در روز عاشورا، هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید، دشمن برای غارت ایشان وارد قتلگاه شد.
محمد بن جریر طبری سُنّی می نویسد :
در روز عاشورا؛
📋《سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(عَلَیهِ السَّلَامُ) مَا كَانَ عَلَیهِ》
♦️هر آنچه با حسین(علیه السلام) بود، از او ربوده شد.(۴)
و به نقل سید بن طاووس آمده است؛
📋《وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(عَلَیهِ السَّلَامُ) مُجَرَّدَاً》
♦️امام حسین(علیه السلام) در قتگاه، عریان رها شد.(۵)
در مقاتل آمده است که؛
📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ》
♦️پيراهن شريفش را «اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى» برداشت و رویین پوشش را «ابجر بن کعب» و عِمامه حضرت سيدالشهداء(ع) را «اَخْنَس بن مَرْثَد» و شمشیرش را مردی از «قبیله بنی دارم» به غارت برد.(۶)
در نقلی آمده است که؛
📋《أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمِِ الكَلبِي وَ قَطَعَ اِصبَعَهُ مَعَ الخَاتَمِ》
♦️انگشتر امام حسین(ع) را «بجدل بن سلیم کلبی» ربود که حتی انگشتان امام(ع) را به همراه انگشتر برید.(۷)
زینب کبری(س) ندبه کنان از خیمه بیرون آمد و بر بالین بدن صد پاره برادر نشست و ناله زد.
راوی می گوید : سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى زد :
📋《يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》
♦️فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده اند، فرزندانت كشته شده اند و باد صبا بر بدنشان مى وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده اند، عمامه و لباسش را به يغما برده اند.
راوی می گوید :
سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۸)
طبق نقل سید بن طاووس؛ امام سجاد(ع) در شام هنگام مراجعت به مدینه، سه چیز را از یزید درخواست نمود که یکی از آنان؛
📋《أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا》
♦️اینکه که اموالی را که از ما غارت شده است به ما باز پس داده شود.
امام(ع) فرمود :
📋《إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا》
♦️ما اموال غارت شده خود را می خواهیم، زیرا بافته های مادرم حضرت فاطمه(س) دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
📋《فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ》
♦️سپس یزید دستور داد آن اموال را به امام سجاد(ع) بازگرداندند.(۹)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
اگر کشتند چرا آبت ندادند؟
چرا زان دُرّ نایابت ندادند؟
اگر کشتند چرا خاکت نکردند؟
کفن بر جسم صد چاک نکردند؟
اگر کشتند چرا مویت کشیدند؟
چو گرگان، پنجه بر رویت کشیدند؟
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری؟
چرا بر تن، برادر سر نداری؟
بمیرم من مگر مادر نداری؟
👤موسوی
📚منابع :
۱)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۰۵
۲)کمال الدین شیخ صدوق، ج۱، ص۱۴۲
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۴)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳
۵)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۰
۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۹
۷)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۰
۸)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۳
۹)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۹۵
#اسنادالمصائب
.
.
#امام_حسین و #حضرت_زینب
🔸🔶《ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَقِیلَةَ بَنِی هَاشِمِِ، یَا بِنتَ اَمِیرَالمُومِنِینَ(علیه السلام) یَا زَینَبَ الکُبرَی(سلام الله علیها)》🔶🔸
✅امام حسین(علیه السلام) در واقعه کربلا در چند جا، به حضرت زینب(سلام الله علیها) دلداری دادند.
1⃣در مسیر کوفه :👇
علامه مجلسی می نویسد :
کاروان امام حسین(ع) در مسیر خود به سمت کوفه، در منزل «خزیمیه» توقف کردند.
