eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
612 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. اشاره به حکایت شیخ شوشتری هرکه سوز جگرو اشک روانش دادند برسرِ کوی مناجات امانش دادند آنکه گردید نظرکرده صاحب نظران جلوه حضرت معشوق نشانش دادند دیده ای راکه مطهر شده بااشک سحر جام وصلی زسبوی رمضانش دادند آن دلی راکه عیارش به دعا خالص شد نیمه شب وقت مناجات زبانش دادند زیرو رو میکند عالم نفس آن واعظ که ز انفاس علی فن بیانش دادند بنده ای که شده تسلیم به تقدیر خدا هرچه دادند به ابرار همانش دادند باغ آن سینه که شد زنده به باریدن اشک سبزی عشق به ایام خزانش دادند نوکری را که ملقب شده بر نام حسین ظل رحمانیت عرش مکانش دادند هرکه خودرا برساند حرم کرب و بلا مستقیما ز خدا برگ امانش دادند آن گلویی که دم روضه زینب دارد اثری خاص به لحن سخنانش دادند باسلامی همه عشاق بریزد برهم آنکه بادست حسین لقمه نانش دادند👇 (شیخ جعفرشوشتری)
. آی خدا باز اومدم توبه کنم یه نگاه کن به دل خسته‌ی من به بزرگی خودت منو ببخش یا الهی بالحسین و بالحسن کمکم کن این شبا، به سعادت برسم تو رو به حقیقت, حسن و حسین قسم منو رد کنی که بیچاره میشم بیرونم کنی کجا دارم برم؟ جایی رو نمیشناسم به جز همین کنج هیات و یه گوشه از حرم یا الهی بالحسین و بالحسن ### راه بندگیتو پیدا می کنم با و همه ی خواهش این گدات اینه جونمو بگیر و اشکامو نگیر در خونت اومدم، روسیاه و سر به زیر انا عبدک الضعیف، و اجرنا یا مجیر توی روضه چشممو تر می کنم که فقط همین یه کارو بلدم مطمئنم این دفه می بخشی چون من با آقام در خونت اومدم یا الهی بالحسین و بالحسن ### روزا که آب می بینم نمی خورم یاد لبهای علمدار می کنم دم افطار یا حسین می گم و بعد روزمو با روضه افطار می کنم چه می چسبه این شبا، اگه بیدار بمونی روزا روزه بگیری، شبا روضه بخونی حالا که تشنگی رو درک می کنی می تونی روضه ی آب و بخونی روضه ی لبای خشک اصغرو غصه ی دل رباب و بخونی یا الهی بالحسین و بالحسن ✍ .👇
. سوی درگاهت خدا دیده گریان آمدم باز دوباره ای خدا غرق احسانت شدم ای خدای مهربان یاور افتادگان یاد تو بنشسته‌ام اشک من گشته روان تویی بی‌قرین منم دلغمین تو حال مرا خدایا ببین بگذر از من ای خدا ۴ ....... بنده‌ای درمانده‌ام همه را رنجانده‌ام از همه خوبان تو ای خدا جا مانده‌ام ای خدا شرمنده‌ام سر به زیر افکنده‌ام کن نظر بر حال من هرچه هستم بنده‌ام کرده بر تو رو گرم گفتگو ای خدا به من دادی آبرو بگذر از من ای خدا ۴ ....... به جای اشکم خدا بریزم از دیده خون شده جرم من فزون بگذر از من تو کنون ای خداوند کریم تویی تو یا رب رحیم بنگر بر من خدا حال من گشته وخیم سراپا غمم تویی محرمم به دردم خدا تویی مرهمم بگذر از من ای خدا ۴ ....... هرچه کردم من خطا نمودی بر من عطا ای خدای مهربان بر درت هستم گدا امشب از لطف و کرم آمدم من سوی تو کرمی کن ای خدا تا بگیرم بوی تو شکیبم تویی حبیبم تویی به دردم خدا طبیبم تویی بگذر از من ای خدا ۴ ....... https://eitaa.com/yaghubianreza .
