eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. فرارسیدن ایام فاطمیه 1 دوباره چشمام صاحبِ دُرّ گهرباری شده قطره به قطره اشک من رو گونه هام جاری شده دوباره تو فصل خزون ابری شده چشمای من دوباره گریه می کنم برای مادر حسن... اون مادری که بانیِ خلقته تنها پناهِ روز قیامته گرد و غبار درد و غم نشسته روی شونه ها دوباره پرچم می زنیم سر درِ روضه خونه ها دوباره هیئت می گیریم واسه غمِ مادرمون منتقمِ شهیده ایم تا نفسِ آخرمون باغِ علی باز خزون و زرد شده بازم دل امام زمان لبریز درد شده من اومدم نوکری که برا غم تو مَحرمه نمیشه باورم بی بی تو رام دادی بین همه دوباره دستم و گرفت مادر و محسن و حسن گفته بیا با بچه هام گریه بکن برای من ممنون لطفِ مادر زینبم که نام حید‌ر گل کرده رو لبم نمیره از خیالِ من که چی گذشت تو کوچه ها چی شد که هی صدا زدی مهدی بیا مهدی بیا بمیره عالمی برات که زار و نیمه جون شدی سِنّی نداشتی عاقبت ؛ چی شد که قد کمون شدی ببین که واست این دل چه داغونه به پای دردات عالمی حیرونه ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ✍ ......... . (س) مثل قدیما دوس دارم دست بکشی رویِ سرم روسریم و گره بزن با دستِ زخمیت مادرم چطور پرستاریت کنم؟ بند نمیاد خونابه هات پهلو به پهلو که میشی امون نمی مونه برات حرفِ جدایی نزن برام سخته عروسْ بی مادر چقدر سیاه بخته اینقد برات ناله زدم گرفته باز صدای من چی شد که اون روز فضه رو صدا زدی بجای من سخته ببینی یکی با گریه روزاشو شب کنه اینکه ببینی مادرت مرگ از خدا طلب کُنه مقابل من می سوزی‌ توی تب بمون عزیزم فقط برا یک شب به من بگو این وقت شب مادر چرا بیداری باز چرا مث ابر بهار آروم آروم میباری باز داداش حسن چی دیده که اینجوری گوشه گیر شده از وقتی رفتید تو کوچه انگاری خیلی پیر شده شباتوخوابت ناله نکن مادر با نالهء تو حسن میشه مضطر توی بهار زندگی مادر چرا خزون شدی با اینکه هیجده سالته شکستی قد کمون شدی زخم روی سینه ت نذاشت تا بگیرم تو رو بغل میخوام پرستارت بشم اگر بِده مهلت اجل از درد پهلو بیداری روز و شب دعا بکن تا بمیره جات زینب بند دلم پاره شد از وقتی بهم کفن دادی چرا واسه داداش حسین بهم یه پیرهن دادی این کربلا کجاست که تو دائم براش میزنی زار وقتی ازش حرف می زنی نداری آروم و قرار چه گریه داره وصیتای تو چطور ببوسم ؟ آخه به جای تو... ✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ ................. یه گوشه لبریز عطش ! خیره به در مونده چشام از بس که خوردم بغض مو در نمیاد دیگه صدام نیستی ببینی که حسین سینه برات می کنه چاک چشام به تابوت توئه دلم کنارت ، زیر خاک حالا که نیستی صحبت کنم با کی دلتنگی هامو قسمت کنم با کی بدون تو خونه برام دیگه نداره صفایی کی دیگه بعد تو میخواد بخونه واسم لالایی @emame3vom رفتی و با رفتن تو سهم حسینِ تو غمه کی میخواد آب بهم بده ببین که خیلی تشنمه آخ چه بلایی به سرم آوُردی با رفتنت این قلبمو آزُردی بعد تو رسممون میشه تشییع پیکر غریب بابا میذارت توی خاک من الغریب الی الحبیب قول بده مادر که منو تو غصه ها جا نذاری تولحظه های بی کسی حسین و تنها نذاری سختی دنیا بدون تو هیچه میون گودال عطر تو میپیچه رفتی و بعدِ رفتنت چه سوت