صبحگاهان حضرت زینب(س) مضطرب، خدمت برادر رسید و عرض كرد :
📋《يَا أَخِي! سَمِعْتُ فِي لَيْلَتِي هَاتِفاً يَهْتِفُ : أَلاَ يَا عَيْنُ فَاحْتَفِلِي بِجَهْدٍوَ مَنْ يَبْكِي عَلَى اَلشُّهَدَاءِ بَعْدُ إِلَى قَوْمٍ تَسُوقُهُمُ اَلْمَنَايَا بِمِقْدَارٍ إِلَى إِنْجَازِ وَعْدٍ》
♦️ای برادر! ديشب شنيدم که هاتفی ندا می دهد : ای چشم! بسيار گريه كن و كيست كه در آينده بر شهيدان بگريد، بر گروهی كه مرگ آنان را به سوی وعده ای معين به پيش می راند؟
امام حسین(ع) فرمود :
📋《يَا اُختَاهُ! كُلُّ الَّذِي قُضِيَ فَهُوَ كَائِنٌ》
♦️ای خواهر! هر آنچه را كه خداوند تقدير كرده است، انجام خواهد شد.(۱)
2⃣شب عاشورا :👇
ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ در شب عاشورا، عمه ام زینب(س) از من پرستاری می کرد و امام حسین(ع) در گوشه ی خیمه، ابیاتی که نشانگر فانی بودن دنیا و یاد مرگ باشد را با خود زمزمه می کرد.
زینب کبری(س) که متوجه شده بود، بیمناک و پریشان خاطر شد و امام حسین(ع) به ایشان دلداری داد و فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ!》
♦️خواهرم! آرام بگیر! شيطان حلم و صبر تو را نگيرد.(۲)
3⃣در روز عاشورا :👇
ابن طاووس می نویسد :
در روز عاشورا امام حسین(ع) در حالی که بر روی تخته سنگی نشسته بود و بر شمشیری که بین دو پای مبارک بر زمین زده بود، تکیه کرده و به خواب رفت و پس از مدتی کوتاه بیدار شد.
در این هنگام رو کرد به خواهرش زینب کبری(س) و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! إِنِّي رَأَيْتُ اَلسَّاعَةَ جَدِّي مُحَمَّداً(ص) وَ أَبِي عَلِيّاً(ع) وَ أُمِّي فَاطِمَةَ(ع) وَ أَخِيَ اَلْحَسَنَ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ : يَا حُسَيْنُ(ع)! إِنَّكَ رَائِحٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ》
♦️اي خواهر! در همين لحظه جدم رسول اکرم(ص)، پدرم علی(ع)، مادرم فاطمه(س) و برادرم حسن(ع) را در خواب ديدم كه به من فرمودند : ای حسين! تو به همين زودی به ما می پيوندی!
در این هنگام؛
📋《فَلَطَمَتْ زَيْنَبُ(س) وَجْهَهَا وَ صَاحَتْ وَ بَكَتْ》
♦️زينب کبری(س) با شنيدن اين سخن سيلي به صورت زد و فرياد زد و گریست.
امام حسين(ع) به او فرمود :
📋《مَهْلاً! لاَ تُشْمِتِي اَلْقَوْمَ بِنَا 》
♦️خواهرم! آرام بگیر! ما را دشمن شاد مکن!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان گریه های زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟
نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است
👤سید رضا موید
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۹۱
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۳
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۸۵
#اسنادالمصائب
.
.
#فاطمیه #بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#گریز به قتلگاه
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا سُکَینَهَ بِنْتَ الْحُسَيْنِ(علیه السلام)》🔶🔸
✅در طی روایتی؛ امام علی(علیه السلام) می فرماید :
وقتی از غسل حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فارغ شدم، پيكر مباركش را در ميان كفن جاى دادم و وقتی تصميم گرفتم، بندهای كفن او را گره بزنم، صدا زدم :
📋《يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! يَا زَيْنَبُ! يَا سُكَينَةُ! يَا فِضَّةُ! يَا حَسَنُ! يَا حُسَيْنُ! هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ》
♦️اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين(علیهم السلام)
بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.
