.
#حکایات
درس مورچه به نبی خدا
در یکی از مسافرت های سلیمان(ع) که جن و انس و پرندگان او را همراهی می کردند، عبورشان به سرزمین مورچگان (سرزمینی در نزدیکی طائف و به قول بعضی در نزدیکی شام) افتاد. یکی از مورچه ها با تعجیل سایر مورچگان را آگاه ساخت و به ایشان گفتبه خانه هایتان پناه ببرید و از مسیر سلیمان(ع) و یارانش دور شوید تا آنها شما را زیر پاهایشان لگدکوب نکنند. باد، صدای آن مورچه را به گوش سلیمان(ع) رسانید و سلیمان(ع) دستور داد تا او را به حضورش بیاورند. سپس به او گفت مگر نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و از جانب انبیاء ستمی به دیگران نمی رسد؟ مورچه پاسخ داد چرا میدانم. سلیمان(ع) گفت: پس چرا مورچگان را از ما ترسانیدی؟ مورچه پاسخ داد منظور من این بود که آنها عظمت و شوکت ترا مشاهده نکنند تا خود را در مقابل تو حقیر پندارند و ناسپاسی به درگاه خداوند آغاز نمایند.
سخنان مورچه در نظر سلیمان(ع) معقول آمد. سپس مورچه سلیمان(ع) را خطاب داد و گفت آیا می دانی چرا خداوند از میان تمام قدرت ها باد را برای حرکت دادن تخت تو انتخاب نمود؟ سلیمان(ع) جواب داد نمی دانم. مورچه گفت برای اینکه بدانی تمام این قدرت و شوکت و مقام تو بر باد است و تو مغرور و متکبر نگردی.
آنگاه سلیمان(ع) تبسم کرد و فرمود:"پروردگارا مرا توفیق شکر نعمت خود را که به من و پدرم عطا فرمودی، عنایت فرما..."
تهیه جناتیان
.
.
#امام_زمان
#بیانات_گفتاری
همه باید خود را با امام تنظیم کنند
اگر قبول کردیم شخصی دیده بان ماست یعنی قبول کرده ایم که او یک بصیرتی دارد که من آن را ندارم؛ ولو اینکه ما مجتهد باشیم، استاد دانشگاه باشیم و ... او دیده بان است؛ یک چیزی را میبیند که من نمیبینم.
اگر بخواهیم در نماز جماعت شرکت کنیم همه باید خود را با چه کسی تنظیم کنیم؟ با امام جماعت. این که چه کسی کنار ما نشسته مهم نیست؛ مرجع تقلیدی است؟! کاری نداریم. استاد دانشگاهی است؟! کاری نداریم. معلمی است؟! کاری نداریم. ما خودمان را با امام جماعت تنظیم میکنیم، نه با بقیه. و الّا نمازمان خراب میشود....
در مورد ولایت پذیری امام زمان هم باید همین گونه باشیم.
........................................
.
✨﷽✨
🔴عدالت، بدون راه فرار
✍ امام علی گرم سخن بود و خطبه میخواند؛ هنوز خطبهاش تمام نشده بود که مردم برای بیعت به سمتش هجوم بردند؛ به طوری که از ازدحام و زیادی جمعيّت، امام حسن و حسين زير دست و پا رفتند و دو طرف لباس و رداى ایشان پاره شد.*۱
🔹 امیرالمؤمنین به ناچار حکومت را پذیرفت اما همین که زمام کار را به دست گرفت، مردم یکی یکی رهایش کردند. مگر چه چیز عوض شده یا چه کسی تغییر کرده بود که مردم چنین کردند؟ هیچ! فقط عدالتِ علی در همهجا جاری شده بود و مردم این عدالت را تحمل نمیکردند.
💕 برای با امام ماندن باید مانند او شد؛ مثلاً باید عادل بود تا بتوان عدالت او را تحمل و اجرا کرد. اتفاقی که در زمان ظهور امام زمان میافتد این است که عدالت مهدی در داخل خانه به مردم میرسد، همانگونه که سرما و گرما به داخل خانهها نفوذ میکند*۲ و هیچ حقی از کسی برعهدهٔ دیگری نمیماند مگر آنکه آن حضرت آن را میگیرد و به صاحب حق میدهد.*۳ پس لازمهٔ تحقق این امر داشتن یارانی عادل است.
🔻 آزمایش و ابتلا یکی از سنتهای الهی است که در هیچ زمانی تعطیل نمیشود. به خودت نگاه کن. اگر با معیارهای مورد نظر امام زمان فاصله داری تا دیر نشده فکری به حال خودت کن! مبادا به دلیل نداشتن ویژگیهایی چون صبر و عدالت در آزمون یاری و بیعت با امام زمان رد شوی. حواست باشد این آزمون فقط یک بار برگزار میشود.
📚 ۱. نهج البلاغه، خطبه شقشقیّه
۲. نعمانی، الغیبه، ص ۲۹۷
۳. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۴
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
💓#انتظار ۳
🌻#استاد_کریمی
ما در رابطه با ظهور حضرت برای دو چیز دست به دعا هستیم.
1⃣ برای اینکه خودمان نجات پیداکنیم از این زندان
2⃣ هم برای نجات پیداکردن همه از این همه ظلم و فساد و جرم و مشکلاتی که برای بشر ایجاد شده
🔸 امام زمان که بیاید اینها رو همه از بین میبرد!
بستری حاضر میشود که همه در این بستر به سمت خدا حرکت کنند.
پس درخواست امام زمان از خداوند تبارک و تعالی در دو محوریت است.
❇️ این یک نشانه است! اینهایی که فقط در فکر این هستند که امام زمان را ببینند و تشنه ی دیدن هستند، در اصل انتظار اصلی را متوجه نشدند.
حتی زمان ظهور امام زمان هم این انتظار وجود دارد.
🔺 حالا قبل از ظهور، ما انتظارمان را از کجا تعریف میکنیم؟
🔻 از غیبت امام زمان!
درصورتی که از زمان پیامبران این انتظار بوده. خداوند در قرآن می فرمایند:
«شما منتظر باشید! ما هم منتظریم!»
☘این انتظار همیشه موجود است☘
.................
