eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
624 ویدیو
840 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. (روز عاشورا) وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم،از حلقوم بریده اش این ندا را شنیدم که می فرمود: شیعتی ما ان شربتم ماء عذبٍ فاذکرونیاو سمعتم بغریبٍ او شهیدٍ فاندبونی شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آوریدو اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید! ✅مصباح، کفعمی، ص 376 سلام_الله .
. زندگینامه مختصری از حضرت سکینه سلام الله علیها حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین (ع) و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.(۱) این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع) و مادر گرانمایه‏اش حضرت رباب (س)و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى(س) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(ع)، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره ‏هاى وافر یافت. وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره‏مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.(۲) درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود. برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خوانده‏اند. بنابراین تولدش باید میان سال‏هاى ۴۷ تا۵۰ قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (ع) دیده به جهان گشود.(۳) امام حسین (ع)به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مى‏داشت. روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه ‏اى که آن دو در آن زندگى مى‏ کردند شعرى عاطفى سرود که ترجمه‏ اش چنین است: به جانت سوگند ! من به راستى خانه ‏اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى ‏ام را نثار مى‏کنم و هیچ ملامت‏گرى نمى‏تواند مرا در این کار سرزنش کند.(۴) این بانوى مکرمه، بین ۶۷ تا ۷۰ سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت. درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مى‏گوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت .(۵) به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه (ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (ع) نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (۶) ✅منابع: ۱- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۲ و وفیات الاعیان، ج۱، ص ۳۷۹ ۲- اعلام النّساء، ج ۲،ص ۲۰۲ ۳- شام، سرزمین خاطره‏ها، ص ۱۰۴ ۴- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳ ۵- شام، سرزمین خاطره‏ها، ص ۱۰۷؛اعلام النسّاء، ج ۲، ص ۲۲۴؛ وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۳۷۸ ۶- وقایع الایام، ص ۲۰۶ و منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳. .
. علاقه مندی امام حسین علیه السلام به و علیهم السلام 🔹بنا بر نقل مورخان، امام حسین(ع) رباب را بسیار دوست می‌داشت[۸] و درباره وی شعر هم می‌سرود. لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا  تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی  وَ لَیسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ «به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی دارایی‌ام را در راه آنان می‌بخشم و عتاب و سرزنشی در این دوست داشتن بر من نیست.»[۹] 🔹شعر دیگری نیز درباره رباب به امام حسین(ع) منسوب است: اُحبُّ لِحُبِّهَآ زبدا جمیعا  وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنی رباب وَ اخْوالاً لَهَا مِن آلِ لامَ  اُحِبُّهُم وَ طُرَّ بَنی جنابُ «من به خاطر دوستی او نثل و تمام «بنو رباب» را دوست دارم. و همچنین دایی‌های او را از خاندان لام و همه [خاندان] بنی جناب را دوست دارم.»[۱۰] ✅منابع 🔹تاج العروس، ج۲، ص۱۰. انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۶. 🔹 اعیان‌الشیعة، ج۶، ص۴۴۹. 