حسن(ع) و حسين(ع) در حالى آمدند كه فرياد مى زدند :
📋《وَا حَسْرَتَا! لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى(ص) وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س) يَا أُمَّ الْحَسَنِ(ع) يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ(ع) إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى(ص) فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا》
♦️آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا(س) از بين نخواهد رفت.
اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى(ص) را ملاقات نمودى، سلام ما را به آن حضرت(ص) برسان و به آن بزرگوار بگو :
ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم!
حضرت على(علیه السلام) مى فرمايد :
📋《إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي :
يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب》
♦️من خداوند را شاهد مى گيرم كه فاطمه زهرا(س) آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين(ع) را چند لحظه اى به سينه خود چسبانيد.
ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد :
اى ابالحسن(ع)! حسن(ع) و حسين(ع) را از روى سينه فاطمه(س) بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
اینجا بود که مولا(ع) با محبت پدرانه خود، در حالی که آنها را به آغوش می کشید، و اظهار همدردی می کرد، آنها را از روى سينه زهرای مرضیه(س) برداشت و دست نوازش بر سرشان کشید و بندهاى كفن فاطمه اش را بست.(۱)
🏴اما در کربلا نیز، صحنه ای این چنینی اتفاق افتاد که طفلی خود را بر روی جنازه ی بی سر پدرش انداخت.
در مقاتل آمده است که ؛
📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ(س) اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️سكينه(سلام الله علیها) پيكر پدرش امام حسين(علیه السلام) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
گفتم تویی بابای خوب و مهربان، زد
گفتم من چیزی نگفتم، بی امان زد
تاریک بود، چشمم جایی را نمی دید
تا دید تنهایم، رسید و ناگهان زد
تا دستهای کوچکم روی سرم بود
با ضربه ای محکم به ساق استخوان زد
قدَّم فقط تا زیر زانویش می آمد
از کینه اما تا نفس تا داشت جان زد
👤علیرضا لک
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۹
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰
#اسنادالمصائب
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
✅برخی از آنچه در کتب شیعه و اهل سنت درباره لطمات و صدمات وارده بر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در طی حمله مهاجمین به خانه ایشان آمده است، عبارت است از :
1⃣ضرب تازیانه :👇
🔹بر پهلوها و پشت :
نقل شده است :
📋《فَمَاتَت وَ آثَارُ السِّیَاطِ بِجَنبِهَا》
♦️حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، در حالی که آثار تازیانه بر پهلوی او بود.(۱)
و در روایتی :
📋《ضَرَبَ قُنفُذُ فَاطِمَهَ(س) بِالسَّوطِ عَلَی ظَهرِهَا وَ جَنبَیهَا》
♦️قنفذ با تازیانه بر دو طرف پهلوی فاطمه(س) زد.(۲)
🔹بر دست :
نقل شده است :
📋《وَ ضَرَبَ یَدَ الصِّدِّیقَةِ الکُبرَی فَاطِمَةِ(س) بِالسَّوْطِ》
♦️و آن ملعون دست صدیقه کبری(س) را با تازیانه زد.(۳)
در روایتی خود عمر می گوید :
📋《فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا》
♦️با تازیانه بر دستانش زدم و او از آن ضربه من درد کشید.(۴)
🔹بر بازو :
در روایتی از خود حضرت فاطمه(س) نقل شده است :
📋《فَالتَوَی السَّوطَ عَلَی عَضُدِی، حَتَّی صَارَ کَالدُّملُجِ》
♦️عُمَر با تازیانه به بازوی من زد و مانند دستبندی سیاه، کبود شد.(۵)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
2⃣شکستن شدن پهلو :👇
نقل شده است که :
📋《وَ کُسِرَت جَنبُهَا》
♦️و پهلویش شکسته شده است.(۶)
در روایتی دیگر :
📋《فَدَفَعَها فَکَسَرَ ضِلعَاً مِن جَنبِها》
♦️قنفذ بانو را به سمتی از خانهاش پرت کرد و استخوان دنده پهلویش را شکست.(۷)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
3⃣لگد خوردن :👇
نقل شده است :
📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ (بِرِجلِهِ) فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》
♦️عُمر لگدی بر فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۸)
در روایتی دیگر :
📋《لَکَزَهَا قُنفُذُ》
♦️قنفذ با لگد به سینه فاطمه زهرا(س) زد.(۹)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
4⃣ضربه با غلاف شمشیر :👇
نقل شده است :