منتظر واقعی کیست؟
در دوران کنونی که زمان غیبت امام زمان (عج) است، وظیفه ما انتظار ظهور ایشان را کشیدن و فراهمسازی مقدمات ظهور است. امام منتظر واقعی کیست؟ در لغت منتظر به کسی میگویند که چشم انتظار باشد و یا آماده آمدن و ورود کسی باشد. این حالت را میتوان به فردی تشبیه کرد که روی زانو در حال تجافی و منتظر قیام امام جماعت برای رکعت بعدی نماز باشد، یعنی نیمخیز و کاملاً آماده قیام و همراه شدن با امام جماعت. در واقع یک منتظر واقعی هم باید اینچنین حالتی داشته باشد و هر لحظه منتظر امام غایب (عج) باشد.
در روایات متعددی آمده است که یک منتظر واقعی، باید آداب و اصولی را رعایت کند تا بتواند در جرگه منتظران واقعی امام مهدی (عج) درآید. بر همین اساس، یک منتظر واقعی کسی است که گوش به فرمان امام خود باشد و آنچه که او میگوید و فرمان میدهد، انجام دهد و در دوران انتظار به تمام اعمال خواسته شده جامه عمل بپوشاند و در رفتار، گفتار، کردار و تمام اعمال ریز و درشت خود نظارت و کنترل کامل داشته باشد و مطیع محض امام خود در هر حال و شرایطی باشد.
.
.
🔸🔶《السَّلاَمُ عَلَیکَ یابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)، یَا وَصِیَّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع)، أَشْهَدُ أَنَّکَ عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیتَ شَهِیدَاً》🔶🔸
✅ #امام_حسن مجتبی(ع) از دو جهت نسبت به #امام_حسین(ع) از مظلومیت برخوردار بود.
1⃣از جهت همسر :👇
همسر امام حسین(ع) حضرت رباب(س) بود که امام(ع) علاقه زیادى به ایشان داشت، تا جایی که امام(ع) در مورد رباب(س) چنین سروده است :
📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً،
تَکُونُ بِهَا السَّکِینَهُ وَ الرُّبَابُ،
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي،
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》
♦️آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۱)
رباب در کوفه نیز، در مجلس ابن زیاد، وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بیتاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحهسرایی کرد و گفت :
📋《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ،
اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ،
غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ،
لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》
♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزههای دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است.
در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۲)
اما همسر امام حسن مجتبی(ع) جعده دختر اشعث بن قیس بود که معاویه برای اینکه او را برای به قتل رساندن امام حسن مجتبی(ع) تطمیع و تحریک کند، به او پیغام فرستاد که :
📋《أَنِّی مُزَوِّجُکِ یَزِیدَ ابْنِی عَلَى أَنْ تَسُمِّیَ الْحَسَنَ(ع)》
♦️من تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم به شرط آنکه حسن بن علی(ع) را مسموم کنی و او را به قتل رسانی!
📋《وَ بَعَثَ إِلَيهَا بِمِائَةِ أَلفَ دِرهَمِِ فَقَبِلَت》
♦️و هزار درهم نیز برای جعده فرستاد و جعده نیز با وساطت و پافشاری پدرش اشعث پذیرفت.
تا اینکه روزی که امام حسن(ع) روزه بود، جعده زهر را در شیر ایشان ریخت و در هنگام افطار به امام(ع) داد، امام(ع) مقداری از آن را نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود :
«إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»!(۳)
2⃣از جهت اصحاب و یاران :👇
امام حسین(ع) در شب عاشورا خطاب به اصحاب خود فرمود :
📋《يَا قَوْمِ! فَإِنِّي غَدَاً أُقْتَلُ وَ تُقْتَلُونَ كُلُّكُمْ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ أَحَدٌ》
♦️من فردا کشته میشوم، همۀ شما نیز با من کشته خواهید شد و کسی از شما نمیماند.(۴)
سپس فرمود :
📋《تَفَرَّقُوا فِی سَوادِ هذَا اللَّیْلِ وَ ذَرُونِی وَ هؤُلاءِ الْقَوْمَ، فَإِنَّهُمْ لا یَطْلُبُونَ غَیْرِی》
♦️اکنون در این سیاهى شب، پراکنده شوید و مرا با این گروه دشمن تنها بگذارید، که آنان تنها مرا مى طلبند!(۵)
کلام امام(ع) تمام شد و حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم عرضه داشت :
📋《لَا اَرَانَا اللهُ ذَلِکَ اَبَدَاً》
♦️خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را رها کنیم و بهسوی شهر خود برگردیم.(۶)
و زهیر بن قین به نمایندگی از غیر بنی هاشم ایستاد و گفت :
📋《وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَكَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَدْفَعُ بِذَلِكَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِكَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْيَانِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ》
♦️به خدا سوگند! دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!(۷)
امام(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود :
📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》
♦️به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۸)
ادامه مطالب :👇
👆
اما امام حسن مجتبی(ع) هنگامی که در ساباط خواست یاران خود را امتحان کند و میزان اطاعت پذیری آنها بداند و از این طریق دوست را از دشمن تشخیص دهد، به دلیل خیانت برخی فرماندهان و نبود اصحابی برای جنگ با معاویه، از پیشنهاد صلحی که معاویه به امام(ع) داده بود، سخن به میان آورد و خطبه خواندند و سپس به خیمه خود بازگشتتند.
در این میان، سپاه امام(ع) گفتند :
📋《كَفَرَ وَاللَّهِ الرَّجُلُ! ثُمَّ شَدُّوا عَلَى فُسْطَاطِهِ فَانْتَهَبُوهُ حَتَّى أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ثُمَّ شَدَّ عَلَيْهِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ أَزْدِيُّ فَنَزَعَ مِطْرَفَهُ عَنْ عَاتِقِهِ فَبَقِيَ جَالِساً مُتَقَلِّداً السَّيْفَ بِغَيْرِ رِدَاءٍ!》
♦️به خدا قسم، اين مرد کافر شده است و بـه خيمه ی حضرت(ع) حمله ور شدند!
