eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5773751761810491235.mp3
3.39M
🌸سرود عروسی حضرت زهرا(س) 🌸دو نور خدا مَحرم همدیگه میشن 🌸
. ‍ . مولودی خوانی همه اهلبیت 🎇 🌠ولایتش اصول دینه 🌅 ولایتش اصول دینه حیدر معنی قرآن مبینه حیدر حرف نبی فقط همینه حیدر تنها امیرمومنینه حیدر چه هیبتی داری شجاعتی داری حیدر فقط تو عالم تو حیدر کراری حیدر عبد اشجع الناسم کرده پدری واسم من خلیفه ای دیگر غیر علی نشناسم چه هیبتی داری شجاعتی داری حیدر فقط تو عالم تو حیدر کراری حیدر علی ولی الله به دشمن حضرتِ مولا لعنت به قاتل ام ابیها لعنت به ظالمین کل دنیا لعنت به منکر مهدی زهرا لعنت با اعتقاد لعنت میده مراد لعنت همیشه میگم بر ابن زیاد لعنت من یه آرزو دارم روز رجعت یارم بر صورت آن ملعون رد سیلی بگذارم (من شیعه م حیدر آقامه ) 👇
4_5931635369496811290.mp3
7.53M
🟢 🟢رجزخوانی یاعلی حیدر... 🟢علم از دست علمدار نیفتد هرگز 🟢
a-ke-to-varese-heydari.mp3
6.47M
📃 ای که تو دنیا... 🌺سرود ولادت امام عسکری(ع) 🎙
4_5920230646482993847.mp3
5.98M
📃 گم کردم... 🌺شور ولادت امام عسکری(ع) 🎙
▪️ ▪️غم و غصه مون قد آسمونه... ▪️ 👇
ghamo-ghosamoon-ghade-asemoone.mp3
9.03M
‍ . 🎤 . غم و غصمون قد آسمونه اینو باید همه دنیا بدونه نمیذاریم که شبیه قبر تو ماجرای کوچه مخفی بمونه نمیتونیم نگیم اعتقاد و باورمونو لعن الله به اونی که زده مادرمونو لعن الله به اونی که راه کوچه رو سد کرد لعن الله به اونی که چادرت رو لگد کرد اهل سقیفه شدن تو این جنایت شریک یا فاطمه الزهرا لعن الله قاتلیک ای وای مادرم مادرم مادر **** رحمی به پرنده تو قفس کنید رحمی به دو یار و همنفس کنید لااقل به خاطر روایتِ فاطمه بَضعَةُ مِنّی بس کنید چی بگم از دود و شعله و آتیش و جسارت لعن الله به مغیره و قنفذ تا قیامت لعن الله به اونی که بسته دست ولی رو لعن الله به اونی که خورده حق علی رو اهل سقیفه شدن تو این جنایت شریک یا فاطمه الزهرا لعن الله قاتلیک ای وای مادرم مادرم مادر **** ای شهید دشت کربلا حسین کفن تو شده بوریا حسین میگه زینبت میون قتلگاه کشته ی روز دوشنبه یا حسین تهِ گودال همه لشکر دشمن شده هم دست لعن الله به سنان و شمر و خولی و اخنس لعن الله به اونی که خنجرش رو کشیده لعن الله به اونی که حنجرت رو بریده لعن الله به اونی که قلبمونو شکسته لعن الله به اونی که روی سینه نشسته اهل سقیفه شدن تو این جنایت شریک یا فاطمه الزهرا لعن الله قاتلیک ای وای مادرم مادرم مادر ▪️شور حضرت زهرا س ▪️غم و غصه مون قد آسمونه... ▪️
4_5823656485766302104.mp3
11.21M
🎇سرود ولادت حضرت زهرا(س) 🎆اگه تو نبودی... 🎇
shoore-asheghi.mp3
9.16M
🎇 🎇سرود ولادت امام حسین(ع) 🎇عاشقی اگه بلد باشی می دونی... 🎇
1403030820.mp3
13.29M
میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم مجلس روضه هفتگی سه‌شنبه۸خرداد۱۴۰۳ | ۱۹ ذی‌القعده ۱۴۴۵ مداح :
. |⇦•زمانِ دفن شهیدان و... ی کربلا ویژۀ شب جمعه_کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست بنی اسد متحیر شدند و در ماندند میان اینهمه جسم بدون سر ماندند سواری از طرف عرش بر زمین آمد برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد امام گفت: که من وارث شهیدانم نشانی همه را خوب خوب میدانم روی تن شهدای سپاه افتادند بنی اسد پی آقا به راه افتادند به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود تن نواده ی زهرا علی اکبر بود امام گفت که این تن، امام زاده ماست علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد میان هر دو کف دست خود حنا دارد تن یتیم حسن روی خاک افتاده است امام گفت که این قاسم است و داماد است رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله نشسته است کنارِ یتیم های حسن امام سینه زنی میکند بجای حسن امام آمد و بالای قتلگاه رسید زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید "بنی اسد! پدرم در میان گودال است تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است هنوز داخل گودال نیزه و تیر است چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است *نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..* بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد چه سخت در وسط ازدحام جان میداد حسین را ته گودال گیر آوردند برای دفن تن او حصیر آوردند امام جسم پدر را درون قبر گذاشت سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت *به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟... چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره... دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت...* امام رفت بیارد شهیدِ آخر را امام رفت بیارد علی اصغر را گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده تن برادر زینب در علقمه مانده کنار جسم عمو، مشک آب افتاده به روی خاک، امید رباب افتاده ترک ترک شده الماس را تکان ندهید بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید در علقمه به عمویم هجوم آوردند نگاه کن چه به روز عموم آوردند آرش براری *اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید... گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم... دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه... گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود...* مزارت عشق را بی تاب كرده فلك را بنده ی سرداب كرده گواهی می دهد این قبر كوچك كه مَردی را خجالت آب كرده :حیدر توکلی *حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: "هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا" بابم رو تشنه کشتن... بلند بگو:حسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•این سخن ورد زبانها... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── *از امشب همه آستین به دهان میگرفتن گریه می کردن تو اومدی میتونی ناله بزنی کسی بتو نمیگه یا روز ناله بزن یا شب ..دیگه ناله مدینه خاموش شد.دیگه از این‌ خونه صدا بیرون نمیاد. امیرالمومنین می‌فرماید: نیمه شبها بذارید همه چراغهای مدینه خاموش بشه، همه اهل مدینه بخوابن.. حالا حسینم جلو برو،حسنم تو بیا من هم میام کسی قامت زینبم و نبینه، میرن بالای سر مزار مادر..امیرالمومنین اومد خودشو انداخت رو قبر فاطمه آروم آروم با فاطمه اش حرف میزنه...کجا رفتی عزیزم..همین یه دونه تو بودی جواب سلامم رو میدادی. از وقتی رفتی..* این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد *با دلمون بریم مدینه..الان یه دختر بچه ای روی قبر مادرش افتاده یه پسر بچه رو قبر مادر افتاده، همه گریه میکردن ام کلثوم گریه می کرد، زینب گریه میکرد، اباعبدالله گریه میکرد، امیرالمومنین دست رو دیوار میگذاشت گریه میکرد.. اما دیدن امام حسن یه گوشه نشسته زانوی غم بغل گرفته. تو کوچه جلو در می‌نشست تو کوچه‌ رو نگاه میکرد هی به دیوار زل میزد..امیرالمومنین می اومد چی شده پسرم؟ میگفت: بابا! دست رو دلم نزن بابا اون رد رو میبینی رو دیوار مادرم گفته بود هیچی نگم... بعد شهادت بچه ها بیچاره میشن..امیرالمومنین یاد حرف فاطمه افتاد علی جانم نکنه بری بیا بالا سر قبرم بشین قرآن بخون من از تاریکی قبر میترسم.. امشب بگو مادر! اون لحظه ای که همه میرن تو باید به دادم برسی با علی بیا ما رو تنها نذارید.. تو چطور میترسی از تاریکی قبر من نترسم ؟مادر ما به شما زحمت نمیدیم با اون حالتون.. اما به حسینت بگو بیا ما یه عمر برا حسینت سینه زدیم به آقامون بگو آبرومون رو بخره .. گفت: یادم اومد فاطمه گفت بالا سر قبرم بنشین قرآن بخون نشستم قرآن میخوندم در همون حال بودم خوابم برد.. خواب فاطمه رو دیدم پریشونه.. علی جان! چکار میکنی؟ گفتم‌:مگه چیکار میکنم عزیز دلم؟میبینم‌ که خوب شدی زیر چشمات دیگه کبود نیست.. علی جان الان اومدی بالا سر قبر من خوابت برده اما حسینم تو خونه بیدار شده تشنه اشه برو به داد حسینم برس...