🔹 البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۲۹. سلام_الله_علیها .................. . بخش اول 📝شناسنامه: 🔻وُصفت الرّباب بأنّها امرأة جمیلة عاقلة فاضلة شاعرة، وهی امّ سکینة وعبدالله  وى را زنى زیبارو، خردمند، بافضیلت و شاعر، توصیف کرده‏اند. رَباب، مادر سَکینه و عبد اللّه است 📖الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج ۱ ص 4 🔻تاریخ دمشق: رَباب کَلبى، دختر امرؤ القیس بن عَدىّ بن اوس بن جابر بن کعب بن عُلَیم بن هُبَل بن عبد اللّه بن کِنانه، همسر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام و مادر دخترش سَکینه، در میان آن دسته از خاندان حسین علیه السلام است که پس از شهادتش، در دمشق، بر یزید، وارد شدند و حسین علیه السلام در یکى از شعرهایش از او یاد کرده است. ⬅️خواستگاری: عوف بن خارجه مى‏گوید: در روزگار خلافت عمر بن خطّاب، نزدش بودم که مردى گردن‏کج، از میان مردم، عبور کرد و به سوى عمر آمد و پیش رویش ایستاد و به او با عنوان خلیفه، سلام داد. عمر گفت: تو کیستى؟ گفت: مردى مسیحى! من، امرؤ القیس پسر عَدىّ کلبى هستم. عمر، او را نشناخت. مردى از میان جماعت به او گفت که این، از قبیله بکر بن وائل است که در جنگ جاهلىِ فَلَج، بر آنان هجوم آورده است. عمر گفت: چه مى‏خواهى؟ گفت: مى‏خواهم مسلمان شوم. عمر، اسلام را بر او عرضه داشت و وى، پذیرفت. سپس عمر، نیزه‏اى خواست و پرچم امارت بر مسلمانانِ قبیله قُضاعه را بر آن بست و به او سپرد. این پیرمرد، باز گشت، در حالى که پرچم بر بالاى سرش به اهتزار در آمده بود و تا آن هنگام، ندیده بودم مردى که یک سجده هم نکرده، امیر گروهى از مسلمانان شود. على بن ابى طالب علیه السلام به همراه دو پسرش، حسن و حسین، از آن مجلس برخاستند و خود را به او رساندند. على علیه السلام سرِ او را گرفت (او را به سوى خود، متوجّه کرد) و فرمود: «من، على بن ابى طالب، پسرعمو و داماد پیامبر خدایم و این دو، پسران من از دختر او هستند. ما مى‏خواهیم داماد تو شویم. به ما همسر بده». امرؤ القیس گفت: اى على! مُحَیّاه دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسن! سَلمى دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسین! رَباب دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم. ◀️ رَباب، همان است که حسین علیه السلام در حقّش چنین سروده است: لَعَمرُکَ إنَّنی لَاحِبُّ دارا تَحُلُّ بِها سُکَینَةُ وَالرَّبابُ‏ احِبُّهُما و أبذُلُ بَعدُ مالی ولَیس لِلائِمی فیها عِتابُ‏ ولَستُ لَهُم وإن عَتَبوا مُطیعا حَیاتی أو یُغَیِّبَنِی التُّرابُ‏ به جانت سوگند، من، سرایى را دوست دارم‏ که سَکینه و رَباب در آن، جاى دارند. دوستشان دارم و دارایى‏ام را مى‏دهم‏ وسرزنشگرم را یاراى سرزنش نیست. و هر چند[مرا]سرزنش کنند، مطیع آنان نیستم‏ در طول زندگى‏ام تا آن گاه که خاک، مرا پنهان کند. ⏪وهِیَ الَّتی أقامَت عَلى قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام حَولًا،⏩ ثُمَّ قالَت: إلَى الحَولِ ثُمَّ اسمُ السَّلامِ عَلَیکُما ومَن یَبکِ حَولًا کامِلًا فَقَدِ اعتَذَر او کسى است که یک سال بر مزار حسین علیه السلام، اقامت[و عزادارى‏]کرد و سپس سرود: تا یک سال، مى‏گِریم و سپس، شما دو تن  را بدرود مى‏گویم‏ و البته هر کس یک سال کامل بگرید، عذر مقبولى[براى رفتن‏]آورده است. ظاهرا مقصودش از دو تن، امام حسین علیه السلام و فرزندش عبداللّه[على اصغر]باشند چون حسین علیه السلام وفات کرد، به خواستگارى رَباب آمدند و پافشارى کردند؛ امّا او گفت: «پدرْشوهر دیگرى جز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بر نمى‏گزینم» و دیگر ازدواج نکرد و پس از حسین علیه السلام، یک سال بدون سقف و سایه‏بان، زندگى کرد تا آن جا که فرسوده شد و از افسردگى، جان داد. او از زیباترین و عاقل‏ترینْ زنان بود. تاریخ دمشق: ج ۶۹ ص ۱۲۰ .
علیهاالسلام علیهاالسلام 🎴 | یکی از دوستان محترم در کانال، درخواست متن روضه و سینه‌زنی حضرت سکینه بنت الحسین علیهماالسلام رو کردند که تقدیم می‌کنیم‌.. ➖ اگه دل‌تون شکست، التماس‌دعای‌فرج ➖ به‌ترتیب: صفحات ۴۴، ۴۵، ۴۶ و۴۷ ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ➖ ۵ ربیع‌الاول ۱۴۴۳ق
روز هجوم - مهدی خدامیان آرانی.PDF
1.66M
برای عزیزانی که واقعا دنبال حقیقت هستن و براشون مهمه که در غم اهلبیت غمگین و در شادی اونها شاد باشن. از طرفی هم مایلن زمان هجوم را دقیق تر بررسی کنن با منابع معتبر و قدیمی؛ این کتاب به شدت توصیه میشه👆🏻👆🏻👌🏻 □ "کتابِ روز هجوم" □ ✍نوشته‌ی آیت‌الله دکتر مهدی‌خدامیان‌آرانی ✔️در موضوعِ: زمان دقیق هجوم به بیت مادرِ اهلبیت و شهادت محسن ابن علی علیهم‌السلام ✔️و پاسخِ دقیق به شبهات مخالفین 📢نشر حداکثریِ این کتاب برای اقامه‌ی عزا لازم است.