حتى سجاده ايشان را از زير پايش غارت کردند و عبدالرحمن ازدى به طرف آن بزرگوار یورش برد و مِطرَف (شال بزرگى که روى شانه ها انداخته مي شود) را از گردن آن حضرت(ع) کشید، پس آن حضرت(ع) در حالي که شمشيرش را به گردن آويخته بود، نشست.(۹)
تا جایی که یاران، ایشان را این چنین خطاب می کردند :
📋《عَلَیْکَ السَّلامُ یَا مُذِلَّ الْمُومِنِینَ!》
♦️سلام بر تو ای کسی که مؤمنان را خوار و ذلیل کرده ای!(۱۰)
ابن اثیر می نویسد :
هنگامی که معاویه به امام حسن مجتبی(ع) پیشنهاد صلح داد، مردم به گرمی آن را پذیرفتند. امام حسن(ع) در خطبه ای پیشنهاد معاویه را به اطلاع لشکر خود رسانید و فرمود :
📋《أَلا وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ دَعَانَا إِلَى أَمْرٍ لَيْسَ فِيهِ عِزٌّ وَلا نَصَفَةٌ، فَإِنْ أَرَدْتُمُ الْمَوْتَ رَدَدْنَاهُ عَلَيْهِ، وَحَاكَمْنَاهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِظُبَا السُّيُوفِ، وَإِنْ أَرَدْتُمْ الْحَيَاةَ قَبِلْنَاهُ، وَ أَخَذْنَا لَكُمُ الرِّضَا》
♦️بدانید همانا معاویه ما را به امری فرا می خواند که نه عزّت ما در آن است و نه مطابق با انصاف است.
اگر دارای روحیه شهادت طلبی هستید، درخواستش را رد کنیم و دست به شمشیر ببریم تا خداوند سبحان میان ما حکم کند، ولی اگر زندگی دنیا را می طلبید، خواسته اش اجابت کرده و رضایت شما را فراهم کنیم.
هنگامی که کلام امام حسن(ع) به این جا رسید :
📋《فَنَادَاهُ الْقَوْمُ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ :
الْبَقِيَّةَ! الْبَقِيَّةَ! فَلَمَّا أَفْرَدُوهُ أَمْضَى الصُّلْحَ》
♦️مردم از هر سو فریاد برآوردند که ما زندگی و بقای دنیایی را می خواهیم.
با این سخن، صلح را بر امام(ع) تحمیل کردند و امام(ع) پس از آن که از آن ها جدا شد، صلح با معاویه را امضاء نمود.(۱۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚شعر :
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گریان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پیوسته ستم شد
مظلومی تو ارث پدر بود حسن جان
مادر که زمین خورد، تن پاک تو لرزید
تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان
از طعنه و از زخم زبان های پیاپی
هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان
شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر
کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان
هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشیر
زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان
در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره
پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان
در راه حسین بن علی چار فداییت
در کرببلا چار پسر بود حسن جان
👤سازگار
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۲)شرح الاخبار ابن حیون، ج۳، ص۱۷۸
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۷_۱۸
۴)الهدایه الکبری خصیبی، ص۲۰۴
۵)اللهوف ابن طاووس، ص۹۰
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱
۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۲
۸)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۵۲
۹)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱
۱۰)تحف العقول شعرانی، ص۳۰۸
۱۱)اسدالغابه ابن اثیر، ج۲، ص۱۳
#اسنادالمصائب
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#کلیپ_تصویری
🔅مقام والای زن
🔺چگونگی تشرف دختر حضرت آیت الله اراکی خدمت #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔰 #استاد_عالی
Kasahani-14010705-AsarSaghifeBaghist-05-Hkashani_Com.mp3
51.19M
#حامد_کاشانی 🎤
🔊 #فایل_صوتی کامل #سخنرانی
📋 آثار سقیفه باقیست – جلسه پنجم از پنج جلسه
📌 سه شنبه مورخ 5 مهرماه ۱۴۰۱
تحلیل خط رسانه ای امویان
امیرالمؤمنین: اگه منو قبول نداری ،... عیلی نداره اما نباید برعلیه ما اقدام کنی.
#جهاد_تبیین = فهم
امیرالمؤمنین که خلافت کرد پس چرا عدالت برقرارنشد.
چون برای مثال اگر میخواست فدک رو پس بگیره، مردم میگفتند،علی ظلم کرد. چون قبلی ها فدک را در اختیار بیت المال گذاشته بودند. لذا حضرت علی میخواست ابتدا تبیین کنه و بعد حق را به حقدار برساند.
اگر برائت را نفهمی، ولایت رو هم نخواهی فهمید.
از امام رضا در مورد ان دونفر(اولی و دومی)سوال کردند که نظرتون راجع به آونا چیه؟ فرمودند مادرِ صالحه ای داشتیم که با بغض اندو از دنیا رفت، ما هم که بچه ی اون مادریم، نمیتونیم غیر از این فکر کنیم.
.
❤️ امیرکبیر و یاد امام حسین علیهالسلام😭
مرحوم آیت الله العظمی اراکی درباره
شخصیت والای میرزاتقی خان امیرکبیر فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم
جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی
این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را
نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم:
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در
حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم
میرفت تشنگی بر من غلبه کرد
سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید
ناگهان به خود گفتم میرزاتقی خان!
دو تا رگ بریدند این همه تشنگی!!!
پس چه کشید پسر فاطمه؟
او که از سر تا به پایش زخم شمشیر
و نیزه و تیر بود!
از عطش حسین حیا کردم
لب به آب خواستن باز نکردم
و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند
امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما
ادب کردی و اشک ریختی، آب ننوشیدی
این هدیه ما در برزخ باشد تا در قیامت
جبران کنیم
👈#منبع_کتاب_آخرین_گفتا_ها
#امام_حسین علیه_السلام
#عطش
.
.
💢 #شاهچراغ کیست؟ 💢
احمد بن موسي بن جعفر (ع)، از فرزندان امام موسي كاظم (ع) معروف به "سيد السادات" و " #شاه_چراغ " است.وي از شخصيتهاي عالي مقام و جليل القدر و پرهيزكار بود.
📚اعيان الشيعه، ج 3، ص 191.
در خصوص رابطه احمد با پدرش اين اندازه آوردهاند كه امام كاظم (ع) او را دوست مي داشتند و احترام فراواني برايش قائل بودند؛ به خاطر جايگاهي كه احمد نزد پدر داشت امام موسي بن جعفر(ع) ملكي از خود را بدو بخشيد و او را به بخشندگي و دليري ستود.