📋《فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیفَ وَ هُوَ فِی غِمدِهِ فَوَجَاَ بِهِ جَنبَهَا》
♦️سپس عمر شمشير را بلند کرد، در حالی که در غلاف بود، پهلو های فاطمه(س) را مجروح ساخت.(۱۰)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
5⃣فشار بین در و دیوار :👇
نقل شده است :
📋《وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ》
♦️سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.(۱۱)
در روایتی دیگر :
📋《ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ》
♦️عُمر، فاطمه(س) را بین در و دیوار فشار داد.(۱۲)
در روایتی دیگر :
📋《أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(س) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً》
♦️عمر، فاطمه(س) را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد.(۱۳)
و در روایتی دیگر :
📋《عَصَرَ عُمَرُ فَاطِمَةَ(س) خَلفَ البَابِ》
♦️عمر فاطمه(س) را پشت در فشرد.(۱۴)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
6⃣سیلی به صورت :👇
نقل شده است :
📋《لَطَمَ وَجَهَ الزَّکِیَّةِ》
♦️عمر به صورت فاطمه زکیه(س) سیلی زد.(۱۵)
در روایتی، خود عمر می گوید :
📋《فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》
♦️از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشوارهها پاره شد و به زمین ریخت.(۱۶)
در روایتی دیگر :
📋《لَطَمَهَا حَتَّی خَرَّت لِوَجهِهَا وَ جَبِینِهَا》
♦️عمر با سیلی فاطمه(س) را زد و او با صورت و پیشانی بر زمین آمد.(۱۷)
در روایتی دیگر :
📋《ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ》
♦️سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.(۱۸)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
7⃣زخمی شدن سینه توسط میخ در :👇
نقل شده است :
📋《وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا》
♦️میخ در، به سینه فاطمه(س) فرو رفت.(۱۹)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
8⃣سوختن صورت :👇
از حضرت فاطمه(س) نقل شده است که :
📋《وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》
♦️پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۲۰)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)الهجوم عبدالزهراء، ص۲۷۹
۲)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۱۴
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۱۷۹
۶)نوادر الاخبار فیض کاشانی، ص۱۶۳
۷)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳
۸)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶
۹)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۷
۱۱)اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶
۱۲)الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱
۱۳)اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸
۱۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴
۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۲۶
۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۱۷)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۳۶
۱۸)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵
۱۹)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷
۲۰)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
📚 #اسنادالمصائب
.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا #غسل_شبانه
🔹️🔷️《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(سَلامُ اللهِ عَلَیهِمَا) سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷️🔹️
✅در یکی از آخرین وصایای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در اواخر عمر شریفشان آمده است که ایشان به امام علی(علیه السلام) فرمود :
📋《یَا أَبَالحَسَنِ(ع)! أَنْتَ أَوْلَی بِی مِنْ غَیرِی وَ حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَی وَ أَدْفِنِّی بِاللَّیلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَدَاً وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و أَقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یومِ الْقِیامَةِ》
♦️ای أَباالحسن(ع)! تو از دیگران بر من سزاوارتری.
حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام برسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطلاع مده.
تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می فرستم.(۱)
بعد از شهادت ایشان، مراسم تشییع دختر رسول خدا(ص) برگزار شد.