سراسیمه از خواب بیدار شد بریم حسین بیدار شده .. «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» مادره دیگه..مادر نگران بچه اشه.. قبل از اینکه خواست بره گفت: علی جان!" ابکنی وابک للیتامی" برا من گریه کن برا بچه هام گریه کن اما! علی حواست باشه من خیلی حواسم به حسین هست.. علی جان! حوایت باشه نیمه شب ها بیدار میشه تشنه اش میشه من همیشه بالا سرش یه ظرف آب میذارم..فکر میکنی مادر از دنیا بره تموم میشه نه.. همه‌ی حواسش به کربلا بود.. سه روز بود هیشکی آب نخورده بود.دخترِ این مادر شب عاشورا داره دونه دونه وصیتهای مادر یادش میاد..مادر گفت یه روز میاد من نیستم. یه پیرهن گذاشت کنارش یادش نره به من گفت داداشت داره میره زیر گلوش رو ببوس..یادم نره. بابام شب بیست و یک رمضان وصیت کرد.وصیت بابام این بود: همه رو بیرون کرد. فقط بچه های فاطمه بمونن ..همه دارن آروم آروم بیرون میرن دید قمر بنی هاشم خجالت زده داره بیرون میره.ام البنین همیشه می گفت: عباسم! تو غلام بچه های فاطمه ای...تا دم‌حجره رفت امیرالمومنین فرمود: تو کجا میری عباس؟گفت:آقاجان فرمودین بچه های فاطمه بمونن..من غلام اونها هستم. فرمود:بیا همه حرفهام با توعه..عباسم بیا، حسینم بیا زینب داره میبینه دستاتون رو‌گذاشتم تو‌ دست هم ..عباس! یه روزی میاد کربلا من نیستم..حسینم رو‌ یادت نره یاری کنی..هرچی شد حسین منو‌ تنها نذاری. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── شب عاشورا شد زینب شنید سر شبی نانجیب برا عباس امان نامه آورده. پاسبان خیام شب عاشورا عباس بود. گفت: همه برن استراحت کنن میدونیم فردا چه خبره من امشب خودم یه تنه از خیام حسین مراقبت میکنم.دید از دور یه سیاهی داره نزدیک میشه. گفت:کیستی؟همونجا بایست، امشب پاسبان خیام حسین عباسه... دید داره میاد نگاه کرد کی هستی؟ گفت: عباس جان منم نگاه کرد دید.. صدا آشناست.. صدا صدای زینبه. سیدتی سیدتی مولاتی باید تو خیمه باشی چرا اومدی اینجا؟ گفت عباس جانم! من که در وفای تو شکی ندارم.. دم‌ نماز داشتم خاطراتم رو‌ مرور می کردم.یادم اومد از وصیت بابام امیرالمومنین.. یادته دستت رو تو دست حسین گذاشت یادته گفت نیاد روزی که حسینم و تنها بذاری.. دیدن عباس سرش رو پایین انداخت. میدونست زینب چی میخواد بگه.. عباس جان! شنیدم برات امان نامه آوردن. نکنه حسینم رو تنها بذاری.. فرداش رفت کنار داداشش گفت:من اومدم برات علمداری کنم بذار من برم میدون.. در همون لحظه صدای العطش خیمه ها بلند شد.دختر بچه مشک و بیرون آورد.عمو! علی‌اصغر داره جون میده، عمو! رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم میخوای بری میدون باشه. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند. سمعاً وطاعتا رفت. اما دید یه صدایی میاد صدا آشناست. اما نوع کلام نه.. "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این طور صداش کنه.وصیت بابا م این بود همه رو بیرون کرد فقط بچه های فاطمه بودن قمر بنی هاشم رفت. امیرالمومنین فرمود: تو کجامیری .همه حرفهام با توعه.. سر شبی نانجیب برا عباس امان نامه آورده پاسبان خیام شب عاشورا عباس بود گفت همه برن استراحت کنن میدونیم فردا چه خبره من امشب خودم یه تنه از خیام حسین مراقبت میکنم. دید از دور یه سیاهی نزدیک میشه گفت بایست امشب پاسبان خیام حسین عباسه. دید داره میاد نگاه کرد کی هستی گفت عباس جان منم نگاه کرد دید صدا آشناست صدا صدای زینب..سیدتی مولاتی باید تو خیمه باشی گفت: عباس جانم میدونم..من که در وفای تو شکی ندارم.. یه خاطره ای یادم اومد از وصیت بابام امیرالمومنین. یادته دستت رو تو دست حسین گذاشت؟ یادته گفت نیاد روزی که حسینم و تنها بذاری؟ دیدن عباس سرش رو پایین انداخت. گفت: عباس جان! شنیدم برات امان نامه آوردن. نکنه حسینم رو تنها بذاری. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. روضه حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── فرداش رفت کنار داداشش گفت: اومدم برات علمداری کنم بذار برم میدون. در همون لحظه صدای العطش بلند شددختر بچه مشک و بیرون آورد. عمو علی‌اصغر داره جون میده، عمو رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم! داری میری میدون.. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند سمعاّ و طاعتا رفت. دید یه صدایی میاد صدا آشناست.. اما نوع کلام نه! "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این جور صداش کن..داره میره سمت علقمه..* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه *چند تا روضه است باید بلند گریه کنی.. اول روضه ی مادرمونه چون مادرمون رو زدن بهش می‌خندید. روضه بعدی روضه ی علی اکبر همه اربابمون رو دوره کرده بودند یا کف میزدند یا هلهله میکردند. روضه بعدی روضه ی عباسه میگن تا ابی عبدالله رسید کنار این بدن دست گذاشت به کمر داد زد " الان انکسر ظهری" یعنی الان کمرم شکست همه شروع کردند کف زدن...* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه الهی عباست بمیره مادر نیزه به پهلوها ت نگیره مادر عمریم سید و سرور خواندی چه شد این بار که برادر خواندی مادرت فاطمه آمد به برم یاریم کرد و صدا زد پسرم *حالا داره به فاطمه میگه..* شرمنده‌ام و از شرم خونی شده اشکم مادر حلالم کن که پاره شده مشکم *مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: هر کاری کردن. دست راست قطع کردن، دست چپ، تیر زدن به چشما، براش مهم نبود مشک رو‌ به دندان گرفت..میگفت یه طوری میرسونم علی اصغر تشنه اشه..اما لحظه ای که تیر به مشکش زدن..مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: "فوقف عباس متحیّرا" یه لحظه با تحیّر ایستاد اسب رو هی کرد سمت علقمه یعنی دیگه برو آبرو برام نمونده... * کشته من و، خجالت از شیر خواره فکر طناب و زینبِ آواره.. *اما مادر یه سوال دارم حالا که اومدی بذار آبرمو‌ جلو‌ همه بخری حالا که اومدی مادر قد کمون حسین داره میاد یه کم دیگه بمون.. باید ببینه من سرم رو پاته بازم یکی از پسرات همراته *عباس داره میگه اما دیگه علقمه نیستیم* حالا که روضه شد روضه ی مو به مو دست رو شونه ام بذار یه یا علی بگو رو‌ گونه جای دست اون بی دین بود بشکنه دستش چقدر سنگین بود وای مادرم ...مادرم ..مادرم.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. 🎤 این قصه رو تازیونه میدونه در و دیوار خونه میدونه کسی چه میدونه چیه غصه گریه های شبونه میدونه مادر از درد عرق سرد میکنه از طرز استراحتش معلومه پهلوش درد میکنه تا میخوابه این شبای آخریش زخمِ رو ابروش وا میشه خونی میشه بازم رو سریش همه ی دغدغه اش اینه علی نبینه زخم صورتو درداشو ریخته تو خودش خدا میبینی غیرتو مادر مهربون من **** در سوخته از آتیش دل مادر داره یه دل پر گله مادر غریبی یعنی اینکه روز و شب جلو چشمه قاتل مادر غربت یعنی فاطمه ی بی علی که پشت در اون دومی همدست بشه با اولی غربت یعنی علیه بی فاطمه یعنی که دستت بسته شه به زور جلو چشم همه علی حلال کنی منو آخه نشد ببینی بچتو مادر حلالیت میخواد خدا میبینی غیرتو مادر مهربون من **** یاس علی زخمی از تبر داره فقط حسنه که خبر داره مادر امروزم تیمم کرد آخه آب براش ضرر داره میشه حساس صورتی که نیلیه هرچی داره درد میکشه زیر سر اون سیلیه لعنت بر اون دستایی که بی هوا بالا اومد تو کوچه ها مادرمو کشت بی صدا خاکیه چادرش ولی رها نکرده این امانتو خاکیه اما محکمه خدا میبینی غیرتو مادر مهربون من هیئت هفتگی آبان 1403 .👇
. عج 🎤 مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است # شنیده ایم که مادربه بستر افتاده شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است شاعر: ✍ مداح: 🎤 دانلود سبک: 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/03/8/86930_1403812183226_4214848.mp3 👇
4_5938285396210224718.mp3
19.02M
🎧 عج 🎤 📝 مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است # شنیده ایم که مادربه بستر افتاده شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است