eitaa logo
💯حَبیْب اِبْنِ مَظاهِر💯
117 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
757 ویدیو
69 فایل
★﷽★. ڪانال💯حَبیْب اِبْنِ مَظاهِر💯 آیدے ادمین: @habiban
مشاهده در ایتا
دانلود
/ مهمترین اقدامات امیرکبیر
🔸 مردی آمد مدینه حضور پیغمبر اکرم(ص). شکایتی یا حرفی داشت. تا آمد حرف بزند، روی آن سابقه ذهنی که داشت زبانش از ترس به لکنت افتاد. پیغمبر(ص) ناراحت شد، فرمود چرا این طور شدی؟ من که پادشاه نیستم، تو خیال کرده‌ای من یک پادشاهم که از من می‏‌ترسی؟ من که جبّار و ستمگر نیستم، من یک انسانم مثل تو، پسر آن زنی هستم که با دست خودش شیر بز را می‏‌دوشید، بیا جلو. او را در بغل گرفت و فشار داد: «برادر! من انسانی مثل تو هستم.» 📗 استاد مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص۱۲۸ (با تلخیص)
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رونمایی از منبر طلا باهزینه ۸۰۰هزار دلار !!! در حسینه شیرازیها ( فرقه شیعه انگلیسی ) در کاظمین
رونمایی از منبر طلا باهزینه ۸۰۰هزار دلار !!! در حسینه شیرازیها ( فرقه شیعه انگلیسی ) در کاظمین
صادرات ماسک N95 ایرانی با فناوری نانو به کره و چین
یكی از محافظان مقام معظم رهبری نقل می كنند كه: صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهای‌شان زدیم که آن‌ها از ما بی‌خبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند. کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله‌ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم. صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... بگوییم از دادستانی آمدیم که باید دربروند. کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم. برای نماز مغرب‌وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش می‌شود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم به گوشم. موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو. کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله‌ای که بود به این خانم چون احیا بشود، این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما. گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟ من اسم حضرت آقا را گفتم. ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید ـ‌، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه. دخترها گفتند: چه شد؟ گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید. تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که باید كنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم. گفتم: بفرمایید. گفت شما؟ نه این‌که ما را نمی‌شناخت ..، گفتند، تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده. گفت: کس دیگری نیست؟ یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم آقا شما بفرمایید داخل. گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم. معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند. من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل. لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم. به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل. گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند. چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند. یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم. رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟ گفتم: نمی‌دانم. چون صبح نپرسیده بودم. گفت بزرگ‌تر ندا
آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است. دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند. مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(علیه السلام) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را. می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست. امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای كه دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است. از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمی‌دهد؟ بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه‌شان را خورد. بعضی از دوست‌های ما نخوردند. کاتولیک‌تر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزب‌اللهی‌تر از آقا هستم دیگر. با آن‌ها خداحافظی كردیم و به‌سمت دفتر به‌راه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچه‌ها را بگویید بیایند. آمدند. گفتند: این کار چه بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید داخل نمی‌آمدید.
رند؟ برادر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟ گفتند، مرده. گفتیم، برادر؟ گفتند، یکی داشتیم شهید شده. گفتیم، بزرگتری، کسی؟ گفتند، عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند. فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافه‌ات تابلو است. در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟ بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل كه بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند. سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و درنهایت یک هم‌دمی را برای آقا مهیا کردیم. حضرت آقا چایی و شیرینی‌شان را خورد رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند. دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟ گفتند: دانشجو هستند. آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها كلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟ این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟ آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم. بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من هم چایی، هم آب‌میوة شما را می‌خورم. این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کند می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند. همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم، همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم. چایی آوردند، آقا خورد، آب‌میوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد. آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان ...را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم. توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست. می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید. ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود. هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید. ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد.