📚دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 7، ص 9.
بنا به نقل شيخ مفيد(ره)، احمد بن موسي(ع) مردي فاضل و با ورع و محدث و كريم النفس و جليل القدر بوده و پس از علي بن موسي الرضا عليه السلام ارجمندترين جايگاه را نزد پدر داشت.
📚الارشاد،مفيد؛ ج2، ص244.
بعد از شهادت امام موسي بن جعفر(ع)عده اي پيش احمد آمده اعلام كردند حاضرند با وي بعنوان امام بيعت كنند؛ در اين حال فرمود: اي مردم، همانطوري كه شما در بيعت من هستيد من نيز در بيعت برادرم علي الرضا (ع) هستم، پس بدانيد كه اوست امام و خليفه و حجت بعد از پدرم و اوست ولي خدا و حجتش از ناحيه خدا و رسولش، بر من و بر همه شما اطاعتش واجب است و هر چه ما را فرمان دهد بايد پذيرا باشيم و اطاعت نمائيم"
📚بحار الانوار، ج48 ص 308.
اين امر بيانگر نهايت ولايت پذيري آن بزرگوار است.
❌آمدن #شاهچراغ به ايران❌
درباره آمدن احمد بن موسي به ايران بايد گفت كه بنا به نقل برخي منابع، احمد پيش از در گذشت امام رضا (ع) و مقارن با ولايت عهدي آن حضرت همراه جماعتي از اقوام و ياران و برخي از برادران قصد ايران كرده تا به برادرش ملحق شود. براساس اين گزارش حركت او به طرف فارس بود. همچنين در اين گزارش ها به درگيري كاروان احمد بن موسي با نيروهاي مامون عباسي نيز به صورتهاي گوناگون اشاره شده است. برخي آوردهاند كه عامل مأمون بنام قتلغ خان در نزديكي شيراز با او جنگيد. هنگامي كه ياران احمد شنيدند امام رضا (ع) شهيد شده است، متفرق شدند و به سوي شيراز رفتند. طوري كه سپاه قتلغ خان در هشت فرسخي شيراز و نقطه اي به نام (خان زينان) با احمد بن موسي (ع) و همراهانش مواجه گرديد و جنگ سختي روي داد. در گرما گرم نبرد، يكي از نظاميان قتلغ خان فرياد بر آورد،(اگر شما به قصد ديدار حضرت رضا (ع) به اين سفر و اين سرزمين آمده ايد، او ديگر در ميان ما نيست، او در گذشته است).پس از انتشار خبر شهادت امام رضا(ع)غالب همراهان احمدبن موسي(ع) پراكنده شدند و تنها تعدادي از برادران و اقوام نزديكش از او جدا نشده وتا آخر مقاومت كردند.
📚شیخ جعفرمرتضي، حياه الامام رضاص 427.
البته برخي از مورّخان در خصوص شهادت و يا وفات و محل دفن احمد بن موسي اختلاف دارند. اين اختلاف مبتني بر آن است كه برخي معتقدند وي به اسفراين رفته و در آن جا به شهادت رسيده و يا در شيراز وفات يافته و يا به شهادت رسيده است. برخي عقيده دارند وي در اسفراين به شهادت رسيد و در همان جا دفن شد و زيارتگاه او همان جا است. بر اين اساس قبر احمد در اسفراين و يا مكانهاي ديگر بوده و آرامگاه شيراز مربوط به احمد بن موسي نيست.
حقيقت امر آن است كه به طور قاطع نميتوان گفت قبر وي در كجاست، ولي شواهد و قرائن ديدگاه آناني را كه قائل هستند شيراز محل دفن احمد مي باشد، تأييد ميكند و مشهور همين است. محسن امين بعد از بيان عقيده آناني كه محل دفن احمد بن موسي را در اسفراين و يا مكان ديگر مي دانند، مي نويسد: اين عقيده بعيد و مخالف با عقيده مشهور است كه محل شهادت و قبر او شيراز مي باشد.
#پرسمان
.
.
💢علت نامگذاري به #شاهچراغ💢
در مورد دليل نامگذاري احمد بن موسي،به شاه چراغ گفته شده است كه: تا زمان ديلميان (قرن چهارم هجري) كسي از مدفن حضرت احمد ابن موسي (ع) اطلاعي نداشت و آنچه روي قبر را پوشانده بود تل گلي بيش به نظر نمي رسيد كه در اطراف آن، خانه هاي متعدد ساخته و مسكن اهالي بود. تا اينكه به اطلاع حاكم شهر رساندند كه چراغي در نهايت روشنايي در بالاي تلي از خاك ميدرخشد و تا طلوع صبح نورافشاني ميكند.او پس از مشورت با علما و مشايخ زمان دستور داد محل مزبور را شكافتند تا بر لوحي از سنگ يشم رسيدند كه بر آن نوشته بود «السيد امير احمد بن موسي الكاظم»(ع). چون سنگ را برداشتند سردابي عميق آشكار گشت.
جسد مطهر آن حضرت صحيح و سالم و بدون تغيير و تبديل در حالي كه نوري بس شگفت از آن ساطع بود مشاهده شد و انگشتري در دست راست حضرتش يافتند كه بر نگين آن منقوش بود «العزه لله احمد بن موسي» (ع). سپس امير دستور داد تا بنايي شايسته بر مرقد مباركش ساختند. البته زمان پيدايش قبر حضرت احمد را يكسان ننوشته اند. گروهي آن را در زمان امير عضدالدوله ديلمي (373-338) و گروهي ديگر، در زمان امير مقرب الدين مسعود بن بدر (متوفي به سال 665 ه.ق) نوشته اند.
📚الكني و الالقاب،ج2،ص351.
اينكه چرا به شيراز هم مقدس نمي گويند بايد گفت نه چنين چيزي در روايات وارد شده و نه صددرصد معلوم است كه شيراز مدفن احمد بن موسي هست از طرفي هم به برخي از شهرهاي مختلف كه عنوان مقدس داده شده است اين امر يا به خاطر وجود روايت و نصي از معصومين (ع) است يا به خاطر اين است كه لفظ "مقدس" اضافه شده است به زميني كه محل دفن اشخاص منسوب به پيامبر (ص) مي باشد. با اين حساب به محل دفن حضرت احمد بن موسي "آستان مقدس" گفته مي شود.
