eitaa logo
حامد فلاحتی
1.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
229 فایل
✅ دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه ✅ مدرس حوزه علمیه ✅ پژوهشگر معارف اسلامی 👈 انقلاب نوشته های مهم 👈 حوادث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی 👈 اطلاع رسانی 👈 فایل های درسی و مطالعاتی 👈 سلسله مباحث هویت طلبگی 👈 ترویج مطالعه فلسفه ارتباط با مدیر: @HamedFalahati
مشاهده در ایتا
دانلود
💥گوشه‌نشينى، تفكرى انحرافى و باطل ✍آیت الله (ره): 🔹يكى از انحراف‌هاى مهم در باب عرفان، كه از امثال همين حسن بصرى‌ها آغاز شده ـ و در جريان عثمان بن مظعون وى نيز ابتدا چنين برداشت ناروايى كرده بود ـ اين است كه عده‌اى فكر مى‌كنند عرفان به معناى دست شستن از زندگى دنيا و كناره‌گيرى از مردم، جامعه، گوشه‌اى نشستن، عبادت كردن و ذكر گفتن است. استدلالى هم كه اين‌گونه افراد براى خود مى‌كنند اين است كه مى‌گويند: تقرب حقيقى به خداوند، از طريق توجه قلبى به ذات اقدس حق حاصل مى‌شود. هر قدر توجه قلبى انسان به خدا بيشتر باشد تقربش هم افزون‌تر مى‌شود. پس براى اين‌كه انسان تقرب بيشترى پيدا كند، بهتر اين است كه با كناره‌گيرى از مردم و دنيا، توجهات مزاحم را كنار بزند و تنها در گوشه‌اى بنشيند و به عبادت و ذكر مشغول شود تا كم‌كم از اين طريق توجه كامل و در نتيجه تقرب كامل پيدا كند. 🔸در پاسخ اينان و استدلالشان بايد گفت: درست است كه توجه به خداوند انسان را به حضرت بارى تعالى نزديك مى‌كند؛ ولى اين مربوط به بُعدى از قلب است كه كارش توجه است و اين بُعد، همه وجود انسان نيست. اصل كلى در مورد تقرب به خدا اين است كه اين تقرب در سايه «‌بندگى‌» حاصل مى‌شود. بندگى نيز بايد سراسر وجود انسان را پر كند. در اين ميان، هر عضوى را بندگى خاصى است. بندگى هم بايد در چشم، گوش، دست، پا و زبان و هم در قلب و دل تجلى كند. آرى، بندگى دل اين است كه پيوسته به خدا توجه داشته باشد؛ ولى انسان كه تنها دل نيست و دل نيز همه كارش توجه نيست. دل جايگاه ايمان، عاطفه، محبت، بغض و بسيارى چيزهاى ديگر نيز هست. توجه تنها يك بُعد دل و يك كار آن است. البته اين بعد و اين كار دل بسيار مهم است و روح ساير عبادات محسوب مى‌شود. ارزش هر عبادتى به اندازه‌اى است كه نيتْ خالص و دل در آن توجه و حضور داشته باشد؛ ولى اين توجه بايد در اعمالِ ساير اعضا ظهور پيدا كند، نه اين‌كه آدمى براى آن‌كه هيچ نبيند و نشنود و توجهش به جاى ديگرى جلب نشود، دست، پا، گوش و چشمش را ببندد، گوشه‌اى بنشيند و به عبادت مشغول شود. بلى، اگر همان گونه كه در روايات آمده و سنّت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين(عليهم السلام) بوده است، انسان در شبانه‌روز شب‌هنگام كه همه خاموشند و در خوابند، ساعتى را براى توجه به خدا اختصاص دهد بسيار خوب است، آن هم به اين شرط كه مزاحم با تكليف واجبش نباشد. 🔹اگر كسى راست مى‌گويد و خيلى علاقه‌مند است به خدا توجه كند، نيمه‌هاى شب و دو ثلث از شب گذشته، از بستر گرم برخيزد، نماز بخواند و سر به سجده بگذارد و در آن حال توجهش را از همه چيز قطع كند و روى دلش را تنها متوجه خدا نمايد. پس از آن نيز بايد توجه داشته باشد كه گرچه شب زنده‌دارى و راز و نياز سحرگاهى يكى از بهترين راه‌هاى ارتباط با خدا و توجه به مبدأ هستى است؛ ولى همه زندگى شب زنده‌دارى نيست. اسلام دستور نمى‌دهد شب تا صبح احيا بگير و بعد صبح تا شب را به خواب و استراحت بپرداز! اگر چنين باشد پس چه وقت به كسب علم و دانش بپردازد؟ چه وقت جهاد كند و امر به معروف و نهى از منكر نمايد؟ كسب مال حلال و تأمين زندگى خود يا رسيدگى به مستمندان و درماندگان چه مى‌شود؟ آيا عرفان به معناى شب تا صبح عبادت كردن و صبح تا شب لميدن و آرميدن و دل خوش داشتن به گناه نكردن است؟! به فرض كه با پيش گرفتن چنين رويّه‌اى هيچ معصيتى از انسان صادر نشود؛ ولى آيا اين گناه نكردن ارزش محسوب مى‌شود؟ كسانى كه چنين رويّه‌هايى در عرفان دارند، بعضاً مرام و مسلكشان اين‌گونه است كه مى‌گويند، پس از چند صباحى اين‌گونه عبادت كردن و معصيت نكردن، فرد واصل الى الله مى‌شود و به مقام «‌انسان كامل‌» مى‌رسد و به حقيقت حق نايل مى‌گردد. در اين‌جا است كه از عالم تكليف گذر مى‌كند و همه چيز براى او تمام مى‌شود و ديگر هيچ تكليفى متوجه او نيست! 🔸به راستى آيا چنين است؟! اگر مسأله به اين سادگى بود پس چرا خود ائمه و انبيا(عليهم السلام)كه راه را بهتر از ما مى‌دانستند، خود را به آب و آتش مى‌زدند؟ اگر چنين بود، امام حسين(عليه السلام) به جاى آن‌كه به كربلا بيايد و خود و عزيزانش كشته شوند و اهل بيتش به اسارت بروند، به گوشه‌اى مى‌رفت و تنها عبادت مى‌كرد و ذكر مى‌گفت؛ پس چرا چنين نكرد؟ از اين رو با نگاه به رفتار و زندگى اهل‌بيت(عليهم السلام) در‌ مى‌ يابيم كه راه كامل شدن و به حقيقت رسيدن اين نيست، بلكه سير و سلوك بايد همه جانبه باشد و در آن، همه ابعاد وجودى انسان مورد توجه قرار گيرد و متكامل گردد. در فصل بعد در اين باره بيشتر سخن خواهيم گفت. 📚در جستجوي اسلامی ، محمدتقي مصباح يزدي ، بخش دوم از فصل دوم(تحریف و انحراف در آموزه های عرفانی) کشکول ناب حوزوی 🆔 @h_falahati
🔴معنويت و عقلانيت در عرفان علوی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــ از مشخصه‌های عرفان و معنویت ناب علوی همراهی و سازگاری معنویت و عقلانیت است. علیه السلام يکی از مهم‌ترين اهداف برانگيختن پيامبران را فعال‌سازی گنجينه‌های عقلی آنان می‌داند: «لِيُثِيرُوا لَهُم دَفَائنَ العُقُول». آن حضرت در سخنی جامع، جايگاه عقلانيت در دين و معنويت را به اين شکل بيان می‌کند: «أَسَاسُ الدِّينِ بُنِيَ‏ عَلَى‏ الْعَقْلِ‏ وَ فُرِضَتِ الْفَرَائِضُ عَلَى الْعَقْلِ وَ رَبُّنَا يُعْرَفُ بِالْعَقْلِ وَ يُتَوَسَّلُ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ وَ الْعَاقِلُ أَقْرَبُ إِلَى رَبِّهِ مِنْ جَمِيعِ الْمُجْتَهِدِينَ بِغَيْرِ عَقْلٍ وَ لَمِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ بِرِّ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ جِهَادِ الْجَاهِلِ أَلْفَ عَام؛ پايۀ دين بر عقل نهاده شده است،و فرايض در صورت داشتن عقل واجب شده است. پروردگارمان با عقل شناخته مى‌شود و به وسيلۀ عقل به او توسل مى‌جويند، و عاقل به پروردگار خود از همۀ كوششگران بى‌عقل نزديكتر است و همانا ذره‌يى از كار پسنديدۀ عاقل برتر از كوشش هزار سالۀ جاهل است.» اين وصيت و سفارش (ص) به امیرمؤمنان بود که از ميان همه راه‌های سلوک، اگر می‌خواهی زودتر از ديگران به خداوند برسی و به حقيقت دست يابی، راه سلوک عقلی