. 🏴 نحوه شهادت (ع) مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان، به نقل از قول اسماعیل بن علی – معروف به ابوسهل نوبختی حکایت می کنند: در آن روزهایی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر بیماری قرار گرفته بود – که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد – به ملاقات و دیدار حضرت رفتم . پس از آن که لحظه ای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش می نگریستم . ناگاه دیدم حضرت ، خادم خود را (که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود: «ای عقید! مقداری آب – به همراه داروی مصطکی – بجوشان و بگذار سرد شود.» همین که آب ، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد. موقعی که حضرت ظرف آب را با دست های مبارک خود گرفت ، لرزه و رعشه بر دست های حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندان های حضرت می خورد و نمی توانست بیاشامد. آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود: «ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را می بینی که در حال سجده و عبادت می باشد، بگو نزد من بیاید.» خادمِ حضرت گفت : چون داخل اتاقی که امام علیه السلام اشاره نمود، رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است ، بر او سلام کردم، آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می‏ فرماید شما نزد او بروید. در همین لحظه ، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش برد. ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک – که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندانهایش گشاده است. – نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود: «ای سید اهل‏بیت خود مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می‏روم.» آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. آنگاه فرمود: «مرا آماده کنید که می ‏خواهم نماز بخوانم» پس آن کودک حوله ای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضو داد. و چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کرد و فرمود: «پسرم بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی (م ح م د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول‏خدا(ص) و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید و در همان هنگام به شهادت رسید.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص ۱۰۳۸ .
. علیهاالسلام علیهاالسلام مرحوم در [۱] از حضرت سکینه (سلام‌الله‌علیها) روایت مى‌کند که: چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى‌فرمود: شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی‏ وَأَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی وَبِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی وسَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ یا لَرُزْءٍ وَمُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ[۲] ▪️ اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید، و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهادت شهیدى را شنیدید، بر من بگریید. ▪️ من نبیره رسول‌خدا هستم ، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. ▪️ اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى‌دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند. ▪️ به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند، واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه‌هاى کوه بلند حجون (در مکه) را به لرزه در آورد. ▪️واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى شیعیان من! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید[۳]. ➖ مرحوم مقرم نیز در این شعر را آورده است[۴] البته برخی نیز می‌گویند این شعر زبان حال است[۵]. 📚 منابع: ۱. المصباح‏، کفعمی ص۷۴۱؛ طباطبائى قمى، سیدتقى، شهیدکربلا، ج۱، ص۱۹۷ ۲. موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص۱۳۲؛ به نقل از اسرار الشهادة، فاضل دربندى، ص۴۶۲؛ دمعة الساکبة، ملاباقر بهبهانى، ص۳۵۰؛ معالى السبطین، محمدمهدى، مازندرانى، ج۲ ص۳۱ ۳. چهره درخشان حسین بن على علیهماالسلام، ص۸ ۴. عبدالرزاق، مقرم، مقتل الحسین، ص۳۰۷ ۵. الخصائص الحسینیه، شوشتری، ص۹۹ ....................... ◾️ دو روایات از وفات حضرت سکینه(س)؛ روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت “هشام بن عبدالملک” و در حاکمیت “خالد بن عبدالملک بن حارث”، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر می گوید که وى در پنجم ماه ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکّه معظمه وفات یافت. در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله(نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود. گفت: صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت دفن نشد. پس از آن حضرت سجاد علیه السلام _ و به قولی یحیی بن حسن علیه السلام به قولی محمد بن عبدالله نفس زکیه _ بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام در مدینه به خاک سپردند. 📚منبع ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ج۳، ص۲۸۰ .