📚📚📚منابع براي مطالعه بيشتر📚📚
1. معارف و معاريف، ج 1.
2. ريحانه الادب، مدرس تبريزي.
3. هزار مزار شيراز.
4. قيام سادات علوي،علي اكبر تشيد.
#پرسمان
.
.
#اجبار_در_بیعت
✅بعد از پایان یافتن کار تنظیم و جمع آوری قرآن توسط امام علی(ع)، ابوبکر بعد از مدت کوتاهی که از شهادت رسول اکرم(ص) کسی را برای سه مرتبه نزد امام(ع) فرستاد و او را به بیعت با خود فراخواند.
امیر المومنین(ع) هر سه مرتبه را شخصا خود بر در خانه آمد و به آنان جواب رد داد و ولایت را مختص خود اعلام کرد.
غاصبان خلافت بعد از شنیدن جواب امام(ع) آن روزها را سکوت و اقدامی نکردند.(۱)
از بهانه های اصحاب سقیفه برای اینکه بتوانند خلافت را از امام علی(ع) غصب کنند، جوان بودن امام علی(ع) بود که نقل است؛
ابوعبیده بن جراح که یکی از گردانندگان سقیفه وطرفدار خلافت ابوبکر بود، برای قانع کردن حضرت علی(ع) برای بیعت با ابوبکر و صرفنظر از خلافت، خطاب به امام(ع) گفت :
📋《اِنَّکَ حَدِیثُ السِّنِّ وَ هَؤُلَاءِ مَشِیخَةُ قَومِکَ لَیسَ لَکَ مِثلَ تَجرِبَتِهِم وَ مَعرِفَتِهِم بِالأُمُورِ》
♦️تو جوانی و آنان پیران و سالخوردگان قوم تو هستند و تو فاقد تجربه و آگاهی نسبت به امور مسلمین هستی، در حالی که اینان نسبت به این امور آگاه و با تجربه هستند.(۲)
همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابنعباس ذکر کرد و از مسئله جوان بودن امام علی(ع) استفاده کرد و مردم را برای بیعت با ابوبکر شوراند.
در حالی که حضرت علی(ع) در آن زمان ۳۳ سال داشت.
📚منابع :
۱)کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۸۶۰
۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۲
#اسنادالمصائب
#فاطمیه
.
.
✅مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم وی فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند ودرآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند.
آنان به سند فدک و شهادت گواهان اعتنایی نکردند.
🌴سرزمین فدک، يكى از دهكده هاى آباد و حاصلخيز نزديک شرق خيبر است و تا مدينه ۱۶۵ كيلومتر فاصله داشت.
درسال هفتم هجرى، قلعه هاى خيبر، يكى پس از ديگرى فتح شدند و قدرت مركزى يهود در هم شكست.
ساكنان فدک تسليم شدند، و در برابر رسول اکرم(ص) متعهد شدند كه نيمى از زمينها و باغهاى خود را به آن حضرت(ص) واگذار كنند و نيمى ديگر را براى خود نگه دارند.
افزون بر اين، آنها كشاورزى سهم رسول اکرم(ص) را هم بر عهده گرفتند؛ تا در برابرش مزدى دريافت كنند.(۱)
طبق فقه اسلام ناب، سرزمينهايى كه بدون هجوم نظامى، و با صلح به دست مسلمانان مى افتاد، به شخص رسول خدا(ص) تعلق می گرفت و مسلمانان در آن هيچ حقى نداشتند.
فدک نيز اين گونه به دست مسلمانان افتاد، و به گفته مورخ بزرگ، طبرى که می گوید:
👤طبرى می نویسد:
📋《كَانَتْ فَدَكُ خَالِصَةً لِرَسُولِ اللهِ(ص) لأَنَّهُمْ لَمْ يَجْلِبُوا عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَلا رِكَابٍ》
♦️فدک ملک خالص رسول اکرم(ص) بود؛ زيرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پياده نظام نگشودند.(۲)
وقتى آيه ی؛
📋《وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ》
♦️حق خويشاوند را بده!(۳) نازل شد، رسول اکرم(ص) دخترش فاطمه(س) را فرا خواند و فدک را به او بخشید.
حضرت رسول اکرم فرمود :
📋《خَطَّ جَبْرَئِيلُ لِي فَدَكاً بِجَنَاحِهِ وَ حَدَّ لِي حُدُودَهَا》
♦️جبرائیل با بالهایش فدک را برای من به امضاء درآورد و حدود و مرز آن را مشخص کرد.(۴)
از سال هفتم تا سال یازدهم فدک در دست حضرت فاطمه(س) بود، تا اینکه در سال یازدهم، مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری در روز دهم از رحلت پیامبر(ص)، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم او، فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند و درآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند.
مهمترین هدف آنان، از این کار محدودسازى اهل بيت(ع) بود.
آن حضرت(س) براى پس گرفتن فدک كوشيد؛ ولى دستگاه خلافت، از اين كار سرباز زد.
👤مرحوم طبرسی مى نويسد :
حضرت فاطمه(س) نزد ابوبكر رفت و به او فرمود : چرا نماينده ى مرا از فدك اخراج نمودى؟ در حالى كه رسول اکرم(ص) آن را به امر خداوند به من بخشید و پیامبر(ص) در حین بخشیدن آن، علی(ع) و ام ایمن را شاهد قرارداد.
ابوبکر گفت:شاهدانت را حاضر کن!
سپس اميرالمؤمنين(ع) و ام ايمن برای شهادت دادن حاضر شدند.
عمر خطاب به ام ایمن گفت :
📋《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ وَ لاَ نُجِيزُ شَهَادَةَ اِمْرَأَةٍ وَحْدَهَا وَ أَمَّا عَلِيٌّ(ع) فَيَجُرُّ إِلَى نَفْسِهِ》
♦️تو زنی و شهادت زن به تنهایی منجز نیست و
على نیز همسر اوست! و به نفع فاطمه(س) شهادت خواهد داد.
سپس امام علی(ع) فرمود:اى ابوبكر و عمر! اگر من اموال مسلمانان را كه در دستشان و تحت تصرفشان است، ادعا كنم که مال من است، شما از من دليل مى خواهيد يا از مسلمانان؟
عمر با حال غضب گفت:اين غنيمت مسلمانان و زمين آنان است كه در دست فاطمه(س) است و محصول آن را مصرف مى كند.
