیدی لب‌تشنه بود ارباب، ای روضه‌خوانِ بی تاب بردار با خودت آب، فردا اگر رسیدی ✍ .
.. . نمی دانم چرا از روشنی از نور می ترسم به من نزدیکی و من از تو دورا دور می ترسم چنان با تیرگی خو کرده ام یک عمر که حتی ببینم خانه ام را می کنی پر نور می ترسم بمیرانم ولی اول بخوان این اعترافم را خدایا هرچه باشم باز هم از گور می ترسم الهی وحشتی مِن ضیقِ لحدی ، رحم کن بر من من از تاریکی این قبر سرد و کور می ترسم الهی لا تؤدبنی ، عقوبت کار رحمان نیست من از اخم‌‌ و سوال آن دوتا مأمور می ترسم اگر نیش زبانم خانه و همسایه را آزرد به فریادم برس ، از نیش مار و مور می ترسم خدایا هرچه کردم ، بر حسینت گریه هم کردم من از بی آبرویی پیش او ، بدجور می ترسم به اشکی بر حسینت می کنی خاموش آتش را مرا بر آتش خشمت نکن مجبور ، می ترسم ✍ .......... وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الَّذِي لاَ يَضِيقُ عَفْوُكَ ... تويي آن سخاوتمندي كه گذشتت به تنگي نمي رسد گیرم که گناهکارت آدم نشود این عهد که بسته نیز محکم نشود اما تو جوادی ، تو مرا می بخشی می بخشی  و از کرامتت کم نشود ✍ .
واحد - حیدر امام ما و حیدر امام قنبر.mp3
4.25M
امیرالمؤمنین حیدر امام ما و حیدر امام قنبر 🎤 ✍ حیدر امام ما و حیدر امام قنبر قنبر غلام حیدر، ما هم غلام قنبر خدمت به مرتضی را لایق نبود هرکس مرغ سعادت اما پر زد به بام قنبر او احترام دارد از احترام مولا ما احترام داریم از احترام قنبر هرکس به رتبه ی خود جایی مقام دارد او زیر پای حیدر ما زیر گام قنبر از شیعیان زهرا، زن ها به فضه معروف از شیعیان مولا، مردان به نام قنبر وقتی سلام حیدر در شهر بی جواب است می شد دل علی شاد از یک سلام قنبر القصه ما کجا و درک مقام مولا مائیم و آرزوی درک مقام قنبر .
. 📋 شب جمعه به دل هوا دارم (ع) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پَر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه‌ی قتلگاه می‌آیم با دَم آه، آه، می‌آیم مادرش آمده است می‌دانم روضه‌ی "یابُنَیَّ" می‌خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت تا كه او بیشتر نفس میزد بیشتر می‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را شب جمعه‌ست روضه‌خوان زهراست مجلسی گوشه‌ی حرم برپاست یکی از گودیِ زمین می‌خواند یک نفر روضه اینچنین می‌خواند لبِ گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده آن طرف‌تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی‌سر افتاده شب جمعه‌ست مبتلا شده‌ایم باز مهمان کربلا شده‌ایم رو به سمت حرم بایست بگو السلام علی الحسین بگو *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه‌خوان آمد سلام حضرت شَّیْبُ الْخَضیب، مقتلها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که زِ داغ بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هَروله زینب دَوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تَبَرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر قیمتی‌ات همین که غائله خوابید ساربان آمد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 خسته بود آقا (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خسته بود آقا تازه روی مرکبش، نشسته بود آقا میزدن سنگ سرش، شکسته بود آقا خسته بود آقا تک و تنها رفت که صدای گریه توو، خیمه بالا رفت دم رفتن طرفِ، خیمه‌ی زنها رفت تک و تنها رفت تنهایِ تنها بود، تنهایِ تنها رفت آرومِ جونِ من، زیرِ دست و پا رفت هرکی از راه اومد، سرنیزه خرجش کرد پیشِ همه زینب، از خولی خواهش کرد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 افتاده بین قتلگاه (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ افتاده بین قتلگاه توو چنگ کینه‌ی سپاه نداره جون پناه، پناه عالم شدی چه دَرهم، پناه عالم باور نداره زینب، ولی داره می‌بینه رو سینه‌ی داداشش، شمر لعین می‌شینه شمر اومده و رو سینه تا نشسته پهلوت شده شکست پشت و روش نکن، پیشِ نگاه خواهر رو پای مادرِ سر، گلوی خشک و خنجر شلوغه و برو بیا، از تیغ و تیر و نیزه‌ها یه پیرمردی با عصا، اومده گودال، میون جنجال همه میون گودال، با دست پُر رسیدن انگشتش و برای، انگشترش بریدن با وضو همه، زدن به قصد قربت تنش میره به غارت، چقدر شده جسارت نیزه‌هاشون و توو بدنش شکستن نعلای تازه بستن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 آی شمر امام است و احترامش کن (س) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه جای دیگه هم با دست پُر رفتند، اون نامرد اومد گفت:« می‌خوایم بریم در خونه‌ی علی؛ کیا میان»؟! لاتای مدینه رو همه رو جمع کرد، گفت هرچی می‌تونید دست بگیرید، بردارید میخوایم بریم به جنگ علی... «هرکی با هرچی دستشه مادر ما رو میزنه» عمر سعد به مردی که سمت راستش ایستاده بود اینجوری گفت:« پیاده شو برو کارش و خلاص کن». آخر مقتل میگه سه ساعت توو خون همینجوری دست و پا میزد... شمر و سنان خودشون و رسوندن، میگه لحظات آخر ابی عبدالله بود، ابی عبدالله زبان مبارک و همینجوری از عطش توو دهانش می‌چرخوند. شمر وارد شد اول یه لگدی به ابی عبدالله زد، و گفت:« پسر ابی تراب، مگه خودت نمی‌گفتی بابام از کنار حوض کوثر به من آب میده، پس چرا هی داری العطش العطش میگی؟! از بابات بخواه بهت بده. 👇
. خطبه حضرت در مسجد و برگشت از مسجد به خانه اما غمی دارم که آن را نیست پایانی داغی که می سوزاندم شاید نمی دانی زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش ✍ .