. . ✍ من هستم روسیاه     سراپایم گناه به من بنما نگاه         اجرنا یا مجیر              اجرنا یا مجیر (۲) منم در التهاب        شدم اهل عذاب بده بر من جواب     اجرنا یا مجیر               اجرنا یا مجیر اگر در غفلتم        تو کردی دعوتم شده کم فرصتم    اجرنا یا مجیر              اجرنا یا مجیر سراپایم خطاست    فقط یارم خداست به لبهایم نواست      اجرنا یا مجیر             اجرنا یا مجیر گنهکارم خدا            گرفتارم خدا تو را دارم خدا         اجر نا یا مجیر              اجرنا یا مجیر من و این مشکلات   تو داری التفات تویی باب نجات      اجرنا یا مجیر              اجرنا یا مجیر شنو اقرار من        غم بسیار من تو هستی یار من    اجرنا یا مجیر              اجرنا یا مجیر اگر ناقابلم       گنه شد مشکلم نگه کن بردلم    اجرنا یا مجیر              اجرنا یا مجیر تویی خیر کثیر     منم عبد فقیر بیا دستم بگیر       اجرنا یا مجیر               اجرنا یا مجیر .👇
. بکش خط به روی گناه گنهکار نظر کن به روی سیاه گنهکار به آه پشیمان، به آه گنهکار به شرمی که دارد نگاه گنهکار شدم بد گرفتار، اجرنا من النار بخر های و هوی مرا بار دیگر نمانده برایم خدا چاره دیگر ندارم بغیر از تو دلدار دیگر ندارم عزیزم خریدار دیگر فقط دارم اصرار، اجرنا من النار گرفتار نفسم، گرفتار آتش فتاده به جانم سر و کار آتش به شانه کشیدم، فقط بار آتش به خود تکیه کردم، به دیوار آتش شده وقت اقرار، اجرنا من النار مرا عفو کن که شب اعتماد است زیادی فقیرم، گناهم زیاد است اگر کار و بارم حسابی کساد است حساب و کتابم به پای جواد است کریم است بسیار، اجرنا من النار برای همه لطف و جودی، مرا هم برای همه خیر و سودی، مرا هم از اول تو بخشیده بودی مرا هم ببر تا نجف پس به زودی مرا هم منم عبد فرّار، اجرنا من النار غریبم ولی آشنای حسینم غبارم ولی زیر پای حسینم بدم، نوکر بی وفای حسینم اسیر غم کربلای حسینم بده وقت دیدار، اجرنا من النار شنیدم مدینه در آتش گرفته کمی گوشهء معجر آتش گرفته سر و صورت مادر آتش گرفته ببین فاطمه! حیدر آتش گرفته علی سر به دیوار، اجرنا من النار به امروز زینب، به فردای زینب به شام غریبان، به احیای زینب خدایا چرا سوخته پای زینب جوابی ندارد تمنای زینب بجز یار بیمار، اجرنا من النار صدا زد برادر، پرم سوخت عباس منم خواهر تو، سرم سوخت عباس رقیه، حرم، پیکرم سوخت عباس کمک کن به من معجرم سوخت عباس کجایی علمدار، اجرنا من النار ✍ .
‌. کریما بیا دست ما را بگیر اجرنا من النار یا مجیر به درگاهت آمد گدا سر به زیر اجرنا من النار یا مجیر ببین بار عصیان و گمراهیم حلالم کن از بهر کوتاهیم من و دست خالی که هستم فقیر اجرنا من النار یا مجیر سیه کرده ام زندگانی خویش به بیراهه رفتم جوانی خویش گذشت عمر و ماندم گرفتار و پیر اجرنا من النار یا مجیر تو از سر مخفی من آگهی به بتخانه رفتم به مسجد گهی و گم کرده ام خط و راه و مسیر اجرنا من النار یا مجیر به هر کس رسیدم زدم رو چه سود کسی غیر تو دستگیرم نبود دوباره به تو رو زدم ناگزیر اجرنا من النار یا مجیر چه بسیار کردم خطا و گناه به این نکته قائل که کردی نگاه گذر کن از این ظلم و جور کثیر اجرنا من النار یا ندارم به جز تو پناهی خدا به حال نزارم نگاهی خدا منم بنده ای پست و رذل و حقیر اجرنا من النار یا مجیر شنیدم که بی منت از هر خطا فقط چشم می پوشی ای باوفا بود رحمت بی حدت دلپذیر اجرنا من النار یا مجیر به جای نماز و دعا جای حمد منه بی حیا روزه خوردم به عمد مرا کرده زنجیر غفلت اسیر اجرنا من النار یا مجیر قسم بر عقیله قسم بر بتول قسم بر حسن سبط پاک رسول قسم میدهم حق شاه غدیر اجرنا من النار یا مجیر شده کربلا حسرت و فکر من به هر لحظه هر دم همین ذکر من امیری حسین و نعم الامیر اجرنا من النار یا مجیر .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. امید به خدا داشتن لاتقنطوا من رحمت الله 💠داستان از خواب بیدار شدند دیدند همه خروسهای روستا مرده ا
. بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است استاد حاج ✍ .
. هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است آی صاحبخانه پس کی نونوارم می کنی؟ پیش خوبانت اگر رسوا شوم درد سر است سفره آماده است، اما میهمان آماده نیست آه باران بهاری! چشم خشکم نوبر است لطف کن چوبم بزن، ردّم کنی دق می کنم آبرویم ریخت پیش هر که این دور و بر است خاک ویرانم ولی حتماً به دردت میخورم آنکه بُرده سود، از خاک خرابه زرگر است آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است آنچه غفلت دارم از آن، ترس روز محشر است نفس، عمری بندگی های مرا در بند کرد نفس را در هم شکستن، کار شاه خیبر است زودتر پرونده ی ما را بده دست علی حاصل صوم و صلات روزه داران حیدر است زیر ایوان طلایش، قبله سرگردان شده حرف انگور نجف در سجده مستی آور است بسکه محتاجم علی را با حسن دادم قسم چون گره را باز کردن، کار سبط اکبر است سفره ی شب های قدرم را حسن انداخته او که در دست کریمش، رزق سال نوکر است عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد می شود گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آنکه از آتش فراری داده من را مادر است مادر ما را زدند و دست مولا بسته بود آه حیدر از همان میخی است که روی در است زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها اینکه می سوزد در آتش، دختر پیغمبر است فاطمه با خنجری کُند از حسینش دل برید حنجرش آتش گرفت اما صدا بی جوهر است خیمه اش در شعله و در شعله دامن سوخته دختری که سوخته دستش به روی معجر است پیش مادر سر جدا شد، سر در آورد از تنور شانه زد زهرا بر آن مویی که پُر، خاکستر است ✍ .👇
. 📚 ترس از خدا... رسول خدا صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول دعا و گریه زاری شد. امّ سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان!وخدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای برنگردان! خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، امّ سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. امّ سلمه گفت: یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که حضرت یونس علیه السلام را  خداوند لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚بحار، ج 16، ص 217. .
حسین جان.... الهی .... منم من . گنه کار. تویی تو . خطاپوش رسیدم . گرفتارِ. بگیرم. در آغوش الهی... ندیده. گرفتی. همیشه گناهم به دسته. کریمت. به گریه. نگاهم الهی... گناهِ زیادم ضرر زد به سالم شبیهِ شهیدان به فکر وصالم الهی .... به تیرِ محبت دلم را هدف کن مرا تو فدای امیرِ نجف کن علی جان ... تورا جان ِ زهرا تورا جانِ حیدر بحق ِ حسینت مرانم ازاین در حسین جان ... سلام ای کسی که عزیز ِ خدایی تو آقایِ عالم شهِ کربلایی حسین جان ... شب جمعه مادر به قدی خمیده ببوسد به گریه گلوی بریده بنی ... ازاین غم چه خاکی روی سر بریزم شهید ِ غریبم سرت کو ؟ عزیزم حسین جان... به پیش نگاهم به هم خورده مویت شد آخر بریده بریده گلویت حسین جان ... حرم بی اباالفضل ندارد پناهی ببین مانده زینب میان ِ سپاهی علمدار... چه بد با عمودی سرت را شکستند سرت را به زحمت روی نیزه بستند علمدار... زنی با حیاشد اسیر و گرفتار کشیده مسیر عقیله به بازار علمدار...
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اعتکاف مخاطب شناسی در اعتکاف آیت الله حائری شیرازی 🔸معتکفین را با برنامه‌های متنوع، مشغول نکنید🔸
. 👈 . باز کن در را که با حال پریشان آمدم درد دارم، نیمه شب دنبال درمان آمدم از رجب تا ماه مهمانی که چیزی راه نیست بنده‌ی خوبی نبودم، بهر جبران آمدم يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْر، بیرونم نکن سائلم، اینجا به شوق فضل و احسان آمدم اٙعطِنی گفتم که دستم را بگیری، یاکریم با امیدی بر در خان کریمان آمدم تو‌ رئوفی و بدی‌ را هم به خوبی می‌خری آبرویم را نبر، با کوه عصیان آمدم مثل آب جاری یک رود بودم، عاقبت سخت طغیان کردم اما باز آسان آمدم خوب می‌دانم نمی‌سوزانیٙم اما بدان مهربان، این‌بار با شاه خراسان آمدم ای خدا می‌ترسم از دنیا وٙ شَرِّ الْأخِرَة رحم کن بر من، غلط کردم، پشیمان آمدم نفس سرکش از دل من نور ایمان را گرفت معصیت کردم، ولی با اهل ایمان آمدم باز شد درهای رحمت تا که‌ گفتم یا حسین ناگهان دیدم که با چشمان گریان آمدم ... گوشه‌ی گودال، خواهر گفت با صوتی حزین: ای برادر، بین نامحرم به میدان آمدم بر زمین یا بر فراز نِی، چه فرقی میکند؟ پابه‌پایت هرکجا رفتی‌ حسین‌جان آمدم .
. دنیا دوباره دنیا، دنیا و مشغله سر می رود دوباره در این شهر حوصله این اعتکاف هم به سر آمد، تمام شد پا می نهم به دشت هیاهو، به ولوله فردا دوباره معصیت آغاز می شود می گیرد این دل از نفسِ عشق، فاصله فردا دوباره دغدغه، آشوب، اضطراب گم می شویم در هیجان مجادله سهم من از خدا فقط این چند روزه بود گنجانده ایم آن همه را در مخیّله این پنج وعده هم که برات بهشت نیست مقدار آن کم است برای معامله! من را به خویش وامگذار ای خدای خوب! می ترسم از تباهی فردای فاصله! .