را بپيما: «يَا عَلِيُّ إِذَا تَقَرَّبَ‏ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ‏ تَسْبِقْهُم؛ اى على! هر گاه بندگان به وسيلۀ عمل نيك به پروردگارشان تقرّب مى‌جويند، تو با عقلت تقرّب جو، تا از آنان پيشى بگيرى» چه زیبا این توصیه پیامبر اکرم(ص) به امیرمؤمنان را به نظم درآورده است: یا علی از جملهٔ طاعات راه بر گزین تو سایهٔ خاص اله هر کسی در طاعتی بگریختند خویشتن را مخلصی انگیختند تو برو در سایهٔ عاقل گریز تا رهی زان دشمن پنهان‌ستیز از همه طاعات اینت بهترست سبق یابی بر هر آن سابق که هست 🆔 @h_falahati
🟢شرایط لازم برای «سفر به ملکوت» 🖊احمدحسين شريفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آيت‌الله حسن‌زاده آملی دو چیز را شرط لازم برای کسب توانایی «طی العوالم» می‌دانست. یعنی معتقد بود برای آنکه انسان بتواند افزون بر عالم «ناسوت» در ساير عالم‌های هستی هم سير کند و به عالم «جبروت» و «ملکوت» پای نهد و حقايق آن عوالم را مشاهده کند، بايد دو شرط داشته باشد: نخست آنکه: «به حسب فطرت و خلقت، مزاج عليل و به هم خورده نداشته باشد» به تعبير ديگر، استعداد و قابليت چنين سير و سفری را داشته باشد. به تعبير سوم، «مقتضی» چنين سير و سفری در او وجود داشته باشد. و دوم آنکه مانعی برای چنين سير و سفری بر سر راه دل و جان او نباشد. البته با توجه به آنکه اساساً این سفر یک سفر درونی و نفسانی است، طبیعتاً موانع آن نیز موانع درونی‌ و نفسانی‌اند. يعنی خود آدميان‌اند که بر سر راه دل‌شان مانع ايجاد می‌کنند. «همچو کرم، پيله بر خود می‌تنند، مدام از اين طرف و آن طرف برای خودشان موانع جمع می‌کنند.» «اکثريت مردم مستعدند و تنها علتی که باعث می‌شود نتوانند مطابق فطرت خود حرکت کنند، وجود مانع است يعنی بايد تعلقات نفسانی را دور کنند. ... بنای اصل چشم بر ديدن است، آن کس که نمی‌بيند مانعی دارد و آفتی و آسيبی پيش آمده که نمی‌بيند. اصل بصيرت مثل بصر در ديدن است پس اگر بصيرت نمی‌بيند چشم را غبار و بيماری و رَمَد گرفته است» اللهم اجعلنا من اهله! 🆔 @h_falahati
🟢موثرترین عمل برای اصلاح دل 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مرحوم میرزاجواد آقای ، (۱۲۷۴-۱۳۴۳ق) از عارفان صاحب‌نام دوران اخیر می‌فرمودند: «مرا شيخى بود جليل‌القدر، عارف، عامل، كامل _قدس اللّه تربته_ كه نظير او در اين مراتب كسى را نديدم،* از او از عملي كه در اصلاح دل و جلب معارف مؤثر باشد و به تجربه هم اثر آن ثابت شده باشد سؤال نمودم. او گفت عملى مؤثرتر از اين دو كه مى‌گويم نديدم: «يكى مداومت بر سجده طولانى در هر شب و روز يك مرتبه، كه در آن گفته شود: «لا إِلهَ‏ إِلَّا أَنْتَ‏ سُبْحانَكَ‏ إِنِّي‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين‏» اين ذكر را بر زبان آورد در حاليكه خود را در زندان طبيعت زندانى ببيند، و قيد و بند اخلاق رذيله را بر خود مشاهده كند، و به اين حقيقت كه او خود اين قيد و بند را براى خود فراهم آورده و در اين ‌زندان خود را محبوس نموده اعتراف كند و خود را نسبت به خود ظالم و ستمكار بداند نه خدا را؛» «و ديگر صد مرتبه قرائت سورۀ قدر در هر شب جمعه و عصر جمعه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *[احتمالا منظور وی مرحوم ملاحسینقلی همدانی است] 🆔 @h_falahati