. روایی إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ ... بیرون شدم از مسیر و رفتم بیراه افتاده ام از شدت عصیان در چاه این بنده اگرچه عبدک المذنب بود از شدت غفران تو می کرد گناه هب لی کمال الانقطاع الیک یارب دل من که دل نشد ، چیست دلم ؟! مانده م که پس از غم تو با کیست دلم ؟! باید ببرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم الهی إن أخذتنی بجرمی ، أخذتک بعفوک من از کرمت به دیگران خواهم گفت از لطف تو با اهل جهان خواهم گفت باشد ، تو مرا به جرم و تقصیرم بین من عفو تو را به این و آن خواهم گفت الهی ان حرمتنی فمن ذالذی یرزقنی.. ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم ؟! نه من گرچه بدم  ، مرا تو محکوم نکن الهی جودک بسط املی و عفوک افضل من عملی من عبد گنهکار و تویی اربابم آغوش گشوده ای که من بشتابم ای عفوکَ افضل از تمام عملم وی جودک بسط املی ، دریابم الهی ! کیفَ آیسُ من حسنِ نظرک لی بعدَ مماتی... محکومم و در گناه خود محبوسم فاسد شدم و درون خود می پوسم یک‌ عمر به‌ من‌ نیکی‌ و‌ احسان کردی یارب ! پس مرگ هم نکن مأیوسم إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ . دریاست و چشم من که مواج تر است هنگام مناجات از امواج ، تر است امروز ز عیب ، بنده را پوشاندی محشر به عنایات تو محتاج تر است ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد عوض شد عاقبت با هر گنه ، ذاتی که من دارم الهی لا تودّبنی ، مرا رسوا نکن در شهر که می خندند مردم بر مکافاتی که من دارم به من گفتی بیا شبها چراغ اشک روشن کن دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم مرا آورده ای پای دعاهای شبانگاهت خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم سحر شد ، در دل سجّاده ام دیدم که حسرت داشت تمام عالم از وقت ملاقاتی که من دارم مناجات امیرالمومنین ، ایوان طلا و من ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم نجف هر سال من با تو قرار آشتی دارم نگیری از دلم ای عشق ! میقاتی که من دارم
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتش شده داداش باید برم پاشو ببین چی اومده سرم جونم میره برای معجرم من اون اسیر آزاد توام وقتشه راهی شم من انعکاس فریاد توام وقتشه راهی شم راهی که مونده پابست منه وقتشه راهی شم پیام کربلا دست من وقتشه راهی شم می بینم  حواست از رو نی به دختراته می بینم چه غصه ای داداش توی چشاته ________ دشمن ما رو با تازیونه زد هی بین راه با هر بهونه زد روزا زد و بازم شبونه زد با کعبِ نی میزد خواهرت و کاشکی نمی دیدی چه بی هوا میزد دخترت و کاشکی نمی دیدی ما رو توو کوچه ی یهودیا کاشکی نمی دیدی میون اون همه نامحرما کاشکی نمی دیدی غمگینم  برا خودم که نه برا رقیه کاش میشد  که جون بدم داداش به جا رقیه _____ دلخون شدم واسه غم رباب غم پشت غم اومد چه بی حساب ما رو چیکار به مجلس شراب باور نمی کنم سنگ بلا ببوسه لبهات و باور نمی کنم چوب جفا ببوسه لبهات و باور نمی کنم که لخته خون ببوسه لبهات و باور نمی کنم که خیزرون ببوسه لبهات و درد داره ما رو جلو چشِ یهودیا زد درد داره یه بی حیا ما رو کنیز صدا زد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