در اینجا اصحاب سقیفه احساس کردند از آنجایی که فدک حکم پشتوانه مالی برای اهل بیت را دارد، از طرفی هم نمیتوانستند آیه قرآن را انکار کنند، پس اول متوسل شدند به اینکه این ملک رسول اکرم(ص) بوده و ایشان آن را هبه نکرده و دیدند اگر این ملک ارث رسول اکرم(ص) باشد، چون زوجات از زمین مزروعی ارث نمی برند، باز هم به حضرت فاطمه(س) می رسد، پس حدیثی از پیامبر(ص) جعل کردند!
پس ابوبکر گفت:عمر و عایشه براین شاهدند که رسول اکرم(ص) فرمود:
📋《نَحنُ مَعاشِرَ الاَنبِیاءِ لا نُوَرِّثُ وَ ما تَرَکناهُ صَدَقَةٌ》
♦️ما گروه انبیا چیزی را به ارث نمی گذاریم و آنچه از ما باقی بماند صدقه است.
پس فدک نه ارث است و نه هبه ای از جانب رسول اکرم(ص)!
بلکه غنیمت جنگی است که برای مسلمین می باشد!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《هَذَا أَوَّلُ شَهَادَةِ زُورٍ شَهِدَا بِهَا فِي اَلْإِسْلاَمِ》
♦اين اولين شهادت ناحقى است كه به آن شهادت مى دهید.
#فاطمیه
ادامه مطالب :👇
.
سپس فرمود:
📋《يَابْنَ اَبي قُحافَةَ! اَفي كِتابِ اللَّهِ اَن تَرِثُ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبي؟ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيّاً》
♦️ای پسر ابی قحافه! آیا در قرآن آمده که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم؟
همانا یک سخن دروغ را نسبت دادی!
(اشاره به حدیث جعلی)
و باز فرمود:چگونه است كه هرگاه تو درگذشتى، فرزندانت از تو ارث مى برند، اما ما از رسول خدا(ص) ارث نمى بريم؟
بعد به آياتى چون آیه «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ دَاوُدَ»(۵) اشاره کرد، که در آن ها از ارث پيامبران ياد شده، اشاره كرد.
و ادعاى او را مخالف با آيات صريح قرآن دانست.
سپس فرمود:آيا كسى نيست ما را يارى كند؟
شما بر حكومت خدا و رسول اکرم(ص)حمله برده ايد و بدون هيچ دليلى و حجتى آن را از خاندان رسول اکرم(ص) به خاندان ديگرى برده ايد.
به زودى ظالمان خواهند دانست كه به كجا باز مى گردند.
سپس اميرالمؤمنين(ع) به حضرت فاطمه(س) فرمود:
بازگرد تا خداوند بين ما حكم كند و هم او بهترين حكم كنندگان است.
حضرت فاطمه(س) به حال غضب برخاست و فرمود:
📋《اَللَّهُمَّ! إِنَّهُمَا ظَلَمَا اِبْنَةَ مُحَمَّدٍ(ص) نَبِيِّكَ حَقَّهَا فَاشْدُدْ وَطْأَتَكَ عَلَيْهِمَا ثُمَّ خَرَجَتْ》
♦️خدایا! اين دو به حق دختر پيامبرت(ص) ظلم كردند. خدايا به شدت اينان را مأخوذ فرما.
سپس حضرت فاطمه(س)محزون و گريان از نزد آنان بيرون آمد.(۶)
👤ابن ابى الحديد معتزلی می نویسد :
از استادم علی بن فارقی پرسیدم :
آيا فاطمه(س) در ادعاى خود (درباره بازپس گيرى فدك) راستگو بوده است؟
ابن فارقی جواب داد : بلى!
گفتم : خليفه مىدانست كه او زنى راستگو است؟
ابن فارقی گفت : بلى!
گفتم : چرا خليفه حق مسلم او را در اختيارش نگذاشت؟
استاد تبسمى کرد و با کلام لطیف و زیبا و طنزگونه اى، در حالى که هرگز عادت به شوخى نداشت، گفت :
📋《لَوْ اَعْطاها الْیَوْمَ فَدَکاً بِمُجَرَّدِ دَعْواها لَجایَتْ اِلَیْهِ غَداً وَ ادَّعَتْ لِزَوْجِهَا الْخِلافَهَ وَ زَحْزَحَتْهُ مِنْ مَکانِهِ، وَ لَمْ یُمْکِنُهُ الاِعْتِذارُ وَ الْمُدافِعَهُ بِشَیْ لاِنَّهُ یَکُونُ قَدْ اَسْجَلَ عَلى نَفْسِهِ بِاَنَّها صادِقَهٌ فِیما تَدَّعِیهِ، کائِناً ما کانَ، مِن غَیْرِ حاجَه اِلى بَیِّنَه!》
♦️اگر ابوبکر آن روز فدک را به مجرد ادعاى حضرت فاطمه(س) به او مى داد، فردا مجدد زهرا(س) به سراغش مى آمد و ادعاى خلافت براى همسرش مى کرد!
و وى را از مقامش کنار مى زد و او هیچ گونه عذر و دفاعى از خود نداشت، زیرا با دادن فدک پذیرفته بود که حضرت فاطمه(س) هر چه را ادعا کند راست مى گوید، و نیازى به بیّنه و گواه ندارد.
سپس ابن ابى الحدید مى گوید :
این یک واقعیت است، هر چند استادم آن را به عنوان مزاح مطرح کرد.(۷)
📚منابع:
۱)معجم البلدان حموی، ج۴، ص۲۳۸
۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۳۰۳
۳)سوره روم، آیه ۳۸
۴)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۳
۵)سوره نمل، آیه ۱۶
۶)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۲
۷)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۸۴
#اسنادالمصائب
.
.
#حضرتِ_عبدالعظیم
ترجمه حدیث :
حضرت عبد العظيم(ع): بر مولاى خود علىبنمحمّد(امام هادى عليهالسلام) وارد شدم. چون نظر ايشان بر من افتاد، فرمود: «خوشآمدى، اى ابوالقاسم! به راستى، تو از دوستان حقيقى ما هستى.»