آمریکا ۲۵ آزمایشگاه بیولوژیک در نزدیکی ایران، روسیه و چین دارد 🔹رئیس پدافند غیرعامل: آمریکا و انگلیس از جمله کشورهای دارای فناوری‌های پیشرفته در حوزه بیولوژیک هستند و بارها از این توان همچون تولید سلاح‌های میکروبی، انتقال بیماری، تست کشت ویروس و... علیه ملت‌ها استفاده کرده‌اند. 🔹چرا آمریکایی‌ها باید ۲۵ آزمایشگاه زیستی در نزدیکی ایران، روسیه و چین داشته باشند؟ چرا هیچ نهادی بر آنها نظارت نمی‌کند؟
خداوند بنده‌هایی دارد که هر چه می‌گویند، به خدا ارتباطش می‌دهند. برای مثال خوردنی پیدا می‌شود، می‌گویند: خدا عجب غذای خوبی آفریده... هوا خنک باشد، می‌گویند: حکمت خدا این بوده که حالا هوا سرد شود. هوا گرم شود، می‌گویند: خدا هوا را گرم کرده تا میوه‌ها برسد. نعمتی به آن‌ها برسد، می‌گویند: الحمدلله خدا این نعمت را داده. نعمت از دست‌شان برود، می‌گویند: انالله وانا الیه راجعون، هر چه خدا صلاح بداند. من بعضی از این افراد را دیده‌ام. مرحوم حاج اسماعیل دولابی این‌گونه بود. با دوستان درباره مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، قصه‌ها، تاریخ و... وارد بحث می‌شد، اما همین که نوبت به او می‌رسید، همان قضیه را به خدا ربط می‌داد. نمی‌شد درباره مسئله‌ای صحبت شود و ایشان آن را به خدا ربط ندهد. البته او یکباره این طور نشده بود. سال‌ها شاگردی مرحوم آقای شاه‌آبادی و مرحوم آقای انصاری همدانی را کرده بود و این مسئله ملکه‌اش شده بود ... این‌که انسان تمرین کند که آن‌چه می‌داند فراموش نکند، هنر دیگری است و تمرین دیگری می‌خواهد. باید انسان روی این کار کند، تا این ملکه را پیدا کند.
آداب خاص عقیقه برخی از مردم اعتقاد دارند که گوشت عقیقه حتماً باید پخته شده و به مهمان ها داده شود. در حالی که این نظر صحیح نیست، امام خمینی می فرماید: "در عقیقه مخیّرند بین اینکه گوشت خام یا پخته شده را تقسیم کنند، یا بپزند و عده ای از مؤمنین _حداقل ده نفر _ را دعوت کنند و به آن ها غذا بدهند."1 و عده ای دیگر برای استخوان های عقیقه آداب و احکامی قائل شده اند که حضرت آیت الله فاضل لنکرانی در این باره می فرماید: "استحباب دفن کردن استخوان های عقیقه و بعضی از کارهایی که در بعضی جاها مرسوم و معروف است، ثابت نشده و مدرک ندارد."2 1. آموزش فقه ص366 2. جامع المسائل ج2 ص389 س1027 🌱
4_5837007181152519642.ogg
337.5K
سخنرانی حاج آقا قرائتی کفار و منحرفین هجده راه را برای کم کردن نسل ایرانی آوردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش قالیباف به دست گرفتن تپق کلامی‌اش در فضای مجازی! امروز صبح رئیس‌مجلس در نطق پیش از دستورش در خواندن کلمه «مهربانانه» تپق زد. اشتباه لپی که بسرعت در شبکه‌های اجتماعی پخش شد. اندکی بعد قالیباف در واکنش به این مساله در صفحه توییترش این صداگذاری از سخنرانی‌اش را به اشتراک گذاشت.
تیر سه شعبه یعنی چه؟ تیر سه شعبه یعنی همین گناهانی که ما در کوچه و خیابان انجام میدهیم . یک شعبه اش این است که خودمان گناه کرده ایم ، یک شعبه اش این است که دیگران را به گناه انداختیم ، یک شعبه هم قلب امام زمان (عج) است که نشانه گرفتیم.
