بعضیها #قرنطینه خود را چگونه گذراندند؟
دو ماه قبل مراسم عقد نوهاش بود، با همان عصای چوبی و پادرد خودش را به حرم امامرضا(ع) رساند و خطبه عقد را خواند.
از سهسال قبل که #سکته خفیف داشت دیگر کمرفتوآمد شده ولی همت و پشتکارش کم نشده.
در این روزها بیشتر از قبل با لبتابش کار میکند و به تایپ دستنوشتههای سالهای قدیمش مشغول است، هر از گاهی صدایم میزند و آنچه را از نرمافزار وُرد متوجه نمیشود را سوال میکند.
.
دیشب(به رسم همه شبهای جمعه) به یاد اموات و گذشتگان بیسکوئیت خریده بودیم، بیسکوئیتها براساس تعداد افراد حاضر در منزل تقسیم میشود(هر سهم بیسکوئیت در قبال خواندن یک حمد و سوره)، سهم دو تایی را برایشان بردم و لحظهای نشستم، معلوم شد با مطالبی که در ذهن داشته دو کتاب(حدودا ۲۰۰ صفحهای) تا الان تایپ کرده و آماده پرینت است...
درباره ویراستاری و صفحهآرایی صحبت میکردیم که گوشیاش زنگ خورد، تماس تصویری است، کمی فاصله میگیرم، با آنسوی خط صحبت میکند و نکاتی را تذکر میدهد.
تماس که تمام شد پرسیدم؛ کی بود؟
_ از دوستان مقیم پاکستان بود، آنها در پاکستان زبان انگلیسیشان در #مدرسه کامل میشود، یکی از دستنوشتههایم را برایش فرستادم تا در این روزها به #انگلیسی ترجمه کند...
.
تکمله؛
بعضی مثل #پدر از این فرصتها بهترین استفاده را میبرند و بعضی مثل من زمان را به دنبال آخرین آمار روزانه تلفات #کرونا سپری میکند
از صفحه اینستاگرام سیدمجاهد
@hadihoseiniasl