هدایت شده از احکام ناب
امام رضا علیه السلام در حدیثی فرمودند:
«اِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلی دینِنا وَ عَلی عِیالاتِنا وَ عَلی مَوالینا وَ ما نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَری مِنْ اَعْراضِنا مِمَّن نَخافُ سَطْوَتَهُ فَلاتَزووهُ عَنّا وَ لاتَحْرِموا اَنْفُسَکُم دُعاءَنا ما قَدَرْتُم عَلَیهِ، فَاِنَّ اِخْراجَهُ مِفْتاحُ رِزْقِکُم وَ تَمْحیصُ ذُنوبِکُم وَ ما تَمْهِدونَ لاِنْفُسِکُم لِیَومِ فاقَتِکُم.»
(کافی، ج ۱، ص ۵۴۷، ح ۲۵)
در حقیقت، خمس، کمکی به ما برای اهداف دینی ما و خانوادهها و دوستان ما و وسیله حفظ آبروی ما در برابر آنانی است که از قدرتشان بیم داریم. پس خمس را از ما دریغ ندارید و حتیالمقدور خویشتن را از دعای ما محروم نسازید؛ چرا که خارج کردن خمس از [سرمایه]، کلید روزی شما و مایه پاک شدن گناهانتان و اندوخته شما برای روز نیازتان در آخرت خواهد بود.
سلام علیکم؛
حاج آقای موحدزاده هستم نماینده چندتن از مراجع تقلیددرامورحسبیه .
عزیزانی اگر تاکنون موفق به محاسبه خمس اموال خود نشده اندوهنوز سال خمسی برای خود مشخص ننموده اند بنده در خدمت شون هستم.
به بنده پیام بدهید درخدمتم 💐
التماس دعا
✅ @Mn8888
باتشکر از مؤمنین ومقلدین مراجع تقلیدکه بامراجعه به اینجانب با تخمین اموال، سال خمسی برای خودمشخص نموده اند خداوند برتوفیقات شما بیفزاید🙏
📣رسانه باشید...
📿کانال احکام ناب شرعی🕌
🆔 @ahkam_nab
هدایت شده از استیکر ایتا
این فرد کسی بود که در قضیه فوت مهسا امینی به شدت تاکید داشت این اتفاق یک قتل عمد بوده و هیچ فرد جوانی بدون ضربه به سرش سکته مغزی نمیکند.
سر سال که شد آه مادران شهدا و کشته شدگان دو طرف میدان این فرد رو گرفت و به مقام سکته مغزی بدون ضربه نائل آمده است.
مبارکش باشد.
دوستانتون رو به کانال ما دعوت کنید 🙏🙏
😍 استیکرهای زیبا، کاربردی و رایگان
🥰 مخصوص پیامرسان ایتا
🥳 هر روز با چندین استیکر جدید
💠 کانال ویژه👇🙏
https://eitaa.com/joinchat/1720123603C89d998bc93
25.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💜اینو👆 ببین قرآن چه اثری روی شیطان پرست ها داره👌
💖عشق من قرآن💜
💠 کانال های به روز ما👇🙏
😉 @sticker1000
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
🟩«آدم دروغگو، ته کلاهش سوراخه»
🔹️شخصی در مجلسی دروغی گفت. فردی برای اینکه دروغگو را رسوا کند گفت: آنکه تَه کلاهش سوراخ دارد، دروغ گفت. آن شخص فورا دست به کلاه خود برد که ببیند سوراخ کجاست و بدین ترتیب بر دروغگو بودن خود اعتراف کرد.
#کلاه #سوراخ
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
🟩ضرب المثل زاغ سیاه کسی را چوب زدن!
🔹️ منظور از زاغ ، همان پرنده شبیه کلاغ نیست . زاغ (زاج) نوعی نمك است كه انواع گوناگون دارد: (سیاه، سبز، سفید و غیره )
🔸️زاغ سیاه بیشتر به مصرف رنگ نخ قالی ،پارچه و چرم میرسد . اگر هنرمندی ببیند كه نخ ، پارچه یا چرم همكارش بهتر از مال خودش است، در نهان سراغ ظرف زاغ همکارش می رود و چوبی در آن می گرداند و با دیدن و بوییدن ،تلاش می کند دریابد در آن زاغ چه چیزی افزوده اند یا نوع ، اندازه و نسبت تركیبش با آب یا چیز دیگر چگونه است .
🔻این مثل وقتی به کار می رود که کسی کسی را می پاید و می خواهد ببیند او چه می کند و از چیزهایی پنهان و رازهایی آگاه شود که برایش سودمند است.
#زاغ #راز #پنهان #سیاه
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🟩ضرب المثل در اشعار شاعران
🟩دروغ مصلحتآمیز بِه ز راست فتنهانگیز
🔹️پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه میگوید؟ وزیر گفت: به جان شما دعا میکند. شاه اسیر را بخشید.
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد.
پادشاه گفت: تو راست میگویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات میدهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی میشود.