🔹تنقیه کریم خان یا حکیم باشی!؟
⭕️ مرحبا به فائزه! فائزه هاشمی در مصاحبه اخیرش چهره واقعی «اصلاحات» را به نمایش گذاشت، بدون بزک و گریم و رتوش. اصلاح‌طلبی یعنی همه آنچه فائزه گفت...! فائزه آن قدر شجاع بود که پچ‌پچه‌های اندرونی اصلاح‌طلبان را با صدای بلند فریاد بزند و مردم را با حقیقت اصلاح‌طلبی آشنا کند. بالاخره روزی باید ماهیت «سرطان اصلاحات» برای مردم افشا می‌شد و چه کسی بهتر و صریح‌تر از دختر خلف هاشمی برای شفاف کردن آنچه جبهه اصلاحات از آمریکا و اروپا برای مردم ایران خواسته بود: افزایش تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی! 🔹فائزه خیلی شریف‌تر از اصلاح‌طلبانی است که بارها برای کاخ سفید نامه نوشتند و بیشتر شدن و سخت‌تر شدن تحریم‌ها علیه مردم ایران را درخواست کردند. چون فائزه آرزوی افزایش تحریم‌ها را داشت اما اصلاح‌طلبان برای افزایش تحریم‌ها اقدام کردند. 🔹گناه فائزه این بود که بر خلاف اصلاح‌طلبان دروغ نگفت و نفاق پیشه نکرد اما جبهه اصلاحات از یک طرف برای جدی‌تر شدن تحریم‌ها با کاخ سفید رایزنی و لابی می.کرد و از طرف دیگر خود را نگران فشار تحریم‌ها بر مردم نشان می‌داد و برای رفع تحریم‌ها نابودی صنعت هسته‌ای و پذیرش FATF و کنوانسیون پالرمو و اجرای برجام موشکی و منطقه‌ای را تجویز می‌کرد! ❇️ در جبهه اصلاحات فقط یک مرد پیدا می‌شود و او هم «فائزه هاشمی» است.
‏10 شب مجلس عزای حضرت زهرا سلام الله علیها مسجدالنبی.جنب پمپ بنزین اتشگاه.بعد از نماز مغرب و عشا
جلسات هفتگی دوشنبه ها با حضور دکتر محمد عزیزی از ساعت 6 ال 6.45 شبستان اصلی مسجد ویژه خواهران و برادران
راستی شما شنیدید؟ داعش دارد شیعیان هزاره را می‌کشد و همسرانشان را سر می‌برد. آن‌ها مظلوم‌تر از آنند که فکرش را بکنیم. خیلی‌هایمان حتی خبر نشدیم که امروز چند نفر رفتند جلوی سفارت پاکستان برای اعتراض؛ البته فقط چند نفر.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی زیبا و پندآموز از مکاشفه آیت‌الله سید جمال الدین گلپایگانی و دیدن عذاب قبر یک جوان در تخت فولاد اصفهان https://eitaa.com/habib128
✅مسئولان پاکستان با عاملان تکفیری بر خورد کنند ✨آیت الله العظمی : ◾️بسم الله الرحمن الرحیم كشتار مظلومانه عده‌ای از مسلمان پاكستان توسط افراد افراطی و تكفیری موجب تأسف و تأثر گردید. لازم است مسئولان پاكستان و مجامع بین‌المللی و حقوق بشری ضمن محكوم كردن این عمل وحشیانه با عاملان این جنایت برخورد و جلوی تكرار آن را بگیرند. اینجانب ضمن محكوم كردن این كشتار، همدردی خود را با ملّت مسلمان پاكستان اعلام میدارم. https://eitaa.com/habib128
«صادقانه با صدیقی عزیز»(حسین شریعتمداری.کیهان) ارادت نگارنده به حضرت آقای صدیقی، از سالیان قبل و جای گرفته در قلب است. ارادت صادقانه‌ای که در گذر ایام نه فقط کاستی نداشته بلکه رو به تزاید نیز بوده و هنوز هم هست. برخی اوقات که توفیق زیارتشان را داشته‌ام نصیحت و توصیه‌ای خواسته‌ام و هیچ‌گاه نیز دست‌خالی باز‌نگشته‌ام. از سوی دیگر، آیت‌الله مصباح‌یزدی را فقیهی مجاهد با شجاعتی مثال‌زدنی و آمیخته به تقوای الهی می‌دانم تا آنجا که هرگاه بدخواهان با زبان و قلم به آن حکیم الهی تاخته‌اند، وظیفه و تکلیف خود دانسته‌ام که در حد و ‌اندازه وسع خویش، زبان و قلم به دفاع از ساحت مقدس آن استاد بزرگوار بگردانم. این توضیح را از آن جهت ضروری دانسته‌ام که مبادا نقد دلسوزانه‌ام به سخنان اخیر جناب صدیقی عزیز، جسارت به محضر ایشان تلقی شود و یا خدای نخواسته انکار مراتب والا و بالای علامه مصباح‌یزدی به شمار آید. آقای صدیقی در یک مصاحبه تلویزیونی به رخدادی از قول یکی از افراد حاضر در مراسم غسل پیکر مطهر حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی اشاره کرده و فرمودند: « آیت‌الله مصباح یزدی را در