اصغر به داریوش فروهر گفت فرمانده ما حضرت امام است!
ایشان بگوید ما تخلیه میکنیم، ما از دولت دستور نمیگیریم. داریوش فروهر ناامید برگشت و هاشم صباغیان را فرستاد که شاید اصغر حرف او را گوش کند. نیروهای اصغر را جمع کرد که شاید آنها راضی شوند. نیروهای اصغر در جلسه بلند و یکصدا گفتند فرمانده ما وصالی است، ما حرف دولت را گوش نمیدهیم، ما حرف اصغر را گوش میدهیم.
#چریک
#عقلانیت_انقلابی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
اصغر اعتقاد داشت همان مردانی که ما آنها را تحویل نمیگیریم، همانها میتوانند رزمندگان اسلام و مسلمین شوند.
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
بر هم زدن جلسات روحانیونی که وابسته به رژیم شاه و ساواک بودند و نیز مقابله با مظاهر فساد رژیم از جمله فعالیتهای مبارزاتی اوست.
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
1.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گمشدهیبچهبسیجیهایامروز...
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اصغروصالی
گمشدهی
بچهبسیجیهاست!
شهیدوصالی:
فرماندهمنامامه!
نهدولت!
#عقلانیت_انقلابی
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
مریم کاظمزاده به پاوه میرود تا گزارش تهیه کند! میخواهد با چمران مصاحبه کند. چمران میگوید فرمانده اصغر است! اول با او مصاحبه کن! بعد بیا پیش من! کاظمزاده پیش اصغر میرود! اصغر ظرف کاظم زاده را میشکند و به او میگوید: الآن که همه جا آرام است آمدی؟ بايد وسط جنگ و درگیری میآمدی! کاظم زاده ناراحت میشود و میرود. یک ماه بعد وقتی اصغر و کاظمزاده در خیابان در حال قدم زدن بودند اصغر میگوید: با من زندگی میکنی؟ 😍 یک سالگی انقلاب بود! زندگیشان شروع شد! اما به دو سالگی نرسید که اصغر محاسنش رنگ دستمال گردنش شد...
کاظمزاده میگوید: آن روزها دنبال آنچه دلمان میخواست نبودیم. شروع انقلاب بود و هرکدام شیفته این بودیم که بیشتر از دیگری کار و خدمت کنیم؛ کاری که ثمره داشته باشد...
#چریک #اقتصاد_فرهنگی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
دستمال سرخها کسانی هستند که اغلب از خانواده خود خبر ندارند و خانواده نیز از آنها بیخبر است. وقتی به آنها میگویی خانوادهات نگران توست، پیغامی برای آنها نداری؟ به روستاییان بینوا و فلکزده اطراف خود عاشقانه نگاه میکنند و میگویند خانواده من همینها هستند.
#اقتصاد_فرهنگی
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
دستمال سرخها و نفع شخصی!
اصغر معمولا ساعت ۷صبح سرکار میرفت و ۹ شب برمیگشت. من هم کار ایشان را پذیرفته بودم و میدانستم مسئولیتش سنگین است. هیچ وقت از او نخواستم وقتش را بیشتر برای من بگذارد و از خدمت بزند. آن روزها همیشه بهدنبال کامل شدن بودیم. ویژگی آن روزیها در همین بود که خدمت به انقلاب و کشور، مهمتر از خواستههای شخصی بود. همسرها هیچ وقت معترض به وضع موجود نبودند چرا که تازه انقلاب شده بود و اوضاع عادی نبود. هر شخص خصوصا اگر در ردههای بالا قرار داشت باید بهجای ۴-۳ مدیر کار میکرد تا کار به انجام برسد و آن به نتیجه رسیدن کار بود که برای ما مهم بود نه خواستهها و تمایلات شخصی!
#چریک #اقتصاد_فرهنگی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
2.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از وصیتنامه دستمال سرخها:
سلام، سلام بر پدر و مادر عزیزم که پسری به دنیا و ملت ایران تحویل دادهاند که تا آخرین قطره خون خود در راه دین، در راه وطن جنگید و این مردن افتخاری است برای شما.
خالقا شکرت که مرا شهید حساب نمودی! این وصیت من... گریه مکن مادرم، گریه مکن خواهرم، گریه مکن پدر عزیز و بزرگوارم. الله اکبر، الله اکبر، اللهاکبر...
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
1.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گمشدهیبچهبسیجیهایامروز...
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
شهید اصغر وصالی: ننگ بر جنازه پاسداری که توی خشاب اسلحهاش فشنگ مونده باشه...
#چریک #شهید_سنوار
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
339.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادمون نره...
#چریک
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar