«🌹🍃»
وچـادرۍمـاندن...
عشـق مـۍخـواهـد!:)
🌹¦↫#چـادرانـهـ
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«💔🕊»
گوشه چشمی، نظری،
گربکند حضرت عشق
قسمت ما بشود لطف
وصفای کرمش:)
🎞¦↫#استوری
💔¦↫#شهیدآرمانعلیوردۍ
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_352
سلامی کرد که به سردی جواب شنید و نشست پشت میز.
_خیلی نگرانم کردید... چی شده؟!.... با پدرتون حرف زدید؟
با اخمی که به خاطر شدت به هم ریختگی و عصبانیتم بود گفتم:
_حرف زدم و بیشتر عصبانی شدم.
لبخند تلخی زد.
_میدونستم... جناب فرداد قبول نکردند که پسرشون به خواستگاری دختری از طبقه پایین تر از خودشون بیاد.
_نه... اینها رو نمیخوام بشنوم... میخوام در مورد پدرت بدونم.....
سر بلند کرد و زل زد به چشمانم.
_چی میخواید بدونید؟
انگار با آن همه عصبانیت و ذهن درگیر سوالات مجهول، طاقت شنیدن افعال سوم شخص را هم از او نداشتم.
_اینقدر منو سوم شخص خطاب نکن.... راحت حرفتو بزن.
سرش را از شرم پایین انداخت.
آخر دختر به این نجیبی چرا باید پدرش مشکل داشته باشد؟!
_پدرم مرد پولداری بود اما یکی از اقوام نزدیک ما، از بدهی پدرم سوءاستفاده کرد.... پدرم می خواست تمام بدهی طلبکاراش رو بده اما نتونست و از غصه دق کرد.... اون فامیل نزدیک ما تموم اموال باقیمانده ی پدرم رو برداشت و طلبکارا رو به جون مادرم انداخت.
هر چی میگشتم در این گذشته چیزی که بخواهد بد باشد یا مانع ازدواج من و باران پیدا نکردم.
_اون فامیل نزدیک کی بود؟!
نگاهش بالا آمد سمت نگاه من.
_نمیتونم بگم.
کلافه نفسم را پر قدرت فوت کردم.
_دیگه نمیدونم واقعا چی بگم.
_خب چی شده مگه؟!
_هیچی.... چیز مهمی نیست... مربوط به خودمه.... راستی نمیخوام جواب هوتن رو هم بدی.
اخم قشنگی به صورتش آورد.
_جناب فرداد... ما هیچ نسبتی با هم نداریم که به من میگید جواب جناب مهندس رو ندم.
عصبانی شدم.
_ببین.... من به خاطر تو دارم با پدرم حرف میزنم.... از نظر من هیچ مشکلی نیست حالا اگه تو جوابت منفیه الان بهم بگو تا من به خاطرت این جوری به آب و آتیش نزنم.
لبخند کمرنگی به لبش آمد.
_آب و آتیش؟!
عصبی تر جواب دادم.
_بله حق داری مسخره ام کنی!..... چون تو جریان خیلی چیزا نیستی.
برخاست. نگاهش را با جدیت به من دوخت و گفت:
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«♥️🖐🏻 »
♡أَلسَّلامُعَلَیکَیاعَلۍاِبنِموسَۍأَلࢪّضآ♡
♥️¦↫#وعدھعاشقۍ²⁰
🖐🏻¦↫#بھوقتمشھدشآھسلامــعلیڪ
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
«💛🕊»
بسمربعلـے"؏
جزمهرعلیعلیهالسلام
دردلمنخــــــانهندارد:)
💛¦↫#السلامعلیڪیاامیرالمومنین
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهابهامامزمان راست بگید:) <💖>
#حاجحسینیکتا
-------------------------³¹³
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
16.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
🌎 کره زمین با سرعت بســــیار زیاد در حال دگرگونی است،
این دگرگونی همــــه مناسباتِ جهانی را تغییر خواهد داد،
💥 اتفاقی در شُرفِ وقوع است که هیـــچکس پیش بینی نمیکرد!
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
❌ شُبهه
😳 به جای روزه گرفتن، گرسنهای را سیر کنید!
✅ پاسخ
شبهه فوق از مغالطه «بهجای..» یا «تقابل ارزشها» استفاده کرده است. به قول قدیمیها، «هر چیز به جای خود نیکوست» یا میگفتند: «هرگلی بویی دارد».