و کوره خونمون کاشکی میشد پیشم باشی حتی با اون قد کمون شبا که تشنه میشدم میذاشتی آب بالاسرم کجایی اون روز که میخواد جداشه از قفا سرم بیا سراغم وقتی که رو خاکم بگیر تو آغوش پیکر صد چاکم ✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ .......... . (س) فراق ۱ . دوباره چشمام صاحبِ دُرّ گهرباری شده قطره به قطره اشک من رو گونه هام جاری شده دوباره تو فصل خزون ابری شده چشمای من دوباره گریه می کنم برای مادر حسن... اون مادری که بانیِ خلقته تنها پناهِ روز قیامته *** غمت رو با جون میخرم یه کم ‌دیگه پیشم بمون حرف دلم‌ رو لا اقل فاطمه از نگام بخون روزای خوبی که با تو گذشت و یادم نمیره اگه تو از پیشم بری بدون‌ علی هم‌ میمیره میخوام بمونی نزن زمین روم و غمت گرفته قوّت زانومو بی مادری سخته برا حسین و زینب و حسن چه زود گذشت فاطمه جون روزای پیش هم بودن... دست خزون از را رسید آتیش به این زندگی زد نشد برات کاری کنم... شرمنده ام تا به ابد چراغ خونه م داری میری ولی این و بدون که دق می کنه علی سوختيو ساختی پای من زن نمونه ی علی چقد غريبونه میری به روی شونه ی علی پارچه سياه نیازی نيست دوديه خونه ی علی ديوار سياه،صورت سياه سياه،زمونه ی علی عدل خداوند شده برام اثبات نُه سال برا من نُه سال برا بابات ✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ .
. فرارسیدن ایام فاطمیه 2 دوباره چشمام صاحبِ دُرّ گهرباری شده قطره به قطره اشک من رو گونه هام جاری شده دوباره تو فصل خزون ابری شده چشمای من دوباره گریه می کنم برای مادر حسن... اون مادری که بانیِ خلقته تنها پناهِ روز قیامته *** بازم رسيد فاطميه روزای گريه و بكا گريه برای فاطمه برا علی مرتضی دل زمین و آسمون اين روزا افلاکی شده من بميرم كه چادر مادرمون خاکی شده اون مادری كه میون كوچه ها اومد سراغش یه سیلی بی هوا آفریده خدا منو فقط برای نوکری میبنده مادرم برام شالِ عزای نوکری گدای فاطمه شدن افضل اعمال منه خوشا بحال مادرم که پسرش سینه زنه حالِ دل من تو روضه ها خوشه کاشکی برا تو حرم بنا بشه بغضی نشسته تو گلو بارونِ نم نم می باره باز باغبون تو این دلا نهالِ ماتم می کاره میاد صدایِ ناله از سینه یِ تبدارِ بقیع روضه یِ تلخِ من رسید به پشتِ دیوارِ بقیع مجروحِ زخمِ اهلِ مدینه شد کشته یِ بغض و ضربه یِ کینه شد بازم صدای گریه‌ی ملائکه ست تو آسمون یابن الحسن حالش بده چشاش شده کاسه‌ی خون آی آدما گریه کنید عزا عزای مادره دلیل مرگش بخدا خیانتای یک دره دری که آتیش به دامنش انداخت با مسمار اومد کار پسر رو ساخت ✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9469 .👇
‍ . باز این چه شورش است كه در خلق عالم است ماه عزای فاطمه روح مُحرم است خون گریه كن ز غم،كه عقیق یمن شوی رخصت دهد خدا كه تو هم سینه زن شوی در فاطمیه از دل و جان گریه می كنیم همراه با گریه می كنیم در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود آتش فشان غیرت ما شعله ور شود شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود وقتی كه حرف كوچه و دیوار می شود لعنت به آنكه پایگذار سقیفه شد لعنت به هر كسی كه به ناحق خلیفه شد لعنت بر آنكه برتن اسلام خرقه كرد این قوم متحد شده را فرقه فرقه كرد تكفیر