خانه غسل دادند و کسی غسل داد که آیت‌الله حق‌شناس را غسل داده بود، دامادِ داماد ایشان آقای دکتر محمدی جزو مریدان آیت‌الله حق‌شناس بود. او تعریف کرد آیت‌الله جاودان به ما پیام داد که اگر از آقای مصباح یک کرامتی دیدید به ما بگویید. غسال روایت می‌کند وقتی این پیام را دریافت کردم آرزو کردم که ‌ای کاش آیت‌الله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم دیدم آیت‌الله مصباح چشمانشان را باز کردند و یک نگاه مهربانانه‌ای کرد و دوباره چشمانش را بست». سخنان ایشان ضمن آنکه برای برخی از بدخواهان به سوژه و دستاویزی علیه حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی و ملامت آقای صدیقی تبدیل شده است، ارادتمندان آن فقیه وارسته و دوستداران جناب صدیقی را نیز به شدت آزرده‌خاطر کرده است و با عرض پوزش باید گفت این اظهارات جفایی ناخواسته در حق حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی بود و تصوری نابایسته از جناب صدیقی را نیز در برخی از اذهان به دنبال داشت. وجیزه پیش‌ روی اشاره‌ای گذرا به این ماجراست. ۱- جناب صدیقی این ماجرا را از قول داماد محترم آیت‌الله محمدی‌عراقی و ایشان نیز به نقل از غسل‌دهنده پیکر مطهر حضرت آیت‌الله نقل کرده‌اند. یعنی با دو واسطه ! در این مقال، هرگز درپی آن نیستیم که غسال محترم را به بیان یک رخداد غیر واقعی متهم کنیم ولی آیا ایشان به درستی و دقت دیده و برای داماد محترم نقل کرده است؟! آیا تصور واهی نکرده است؟ و یا خطای دید نداشته و به اشتباه در نگاه به پیکر مطهر حضرت آیت‌الله تلقی گشوده شدن چشم‌ها و لبخند زدن آن مرحوم به ذهنش خطور نکرده است؟! ۲- همه احتمالات یاد شده در بند فوق و ده‌ها احتمال عقلانی دیگر قابل شماره است که دستکم و در خوشبینانه‌ترین حالت می‌تواند از خطای دید غسال محترم حکایت کند. در این میان آنچه از برادر عزیزمان جناب صدیقی انتظار می‌رفت آنکه اولاً؛ تمامی احتمالات یاد شده را در نظر می‌گرفتند و پیش ‌از آن اظهار‌نظری نمی‌فرمودند، زیرا ماجرای نقل‌شده از نوع رخدادهای طبیعی و عادی نبوده است که به آسانی قابل‌باور باشد! آنهم از سوی عالم دینی برجسته و پاک باخته‌ای نظیر جناب صدیقی. ثانیاً؛ برفرض که غسال دید برزخی داشته!! و داماد محترم نیز در اعتماد به قول او اشتباه نکرده باشد -که بسیار بعید به‌نظر می‌رسد!- سؤال این است که طرح این ماجرا در رسانه و برای عموم چه ضرورتی داشته است؟! ۳- مراتب معنوی و درجات عالی آیت‌الله مصباح‌یزدی بسیار برتر از آن است که برای اثبات، به نمونه‌ها و نقل مواردی از این دست نیاز داشته باشد. آنچه ایشان در طول حیات طیبه خویش با خدمت خالصانه و عالمانه به حوزه‌های علمیه و دانشجویان و طلاب باقی گذاشته‌اند و مجاهدت بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیری که در این راه داشته‌اند به‌اندازه‌ای عظیم و انبوه است که تنها مراجعه کردن و مراجعه دادن این و آن به گوشه‌ای از آن بسیارها کافی است تا همگان حضرتش را قدر بدانند و در ژرفای قلوب به صدر نشانند. ۴- با کمال تاسف و ضمن پوزش از آقای صدیقی باید گفت، نقل ماجرای مورد اشاره بی‌آنکه ایشان بخواهد نه فقط تکریم و تجلیل از حضرت آیت‌الله مصباح نیست بلکه جفا در حق آن استاد بزرگ و رجل گرانقدر الهی نیز هست، ضمن آنکه جفا به شخصیت خود ایشان هم تلقی می‌شود و این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت چرا که جناب صدیقی یکی از سرمایه‌های ارزشمند انقلاب و نظام و مردم این مرز و بوم هستند و تنها به خودشان تعلق ندارند. ۵- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که آنچه در این وجیزه آمده است، نمی‌تواند و نباید -خدای نخواسته-‌ کمترین خدشه‌ای به شخصیت گرانقدر حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین، صدیقی تلقی شود، .............