مرحوم مجلسی می نویسد :
📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ، أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع)، وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ، وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ؛ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا، وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ》
♦️پس هنگامی که پاسی از شب گذشت و چشم ها به خواب رفتند، امام علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)، عمّار، مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بریده و گروهی دیگر از بنی هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(علیهم السلام) جنازه ی مطهره ایشان را تشییع و بر ایشان نماز خواندند.(۲)
هنگامی که تابوت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را برای خاکسپاری مهیا کردند؛
📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》
♦️ناگهان در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند.
📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! أَسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》
♦️سپس امام علی(علیه السلام) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى سپارم، اين جنازه ی دختر رسول خدا(ص) است.
📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(ع)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَأَرْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》
♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى گفت : يا على(علیه السلام)! من از تو به او مهربانترم.
برگرد و مغموم و مهموم مباش!(۳)
ابن شهر آشوب می نویسد :
هنگام دفن حضرت فاطمه(سلام الله علیها)؛
📋《أَنَّهُ لَمَّا صَارَ بِهَا إِلَى الْقَبْرِ الْمُبَارَکِ خَرَجَتْ یَدٌ فَتَنَاوَلَهَا وَ انْصَرَفَ!》
♦️زمانی که فاطمه(سلام الله علیها) را در قبر گذاشتند، دستی بیرون آمد و جنازه را گرفته، درون قبر نهاد و ناپدید گشت.(۴)
وقتی که امام علی(علیه السلام) فاطمه(سلام الله علیها) را دفن نمود، دست مبارک از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشک را بر گونه هایش جارى شد، سپس رو به جانب قبر رسول اکرم(ص) گرداند و گفت :
📋《قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ》
♦️به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا(سلام الله علیها) خيلى سريع از دستم ربوده شد.(۵)
و در منابع حالات امام علی(علیه السلام) را اینگونه وصف کرده اند که؛
📋《هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ》
♦️حزن و اندوه عجیبی سرتاسر وجود ایشان را فرا گرفت.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
از دست می روی، همه دار و ندار من
گفتی تمام عمر، تو هستی کنار من
بی تو شود سیاه دگر روزگار من
حالا چرا شکسته ای ای ذوالفقار من؟
من بی سپاه می شوم ای لشکرم، بمان!
خانه خراب می شوم ای همسرم، بمان!
از حیدرت سه ماه چرا رو گرفته ای؟
با گریه های مخفی خود، خو گرفته ای
یک دست بر جراحتِ پهلو گرفته ای
یک دست بر کبودی بازو گرفته ای
صد پاره، فاطمه ز غمت شد دل علی
تو با همین سکوت شدی قاتل علی
ای استخوان شکسته ی حیدر نفس مکش
شعله کشد ز آه تو، دیگر نفس مکش
باشد برای زخم تو بهتر، نفس مکش
رنگین شده ز خون تو بستر، نفس مکش
👤رسول زاده
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۱
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۹، ص۱۱۳
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۶۵
۵)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۵۹
۶)أمالی شیخ طوسی، ص۱۰۹، مجلس۴
#اسنادالمصائب
.
.
امام صادق که منصوب به رییس مذهب هستند ، چگونه نسبت به امام زمان عرض ارادت میکنند:
.............
✅از امام جعفر صادق(علیه السلام) سؤال شد :
«هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ(عَلَیهِ السَّلامُ)؟»
آیا حضرت قائم(علیه السلام)[در عصر ما] به دنیا آمده است؟
ایشان فرمود:
«لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي»
نه! اگر او را درک می کردم، تمام عمر خود را صرف خدمت او می کردم.(۱)
📎 #جمعه
📎 #امام_زمان
📚منبع:
۱)الغیبة نعمانی، ص٢۴۵
#اسناد_المصائب
.
.
