دوباره حماسه، دوباره وطن
دوباره به پاخیزم از جان و تن
دوباره حضور یه قوم بزرگ
میشه نیزه توو قلب هر اَهرِمن
بیا هموطن دست تو دست هم
بزن نقش انگشتُ پای وطن
بیا و دوباره امیدُ بکار
تو قلب جوونای هر انجمن
بکش با حضورت یه خط بزرگ
رو دلواپسیهای هر مرد و زن
واسه حفظ این مملکت عُمریه
چه گلها که از باغمون پر زدن
هنوز سنگرای جنوب خونیه
چقد لاله سبزه تو دشت و دمن
برای وطن، رأی دادن که هیچ
اگه لازمه جون میدیم بیکفن
دوباره میام پای صندوق رأی
اگه دُشمنا پامُ هم بشکنن
بیا پر بزن بین پروانهها
بیا همصدا باش با یاسمن
بیا برفهای زمستونی رو
یه رودخونه کن پای سرو چمن
#محمد_خینا
#غزل_حماسه
#انتخابات
#ملی_میهنی
#من_رأی_میدهم
#جهاد_تبیین
.
یکباره آشیانهی شب را خراب کرد
صبحی که التماس هوس را جواب کرد
هر نقشهای که در دل شب قد کشیده بود
خورشیدِ صبح آمد و نقشِ بر آب کرد
باد آنقدَر به گوشِ زمین از جوانه گفت
تا دشتِ مُرده را به شکفتن مجاب کرد
ما از تبار موج خروشان و سرکشیم
موجی که در سکوت کویر، انقلاب کرد
ما قطره قطره در پیِ دریا روانهایم
ما را زمانه، سیل خروشان خطاب کرد
در راه عشق، خنده به لب، بر جهان و جان
باید که پشت پازد و پا در رکاب کرد
آری بهار ماند و زمستان روانه شد
سهم زمین شد آنچه خودش انتخاب کرد
نوبت به انتخاب من و تو رسیده است
باید به پاس خون شهیدان شتاب کرد...
#الهه_سلطانی
#غزل_حماسه
#انتخابات
#ملی_میهنی
#من_رأی_میدهم
#جهاد_تبیین
.
#مشارکت_حداکثری
دریای وطن
یک برگهٔ رأی و یک قلم در دستم
چون قطره به دریای وطن پیوستم
با برگهٔ رأی خود به دنیا گفتم:
من آمدهام رأی دهم، پس هستم!
✍🏻 #مهدی_زارعی
#رباعی
#انتخابات
.
.
#طنز_انتخاباتی
یکی از نامزدها که برای مجلس کاندید شده بود باتفاق هیات همراه میرن خونه یه پیرمرد. پس از صحبت و گرفتن قول رای ، ۱ میلیون تومان به پیرمرد هدیه میدن. پیرمرد بهشون میگه من پول نیاز ندارم اگه ممکنه لطف کنید یک راس خر برای من بخرید ، چون من برای انجام کارهایم نیاز به خر دارم نامزد مجلس هم به یکی از همراهان دستور میدهد تا خری برای پیرمرد بخرند، هر جا رفتن و گشتن سراغ گرفتن اما قیمت خر از ۱۰ میلیون تومان کمتر نبود ، چند روز بعد رفتن سراغ پیرمرد و بهس گفتند شرمنده ما نتونستیم براتون خر بخریم قیمت خر خیلی گران است ولی همین ۱ میلیون تومان رومیتونیم بهتون هدیه بدیم . پیرمرد بهشون میگه به نظر شما آیا قیمت من از یک خر کمتر است وقتی یک الاغ رو کمتر از ۱۰ میلیون تومان نمیفروشن اونوقت چگونه من میتونم خودم و سرزمین و میهن و ذخایر مملکت و معادن کشورم رو به جنابعالی و همراهانتون به یک میلیون تومان بفروشم ..
.
#دهه_دوم_شعبان_المعظم
#نیمه_شعبان
#فیش_منبر
🚩 [جلسهی یازدهم]
#ایام_ولادت_حضرت_مهدی_آل_محمد_علیهم_السلام
۲۵ دی ۱۴۰۲شمسی
👈🏼 فیش منبرهای #شعبان1445
👈🏼 ولادت مولانا صاحبالامر والعصر والزمان عجلاللهتعالیفرجه
🔻 شرح زیارت نامه ی #امام_زمان ارواحنافداه
🔻 سیزده جلسه (جلسهی یازدهم)
📚 مطالب مطرح شده:
ادامهی درس دهم:
* نکتهی دوم: ظهور و قیام امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
* نکتهی سوم: اصحاب المهدی علیهالسلام
* نکتهی چهارم: خونخواهی امام زمان ارواحنافداه
موتور/ منتقم/ منصور
#مطالبنابدرمنبر
👇
سلام عزیزان
پدرم خدا بیامرز می گفت
کاری که دشمنت رو خوشحال می کنه انجام نده
کاری که دشمنت رو ناراحت می کنه مطمئن باش به نفعته
امروز دشمنامون خیلی دارن تلاش می کنن ما تو انتخابات شرکت نکنیم
ان شاء الله
ما دشمن شاد نمی شیم
دوست دار شما
محمد فراهانی
.
.