گفتم: اى پسر پيامبر! ميل دارم دينم را بر شما عرضه بدارم، كه اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا به لقاى خداوند عزّ وجلّ برسم.امام عليهالسلام فرمود: «عقائد خود را اظهار نما.»
گفتم: من معتقدم كه خداى متعال، يكى است و مانند او چيزى نيست، و از دو حدّ ابطال و تشبيه، بيرون است. خداوند، جسم و صورت و عَرَض و جوهر نيست؛ بلكه اوست كه اجسام را جسميّت داده و صورتها را صورت بخشيده و اعراض و جواهر را آفريده است. او پروردگار همه چيز و مالك و آفريننده پديدههاست، و [عقيده دارم كه] محمّد صلى اللَّه عليه و آله بنده و فرستاده او، خاتم پيغمبران است و پس از وى تا روز قيامت، پيامبرى نخواهد بود. شريعت وى، آخرينِ شرايع بوده و پس از او تا روز قيامت، دينى نخواهد آمد. عقيده من درباره امامت، اين است كه امام پس از پيامبر صلى اللَّه عليهو آله امير مؤمنان علىبنابىطالب عليهالسلام است و پس از او حسن و پس از وى حسين و سپس على بن الحسين و سپس محمّد بن على و سپس جعفربنمحمّد و سپس موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و سپس محمّدبنعلى عليهمالسلام و پس از اينها، امامِ مفترض الطاعه، شما هستيد.
در اين هنگام، امام هادى عليه السلام فرمود: «و پس از من، فرزندم حسن، امام است؛ ليكن مردم درباره امامِ پس از او، چه خواهند كرد؟» گفتم: اى مولاى من! مگر جريان زندگى امامِ پس از او، از چه قرار است؟
فرمود: «شخص امامِ بعد از فرزندم حسن، ديده نمىشود و بردن اسمش بر زبانها ممنوع است تا آن گاه كه [از پس پرده غيبت] بيرون بيايد و زمين را از عدل و داد پر نمايد، همان طور كه از ظلم و ستم پر شده است.»
گفتم: [به اين امام غايب هم] اقرار دارم و نيز مىگويم: دوست آنان، دوست خدا و دشمن آنان، دشمن خداست، طاعت آنان، طاعت خدا و نافرمانى از آنان، نافرمانى از خداست. من عقيده دارم كه معراج، پرسش در قبر، بهشت، دوزخ، صراط و ميزان حقند، و روز قيامت خواهد آمد و در وجود آن شكّى نيست و خداوند، همه مردگان را زنده خواهد كرد. نيز عقيده دارم كه واجبات، پس از اعتقاد به ولايت (امامت)، عبارتاند از: نماز ، زكات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر.در اين هنگام، امام هادى عليهالسلام فرمود: «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، اين [عقايد]، دين خداست كه آن را براى بندگانش برگزيده است. پس بر آن، ثابت باش. خداوند، تو را بر طريق ثابت در زندگى دنيا و آخرت پايدار بدارد.»
#پژوهش
#اعتقادات
************************
تقدیم به عبدالعظیم حسنی علیه السلام
ای عبدِ عظیم، به مقامِ تو سلام
جانم به فدای تو و این قدر و مقام
هر شیعه به پیرویِ از تو ای کاش...
ابراز کند عقیده اش را به امام
#رضا_یزدی_اصل ✍
********************
.
246.8K
#شیخ_محمود_ریاضت
اگه هیئتی هستیم باید اعمال و رفتارمان نشان بدهد که از دیگران متمایز هستیم .
.
✅نامه ای که امام رضا(علیه السلام) برای عبدالعظیم حسنی نوشتند، که به شیعه ابلاغ نماید :
📋《يَا عَبْدَ اَلْعَظِيمِ! أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لاَ تَجْعَلُوا لِلشَّيْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِيلاً وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِي اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّكُوتِ وَ تَرْكِ اَلْجِدَالِ فِيمَا لاَ يَعْنِيهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ اَلْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ قُرْبَةٌ إِلَيَّ وَ لاَ يَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِيقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ أَسْخَطَ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي دَعَوْتُ اَللَّهَ لِيُعَذِّبَهُ فِي اَلدُّنْيَا أَشَدَّ اَلْعَذَابِ وَ كَانَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخَاسِرِينَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ إِلاَّ مَنْ أَشْرَكَ بِي أَوْ آذَى وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ يَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَ إِلاَّ نُزِعَ رُوحُ اَلْإِيمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلاَيَتِي وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نُصِيبٌ فِي وَلاَيَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ》
♦️ای عبدالعظیم! سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنان بگو : در دل های خویش برای شیطان راهی نگشایند.
و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان!
وبه ارتباط باهم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه دعوت کن، چرا که این کار باعث نزدیک شدن به من است.
شیعیان ما نبایدخود را به دشمنی با یکدیگر و تخریب یکدیگر مشغول سازند.
من با خود عهد کردهام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سختترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.
به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد.
مگر اینکه از قصد خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها واز این آثار سوء آن به خدا پناه می برم.(۱)
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۷۱، ص۲۳۰
#حضرت_عبدالعظیم
#اسنادالمصائب
.
کرامت حضرت عبدالعظیم(ع)....