🏴سبک #زمینه #طلیعه_فاطمیه ۱۴۰۲
#زمینه_فاطمیه
#فاطمیه_شروع_ماتم
🏴بند اول
فاطمیه
شروع ماتم و تموم روضه هاست
شروع غربت علی،فصل عزاست
قصه ی غصب فدک از مادر ماست
فاطمیه
شکسته شد حرمت یاس مصطفی
خمیده شد قامت یار مرتضی
نقش زمین بود و نبود مجتبی
فاطمیه شد زخمه،کهنه ی دل باز تازه
فاطمیه می بارم،تو روضه بی اندازه
فاطمیه مظلومه،از همه بیشتر حیدر
فاطمیه میسوزه،در و میسوزه مادر
بین هجومه چل نفر؛وای مادرم
افتاده بودی پشت در؛وای مادرم
دومی زد لگد به در؛وای مادرم
شکستی از داغ پسر؛وای مادرم
وای مادرم...
🏴بند دوم
فاطمیه
حکایت غربت دین مصطفاست
حمایت از ولایت شاه ولاست
خط مقدم ما بچه شیعه هاست
فاطمیه
طلوع روضه ی نفسگیره غمه
شروع رنج و مادره محرمه
با روضه هاش اگه بمیریمم کمه
فاطمیه حرفا از،غربت یه مرد داره
کسیکه بیست و پنج سال،توی دلش درد داره
سلام این مرد حتی،بی جوابه این روزا
دلخوشیه این مَرده،فقط نگاهه زهرا
دلخوشیمو ازم نگیر؛فاطمه جان
از علی دیگه رو نگیر؛فاطمه جان
جوونی اما شدی پیر؛فاطمه جان
نگو شدی از دنیا سیر؛فاطمه جان
فاطمه جان...
🏴بند سوم
فاطمیه
یه بغض سنگین تو دل غیرتیاست
این شبا کابوسه امام مجتباست
حادثه ی تلخی که مال کوچه هاست
فاطمیه
حال حسن رو کی میدونه جز خدا
سخته که چیزی نگه از اون ماجرا
سخته که گریه کنه اما بی صدا
کوچه براش شد آخر،خونِ جگر واویلا
نمیرسید قدش تا،بشه سپر واویلا
رازشو پنهون کرد تا،چیزی نفهمه بابا
تا شب غسل مادر،میشه میفهمه بابا
رد یه دست مونده بجا؛واویلتا
راز حسن شد برملا؛واویلتا
اونشب علی تازه میفهمه چی بوده
دلیل رو گرفتنا؛واویلتا
وای مادرم...
۱۴۰۲/۰۸/۲۷
#فاطمیه #حضرت_زهرا
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
#دروس_اعتقادی
#فیش_درسنامه
#علوم_حدیث
◻️ #فیش_های_درسنامه_علوم_حدیث
➖ جلسهی سوم
➖ ۲۰ آبان ۱۴۰۲ش/ ربیعالثانی۱۴۴۵ق
🔻 مطالب مطرح شده:
۷. بررسی ادوار تاریخ حدیثِ اهلسنت
الف) دورهی ممانعت از تدوین حدیث رسولخدا صلیاللهعلیهوآله
_ بررسی دلائل ارائه شده برای توجیه ممانعت از تدوین حدیث
_ انگیزهی ممانعت از تدوین حدیث و کتابت حدیث
#مطالبنابدرمنبر
#دروس_اعتقادی
#فیش_درسنامه
#علوم_حدیث
◻️ #فیش_های_درسنامه_علوم_حدیث
➖ جلسهی چهارم
➖ ۲۱ آبان ۱۴۰۲ش/ ربیعالثانی۱۴۴۵ق
🔻 مطالب مطرح شده:
ادامهی ۷. بررسی ادوار تاریخ حدیثِ اهلسنت
_ انگیزهی ممانعت از تدوین حدیث
● محو روایات فضائل امیرالمؤمنین واهلبیت علیهمالسلام
● محو روایات نکوهش خلفا
● بنیانگذاری رأی و اجتهاد در برابر نصّ
#مطالبنابدرمنبر
👇