📸 دومین دوز واکسن ایرانی کرونا بعد از دو هفته به فرزند رئیس ستاد اجرایی و دو داوطلب دیگر تزریق شد 🔹در این دو هفته هیچ‌گونه عوارض دارویی و علایم بیماری در این افراد بروز نداشت. 🔹دوز اول واکسن تاکنون روی ۱۴ نفر تزریق شده که این تعداد باید به ۵۶ نفر برسد. پس از تزریق دوز دوم هم، امن بودن واکسن بررسی می‌شود و درصورت تایید وارد فاز تعیین میزان اثربخشی می‌شود.
☎️زنگ عبرت: ▪️داعش با چاقوی میوه خوری، سر یازده نفر از شیعیان پاکستان رو بریده و به شهادت رسونده و بعضی ها رو رگ پاهاشون رو زدن تا خون آروم آروم بره و زجر بکشن 👆حالا همسرانشون در حرکتی نمادین، اینطور به این جنایت واکنش نشون دادن... ⁉️آقایون دیپلماسی بلد، چرا هیچ وقت بلد نیستید بر سر ظالم فریاد بزنید؟
عذر‌خواهی بابت نقلی درباره غسل آیت‌الله مصباح 🔹حجت‌الاسلام صدیقی: مطلب من خیلی دقیق نبود، من نقلی را که شنیده بودم گفتم؛ از گفتن این صحبت‎ها شرمنده هستم و از همه عذرخواهی می‎کنم. 🔹کرامت آیت‌الله مصباح کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و عمل صالح ایشان است. 🔸پیشتر آیت‎الله صدیقی به نقل از غسال گفته بود که آیت‎الله مصباح هنگام غسل، چشمانش را باز کرده و بعد از نگاه مهربانانه‎ای چشمان خود را بسته است.
چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی… نه من آنم كه برنجم ، نه تو آنی كه برانی.. نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم ، نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی... كس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی... باز كن در كه جز این خانه مرا نیست پناهی ... 📚حضرت مولانا ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پشت‌پرده تخفیف‌ها در فروشگاه‌های زنجیره‌ای 🔹فروشگاه‌های زنجیره‌ای تولیدکننده‎ها را مجبور به درج قیمت ۳۰ تا ۴۰ درصد بالاتر از قیمت واقعی محصولات می‌کنند. 🔹تولیدکننده‎ها می‎گویند اگر نرخ واقعی را روی محصولات بزنیم، فروشگاه‎ها محصول را از ما نمی‎گیرند. 🔹برخی فروشگاه‎های زنجیره‎ای برای فروش محصولات یک برند، از کارخانه آن ۳۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان دریافت می‎کنند.
🌐 واکنش های مردمی در حمایت از ممنوعیت استفاده از واکسن کرونا ساخته شده توسط شرکت آمریکایی فایزر ❌داداش پنیر مفت فقط تو تله موش پیدا میشه... داروی کودکان پروانه ای ❌تحریم داروی هموفیلی ❌تحریم داروی تالاسمی ❌تحریم واکسن کرونایی آمریکایی ✅ آزاد !؟ 📌داداش! پنیر مفت، فقط تو تله موش پیدا میشه!
🌷السلامُ علیک یافاطمه الزهرا🌷 ⭕️پنج شب شور و شعور فاطمی (یادبود همه شهدا از صدر اسلام تا کنون و شهدای محله لادان) 🔺سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دکتر لقمانی 📎از چهارشنبه ۲۴دی ماه الی یکشنبه ۲۸دی ماه به همراه نماز مغرب و عشاء مکان: خیابان آتشگاه ، خیابان قدس ، کوچه ۱۹ ، محله لادان ، مسجد شهید مطهری