پاسخ این مغالطه را از زبان یک شاگرد ریاضی در عکس فوق بخوانید.
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
۳۵سال بیخوابی جانباز دفاع مقدس
🔹غضنفر موسوی متولد ۱۳۳۴ در روستای رهیز از توابع شهرستان سمیرم در سال ۶۴ در عملیات والفجر ۸ شیمیایی و دچار مشکلات اعصاب و روان و طی درمانهای متعدد و با شوک برقی از تیرماه ۶۵ دچار بیخوابی شده و امروز ۳۵ سال است که شبانهروز بیدار است.
🔹️او میگوید خلسه تنها راه درمان خستگیاش است. «در مکان خلوت و آرام که حالت خلسه بیشتر هست تسبیحات حضرت زهرا (س) را میخوانم که از گردن به پایین سبک میشود و احساسشان نمیکنم».
🔹خلسه حالت خاصی از آگاهی است که بدن در وضعیت آرامش بوده و ذهن کاملاً آگاه و بیدار باشد. در این حالت امواج ذهنی در شرایط آلفا قرار میگیرند و تلقینپذیری انسان افزایش مییابد.
#بیاد جانبازان شیمیایی
#بیاد جانبازان قطع نخاعی
#بیاد جانبازان مغز واعصاب
#بیاد همه همرزمان وهمسنگران شهیدان🌹🌹🌹🌹🌹
برای سلامتی وشفای عاجل وآرامش فکر وروح وقلب این عزیزان صلوات محمدی 💚
برای صبر دل خانواده هاشون وآرامششون هم صلوات محمدی 💚
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اللھمعجللولیڪالفرج 🌼🌿
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_353
_بله تو جریان نیستم اما بهتون اجازه نمیدم فکر کنید که چون پدرم فوت شده، می تونید از الان بهم بگید چکار بکنم یا نه.... شما تنها یکی از خواستگاران من هستید... همین.... پس چه طور به خودتون اجازه میدید که برای من تصميم بگیرید که با جناب مهندس چطور باید رفتار کنم؟
یعنی در آن روز، با شنیدن آن حرف باران، زدم به سیم آخر و آن روی سگیام را نشانش دادم.
_فکر کردی کی هستی که با من این جوری حرف میزنی.... فکر کردی حالا چون میخوام ازت خواستگاری کنم، خیلی شیفته ی تو شدم؟!.... تو با اون گذشته ی درب و داغونت که خودتم درست و حسابی نمیدونی پدرت کی بوده و چه کاره، چه طور با خودت فکر کردی که با من این طوری حرف زدی!
اَبرویی بالا انداخت و جدیت را به چهره اش افزود.
_اگه منظور شما از گذشته ی من، پدرمه... هیچ کس پدر خودشو خودش انتخاب نمیکنه.... اما اگر منظورتون شغل پدرمه یا شاید شک دارید پدرم آدم ثروتمندی بوده باشه، بهتره برید سراغ پدر خودتون.... ایشون خوب میدونن پدر من کی بوده و چکاره.... شاید حتی به شما هم گفتن که کی اموال پدرم رو از چنگش در آورد.... فکر کنم دیگه هیچ حرفی نمونده باشه برای زدن.... باقی روزتون بخیر جناب فرداد.
و رفت!
و من همچنان کلافه و عصبی روی همان صندلی کافی شاپ ماندم.
این معمای پیچیده داشت دیوونهام می کرد.
آنقدر که اصلا تاب نداشتم. برگشتم به شرکت. شاید به فاصله ی یک ربع بعد از باران و تا به شرکت رسیدم، هوتن را جلوی در اتاقم دیدم.
با دیدنم برخاست و با لبخندی گفت :
_به به جناب فرداد....
با عصبانیت نگاهش کردم. از خشم نگاهم متعجب شد.
_چی شده؟!
_بیا کارت دارم.
و وارد اتاقم شدم و هوتن پشت سرم آمد.
در اتاق را که پشت سرش بست گفتم:
_ببین من چند وقتیه خیلی به هم ریختم نذار سر تو خالی کنم..... دیگه نمیخوام این ورا ببینمت.... فهمیدی یا نه.
_خب بابا.... چته تو؟!.... این از تو اونم از دختره باران!
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............