وهدیه سیدالكریمبه آیتالله مرعشی
طلبه سیّدی ، پس از آنكه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می برد به تهران می آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می گردد . دختری معرّفی می شود و به خواستگاری می روند ، مسائل مطابق سلیقه طرفین طی می شود . جز اینكه پدر دختر شرطی را برای داماد مطرح می كند ، تا پس از تحقّق آن دختر به خانه بخت برود . شرط پدر دختر تهیه این اقلام بود : یك جفت گوشواره ، 4 عدد النگو ، 2 عدد پیراهن ، 2 قواره چادری و 2 جفت كفش . اگر چه درخواست خانواده عروس چندان سخت و چشمگیر نبود ، لكن برای آن عالم بزرگوار تهیه همین قدر هم مقدور نبود .ایشان ناامید از انجام شرط ، عازم قم می شود . امّا قبل از حركت به سمت قم به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در شهرری توقّف می كند . آن عالم بزرگوار قبل از آنكه به حرم مشرّف شود ، دقایقی را در حیاط صحن و مقابل ایوان می ایستد . تمام حواسش به شرطی است كه از عهده انجام آن برنیامده است . در این لحظه كاملاً متوجّه آن حضرت می شود و مشكل را با آن وجود مقدّس در میان می گذارد . در حالتی دل شكسته زار زار می گرید و برای آنكه كسی متوّجه نشود عبایش را روی صورتش می گیرد . چند لحظه بعد ، كسی دست روی شانه اش می گذارد و آرام به گوشش می خواند : كه آقا ، بسته تان را بردارید تا خدای نكرده كسی آن را نبرد ! و ایشان ناراحت از اینكه او را از چنین حالی بیرون آورده اند ، مكثی می كند و بعد چشم می اندازد ، بسته ای جلوی پایش افتاده است ! ابتدا اعتنا نمی كند ، امّا ، بلافاصله طنین صدایی را كه لحظاتی قبل او را متوجّه این بسته كرده بود در ذهنش می نشیند . نگاه جستجو گرش كسی را نمی یابد . بسته را می گشاید . درون بسته این اشیاء به طور مرتّب چیده شده بود : 2 جفت كفش زنانه ، 2 قواره چادری ، 2 عدد پیراهن ، 4 عدد النگوی طلا و یك جفت گوشواره .
« اين طلبه كسي نيست ، جز مرحوم آيت الله العظمي مرعشي نجفي از علماء فقيد و مراجع تقليد عظام كه پس از اين كرامت نيز «خادم افتخاري» آستان مقدّس حضرت عبدالعظيم عليه السّْلام شده و تا آخر عمر شريفشان اين مدال خادمي را به سينه داشتند و ايشان در سال 1369 دعوت حق را لبيك گفتند .»
#حضرت_عبدالعظیم #کرامات
#تحقیق_پژوهش
#مرتضی_محمودپور✍
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. سپس فرمود: 📋《يَابْنَ اَبي قُحافَةَ! اَفي كِتابِ اللَّهِ اَن تَرِثُ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبي؟ لَقَ
.
تصمیم جدی اصحاب «سقیفه» بر اخذ بیعت اجباری از #امام_علی_علیه_السلام:👇
✅بلاذری می نویسد :
📋《أَنَّ أَبَابَكْرٍ أَرْسَلَ إِلَى عَلِيٍّ(ع) يُرِيدُ الْبَيْعَةَ، فَلَمْ يُبَايِعْ فَانصَرَفَ عُمَرُ》
♦️ابوبکر، عمر را سراغ امیر المومنین(ع) فرستاد و او را برای بیعت فراخواند.
این بار نیز حضرت(ع) شخصا بر در خانه آمد و به آنان پاسخ رد داد و عمر نیز بازگشت.(۱)
#روز_شمار_فاطمیه
📚منبع:
۱)أنساب الاشراف بلاذرى، ج۱، ص۵۸۶
#فاطمیه
.................
پی ریزی نقشه هجوم به خانه #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیه :👇
✅در جریان هجوم مهاجمین و غاصبین به خانه امام علی(علیه السلام)، آنان در سه مرحله هجوم خود را عملی ساختند.
1⃣هجوم اول :
«شکستن تحصّن و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران از خانه امام علی(ع)!»
2⃣هجوم دوم :
«تهدید اهل خانه و ارعاب مردم توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها!»
3⃣هجوم سوم :
«آتش کشیدن درب خانه حضرت فاطمه(س) توسط مهاجمین و ضرب و جرح حضرت فاطمه(س) و صدمات و لطمات وارده بر آن حضرت(س) توسط آنان و سقط حضرت محسن(ع) و بیرون کشاندن اجباری حضرت علی(ع) از خانه توسط مهاجمین و تهدید ایشان به قتل!»
#روز_شمار_فاطمیه
.
.
#فاطمیه
✅داغ شهادت حضرت رسول اکرم(س) چنان سنگین بود که حضرت(س) شبانه روز در فراق پدر گرامیشان می گریستند.
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که؛
📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع) وَ يَعْقُوبُ(ع) وَ يُوسُفُ(ع) وَ فَاطِمَةُ(س) بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع)》
♦️گريه كنندگان پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(س) وامام سجاد(ع)!(۱)
روزی بزرگان مدینه گرد آمدند و به حضور امیر المؤمنین(ع) رسیدند و گفتند :
📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! إِنَّ فَاطِمَةَ ع تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً》
♦️ای اباالحسن(ع)! فاطمه(س) شب و روز گریه میکند، از این رو خواب شبانه در رختخواب، بر هیچ کدام ما گوارا نیست و به هنگام کار و طلبِ معیشتِ روزانه آرامش نداریم.
از فاطمه بخواه یا شب گریه کند یا روز!
امیر المؤمنین(ع) فرمود :
مطلوب شما را انجام خواهم داد.
پس امیرالمؤمنین(ع) به سوی خانه آمد و به حضور فاطمه (ع) رسید؛ در حالی که آن حضرت(س) از گریه آرام نمیگرفت و تسلیت دیگران او را سودی نمیرساند؛ امّا چون امیرالمؤمنین(ع) را دید، اندکی آرام گرفت.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود :
ای دختر پیامبر خدا(ص)! بزرگان مدینه از من درخواست کردهاند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز!
فاطمه زهراء(س) فرمود :
📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ(ص)》
♦️ای اباالحسن! چه اندک است مدّت اقامت من بین این مردم و چه نزدیک است نهان شدن من از میان ایشان!
به خدا سوگند! هرگز ساکت ننشینم تا این که به پدرم رسول خدا(ص) ملحق شوم.
📋《ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَهِ یُسَمَّى بَیْتَ الْأَحْزَانِ، وَ کَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (ع) أَمَامَهَا، وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِیعِ بَاکِیَه فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاکِیَهً وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ》
♦️سپس امیرالمؤمنین(ع)، دور از مدینه، در بقیع برای فاطمه خانهای ساخت که «بیت الأحزان» یعنی خانهی غمها نامیده شد.
فاطمه (ع) صبحگاهان، حسن و حسین(ع) را پیش انداخته به سوی بقیع میشتافت و در بین قبرها گریه میکرد. وقتی شامگاهان میرسید امیرالمؤمنین(ع) به سراغش میآمد و او را به منزل باز می گرداند.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۳۱۱
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۴
#اسنادالمصائب
.