#انتخابات
#غزل برای #وطن
در عزیزی شبیه جان و تن است
او که گلدانِ ریشههای من است
هویت داده ، پرورانده مرا
مثل آغوش مادر است ، زن است
لهجهی لحظهی قشنگ نگاه
اشتیاق نشسته در سخن است
سرخیِ صورت شقایقهاست
مهد اسطورههای کوهکن است
او که جریان گرفته در رگ من
اوکه نزدیکتر ز پیرهن است
در حقیقت نشان او عشق است
نام در من تنیدهاش وطن است
نقشهاش مقتدرترین نقش است
پرچمش آرزوترین کفن است
در کدامین پیاله سهم من است
از شرابی که اینچنین کهن است
در چنین سرنوشت شورانگیز
سهم من حق انتخاب من است
فرق ما با تمام مخلوقات
قدرت انتخاب داشتن است
#سعیده_کرمانی ✍
.
.
#مشارکت_حداکثری
ایران حرمِ ابوتراب است
هنگامه ی حُسنِ انتخاب است
سوگند به خون آرمان ها
امشب شبِ قدرِ انقلاب است
خادم الشهدا : #حاج_امیر_عباسی
#انتخابات
.
4_5983501944319120022.mp3
13.44M
.
🏷دیدی سر پیری چه کرد
#حضرت_زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدی سر پیری چه کرد با زینب این روزگار
گفتم به باران بعد از این دیگر در این صحرا نبار
من می روم از پیش تو وقت غروب خورشید هم
اما تو میمانی و این صحرا و این شب های تار
تاریک گودال
زمین افتادم
نزدیک گودال زمین افتادم
آشفته بودم به تو زخمامو
نگفته بودم به تو زخمامو
تنها می مونی همه میرنُ تو جا میمونی
لب تشنه سر گردد جدا حکم کدامین مذهب است
جانان به روی نیزه و جان جهانی بر لب است
با دست پر از قتلگاه آمد برون هر کس ولی
تنها کسی که میرود با دست خالی زینب است
دست خالی رفتم
نمیدونی با چه حالی رفتم
دست تنها موندم
تو رفتی و من
از تو جا موندم
آه از دلتنگی
تو زخمی ترین مرد این جنگی
زلف سیاهت روی نی دارد چه با ما می کند
دنیای بعد از تو چرا با من مدارا می کند
من تا ثریا هم شده دنبال رویت می روم
درد مرا دیداره تو تنها مداوا می کند
سالار زینب
شده بعد تو آواره زینب
شده بعد تو آتیش می باره
ربابُ کشته داغ شیرخواره
اصلا دستام
به چشم دیدم بازار شام
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
🔸مراسم #دعای_کمیل سحر
📆 جمعه ٢٧ بهمن ماه ۱۴۰۲
🔷 با نوای :
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #مناجات | باز کن آغوش خود را سائلت سر میرسد
🔊 قسمت اول #دعای_کمیل / اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ
🔊 قسمت دوم #دعای_کمیل / اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلاَّئی وَ اَفْرَطَ بی سُوَّءُ حالی
🔊 قسمت سوم #دعای_کمیل / وَأَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِى عَنْ قَلِيلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَعُقُوباتِها
🔊 قسمت چهارم #دعای_کمیل / اِلهی وَ سَیِّدی فَاَسْئَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتی قَدَّرْتَها
🔊 صوت کامل مراسم 📥 (۹٧ مگابایت)
👇👇👇👇
Fadaeian-Komeil-14021127_All.mp3
20.38M
صوت کامل مراسم 📥 (۹٧ مگابایت)
📋 باز کن آغوش خود را سائلات سر می رسد
#مناجات_با_خدا
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز کن آغوش خود را سائلات سر میرسد
آن گدا که بخششات را کرده باور، میرسد
آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین!
نالههای هر شبم از پشت این در میرسد
چلّه چلّه خوندل خوردم که با قیمت شوم
مِی که جاافتاده شد،در جام ساغر می رسد
تا نَفَس باقی است،نَفْس سرکشم را رام کن!
رفته رفته عمر من دارد به آخر میرسد
در شب قَدرَت،به قَدرِ گریهام رونق بده!
هر که به جایی رسید، از دیدهی تر می رسد
گرچه بد کردم، بیا با این بدت تندی نکن!
ای که لطفِ بیحدت حتی به کافر میرسد!
از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید
کار من هرگاه گیر افتاد،مادر میرسد
زیر قرآن زیرورویم کن! الهی بِالعَلی!
دلشکسته گیر می افتد، به دلبر میرسد
نخل حیدر خرج افطاری ما را میدهد
از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر میرسد
دفن نوکر احتیاطا گردن اربابهاست
بعد مُردن کفنودفن ما به حیدر می رسد
در سراشیبی قبرم، بعد تلقین خواندنم
حتم دارم مرتضی آنجاست که سر میرسد
هرچه که غم بود، حیدر در وجودش جمع کرد
بعدها ارث پدر یکجا به دختر می رسد
سر به چوب محمل خود زد، در آن ساعت که دید
نیزهداری مست با راس برادر می رسد
در کنار خانهی باباش سنگش میزنند
زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد
کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بو
کاش بر هر دختری میدید معجر میرسد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.