دشمنان علی ركن كیش ماست هر كس محب فاطمه شد،قوم وخویش ماست ما بی خیال سیلی زهرا نمی شویم راضی به ترك و نهی تبرا نمی شویم قرآن و اهل بیت نبی اصل سنت است هر كس جدا ز این دو شود،اهل بدعت است ما همكلام منكر حیدر نمی شویم «با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم» ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم ما بچه های مادر پهلو شكسته ایم امروز اگر كه سینه و زنجیر می زنیم فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب كرد روی غرور و غیرت ما هم حساب كرد از ما بترس،طایفه ای پر اراده ایم ما مثل كوه پشت علی ایستاده ایم از اما بترس، شیعه ی سرسخت حیدریم جان بركفان جبهه ی فتوای رهبریم از جمعه ای بترس كه روز سوارهاست پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست از جمعه ای بترس،كه دنیا به كام ماست فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست از جمعه ای بترس،كه پولاد می شویم از هرم عشق مالك ومقداد می شویم ........... وقتش شده نگاه به دور و بَرَت کنی فکری برای این همه خاکسترت کنی عُذر مرا ببخش دَوایی نداشتم تا مَرهَمِ کبودیِ چشمِ تَرَت کنی امشب خودم برای تو نان می پَزَم ولی با شرط اینکه نذرِ تبِ پیکرت کنی مجبور نیستی که برای دلِ علی یک گوشه ای نشینی و چادر سَرَت کنی زحمت نکش خودم به حسین آب می دهم تو بهتر است فکر برای پَرَت کنی ای کاش از بقیه ‌یِ پیراهنِ حسین مَعجر ببافی و به سَرِ دخترت کنی من ، زینب و حسن، ... همه ناراحت توایم وقتش شده نگاه به دور و بَرَت کنی /علی اکبر لطیفیان/ 👇
. 🏴سبک ۱۴۰۲ 🏴بند اول فاطمیه شروع ماتم و تموم روضه هاست شروع غربت علی،فصل عزاست قصه ی غصب فدک از مادر ماست فاطمیه شکسته شد حرمت یاس مصطفی خمیده شد قامت یار مرتضی نقش زمین بود و نبود مجتبی فاطمیه شد زخمه،کهنه ی دل باز تازه فاطمیه می بارم،تو روضه بی اندازه فاطمیه مظلومه،از همه بیشتر حیدر فاطمیه میسوزه،در و میسوزه مادر بین هجومه چل نفر؛وای مادرم افتاده بودی پشت در؛وای مادرم دومی زد لگد به در؛وای مادرم شکستی از داغ پسر؛وای مادرم وای مادرم... 🏴بند دوم فاطمیه حکایت غربت دین مصطفاست حمایت از ولایت شاه ولاست خط مقدم ما بچه شیعه هاست فاطمیه طلوع روضه ی نفسگیره غمه شروع رنج و مادره محرمه با روضه هاش اگه بمیریمم کمه فاطمیه حرفا از،غربت یه مرد داره کسیکه بیست و پنج سال،توی دلش درد داره سلام این مرد حتی،بی جوابه این روزا دلخوشیه این مَرده،فقط نگاهه زهرا دلخوشیمو ازم نگیر؛فاطمه جان از علی دیگه رو نگیر؛فاطمه جان جوونی اما شدی پیر؛فاطمه جان نگو شدی از دنیا سیر؛فاطمه جان فاطمه جان... 🏴بند سوم فاطمیه یه بغض سنگین تو دل غیرتیاست این شبا کابوسه امام مجتباست حادثه ی تلخی که مال کوچه هاست فاطمیه حال حسن رو کی میدونه جز خدا سخته که چیزی نگه از اون ماجرا سخته که گریه کنه اما بی صدا کوچه براش شد آخر،خونِ جگر واویلا نمیرسید قدش تا،بشه سپر واویلا رازشو پنهون کرد تا،چیزی نفهمه بابا تا شب غسل مادر،میشه میفهمه بابا رد یه دست مونده بجا؛واویلتا راز حسن شد برملا؛واویلتا اونشب علی تازه میفهمه چی بوده دلیل رو گرفتنا؛واویلتا وای مادرم... ۱۴۰۲/۰۸/۲۷ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