2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هفت سال پیش بود، سال ۹۱
در اوج مشکلات #اقتصادی خودم و تنگناهای مالی خانواده ام مصمم به ازدواج بودم
شاید با حساب دو دوتا چهارتای بازاری کارم اشتباه به نظر میرسید ولی ایمان داشتم خدا #رزق رو میده خصوصا در مورد #ازدواج
القصه رفتیم و #خواستگاری و... رسیدیم به روز #خرید
منم غرور جوونیم اجازه نمیداد از #پدر پول بگیرم
داشتیم به ساعت قرارمون برای خرید #طلا و #حلقه میرسیدیم
خدایا پس چی شد؟!!!
نکنه...؟!!!
خودت گفتی برو #زن بگیر پولش با من، برو ازدواج کن من بینیازت میکنم
یهو بابام صدام زد: #آسدهادی !
یادته چند سال پیش همه پس انداز هشتصد هزار تومنی ات رو بهم #قرض دادی؟
همون موقع به جاش برات چند تا ربع #سکه خریدم
بیا بگیرشون
خدایا....
ما زمین خوردتیم
خدایا خیلی باحالی
آهای #پدر و #مادر ها
اوضاع اقتصادی و #فرهنگی و... به اندازه کافی سنگ مینذازه جلوی ازدواج #جوان ها ، لطفا شما دیگه سختش نکنید
میلاد حضرت #علی_اکبر #علبه_السلام و #روز_جوان مبارک
خود #خدا فرموده واسه جوونهاتون زن بگیرین، سروسامونشون بدین من خدا تضمین میکنم، من خدا #بی_نیاز میکنمشون
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ [ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ] ﺑﻲ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﻭ ﻏﻠﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﻫﻴﺪ ; ﺍﮔﺮ ﺗﻬﻴﺪﺳﺖ ﺍﻧﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﻄﺎ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .(النور٣٢)
فیلم عقد برادر عزیز حاج داوود صالحی @dqoqnoos
@hadihoseiniasl
بعضیها #قرنطینه خود را چگونه گذراندند؟
دو ماه قبل مراسم عقد نوهاش بود، با همان عصای چوبی و پادرد خودش را به حرم امامرضا(ع) رساند و خطبه عقد را خواند.
از سهسال قبل که #سکته خفیف داشت دیگر کمرفتوآمد شده ولی همت و پشتکارش کم نشده.
در این روزها بیشتر از قبل با لبتابش کار میکند و به تایپ دستنوشتههای سالهای قدیمش مشغول است، هر از گاهی صدایم میزند و آنچه را از نرمافزار وُرد متوجه نمیشود را سوال میکند.
.
دیشب(به رسم همه شبهای جمعه) به یاد اموات و گذشتگان بیسکوئیت خریده بودیم، بیسکوئیتها براساس تعداد افراد حاضر در منزل تقسیم میشود(هر سهم بیسکوئیت در قبال خواندن یک حمد و سوره)، سهم دو تایی را برایشان بردم و لحظهای نشستم، معلوم شد با مطالبی که در ذهن داشته دو کتاب(حدودا ۲۰۰ صفحهای) تا الان تایپ کرده و آماده پرینت است...
درباره ویراستاری و صفحهآرایی صحبت میکردیم که گوشیاش زنگ خورد، تماس تصویری است، کمی فاصله میگیرم، با آنسوی خط صحبت میکند و نکاتی را تذکر میدهد.
تماس که تمام شد پرسیدم؛ کی بود؟
_ از دوستان مقیم پاکستان بود، آنها در پاکستان زبان انگلیسیشان در #مدرسه کامل میشود، یکی از دستنوشتههایم را برایش فرستادم تا در این روزها به #انگلیسی ترجمه کند...
.
تکمله؛
بعضی مثل #پدر از این فرصتها بهترین استفاده را میبرند و بعضی مثل من زمان را به دنبال آخرین آمار روزانه تلفات #کرونا سپری میکند
از صفحه اینستاگرام سیدمجاهد
@hadihoseiniasl