🔸️جز راست نباید گفت
هر راست نشاید گفت
#راست #دروغ
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🖤سلام به حسین
♥️سلام به گنبدطلاش
🖤سلام به محرم
♥️سلام به همه عزاداران
🖤سلام من به کربلا
🖤و سلام به شما همراهان عزیز
♥️روزتون حسین پسند
🖤جمعه تون بخیر
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
✨﷽✨
🔴بساط ریا مهیاست
✍️مقدس اردبیلی رفت حمام، دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید: خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم! مقدس اردبیلی پرسید: آقا خب شاه و وزیر ظلم میکنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟
گفت: او هم بالاخره اخلاص ندارد! شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی، نیمه شب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید طلا بالا آمد، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب میخواهم برای نماز شب، کمک کن! مقدس گفت: بله شنیدم. حمامی گفت: اونجا، نصفه شب، کسی بوده با مقدس؟
مقدس گفت: نه ظاهرا نبوده. حمامی گفت: پس چطور همه خبردار شدند؟ پس معلوم میشود خالص خالص نیست! و مقدس میگوید یک دفعه به خودم آمدم و فهمیدم یعنی چه این روایت که ریا در مردم، پنهانتر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک.
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
حکایت گنجشکی که با خدا قهربود !
روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت.فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد.و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لب هایش دوختند ...
گنجشک هیچ نگفت ... و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.تو همان را هم از من گرفتی.این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟؟؟و سنگینی بغضی راه کلامش را بست ...سکوتی در عرش طنین انداخت.
فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود.
باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.
آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود...
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی!
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت ...
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ...
قرآن کریم / سوره بقره / آیه 216
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛
و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانی.
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
دِل مَرَنجان
که زِهَر دِلْ بِه خُــــ❤️ـــدا راهی هَستْ
شکستن دل و اجابت دعا
علی نقی، كاسب مؤمن و خیری بود كه هیچ گاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمی كردند. در عوض این معلم قرآن در صف اول نماز جماعت مسجد دیده می شد.
یك عمر جلسات مذهبی در خانه ها و تكیه ها به راه انداخته و كلی مسجد مخروبه را آباد كرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود.
آنهایی كه حسودی شان می شد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه می گشتند تا نمكی به زخمش بپاشند؛ آخر بعضی ها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛
پیرمردی كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگی او را تعطیل كند.
علی نقی راه پدر را ادامه داده بود اماالان پسری نداشت كه او هم به راه پدری برود.
به خاطر همین همسایه كینه توز، بهانه خوبی پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ در زد. علی نقی آمد دم در. مردك به او یك گونی داد و گفت:
«حالا كه تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به كارت بیاید».
علی نقی در گونی را باز كرد، 11 تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون. قهقهه مردك و صدای گریه علینقی قاطی شد.
كنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «ای كه گفتی بخوانیدم تا اجابتتان كنم! اگر به من فرزندی بدهی، نذر می كنم كه به لطف و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت كنم».
خدایی كه دعای زكریای سالخورده را در اوج ناامیدی اجابت كرده بود، 11 فرزند به علی نقی داد كه یکی از آنها حاج آقا محسن قرائتی است.
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
🌺 لقمان حکیم گوید:
روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم ...
🌾خوشه هایی از گندم که از روی تکبر سر برافراشته و خوشه های دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند
نظرم را به خود جلب نمودند
👈و هنگامی که آنها را لمس کردم، شگفت زده شدم
خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه
و خوشه های سر به زیر را پر از دانه های گندم یافتم
با خود گفتم:
👌در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند
اما در حقیقت خالی اند.
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
#داستان_آموزنده
🔆بوی مُشک از جسد جون
🌻جون غلام ابوذر غفاری، غلام سیاهی بود که خدمت امام حسین علیه السلام آمد و اجازهی میدان رفتن خواست. امام فرمود: «تو در وقت عافیت متابعت ما کردی، خود را به بلا گرفتار مکن. از جانب من به هر جا که بخواهی بروی، مأذون هستی.»
🌻 عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! من در ایّام راحتی زندگی، سر سفره ی شما بودم؛ الان در سختی شما را تنها گذارم؟ اگر چه صورتم سیاه و بوی تنم خوب نیست، امّا هرگز از شما جدا نشوم.»
🌻پس از شهادت وی، وقتی امام بر سر جنازهاش آمد، عرض کرد:
🌻«خدایا! رویش را سفید و بویش را طیّب گردان و او را با ابرار محشور کن و میان او و محمّد و آل محمّد شناسایی و دوستی برقرار فرما.» امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «جسد «جون» را بعد از ده روز یافتند و به دعای امام علیه السلام بوی مُشک از او ساطع بود.»
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه السلام، ص 262 منتهی الامال
دوستانتون رو به کانالهای ما دعوت کنید
💠 کانال استیکر👇🙏
@sticker1000
💠مجموعه حکایات وسخن بزرگان👇🙏
📚 @h_bohlol 📚
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