🌺رفتن به پارت اول👇🌺
https://eitaa.com/hadis_eshghe/18459
#مثل_پیچک2
#رمان_آنلاین
#پارت_390
نگاهش روی دندانی که نبود، که چنان سیلی به صورتم زد که پرت شدم روی پله ها.
صدای جیغ مستانه برخاست و همراه محمد جواد بازویش را گرفتند.
_این بود شروین شروینی که میگفتی؟.... یا خودم رو میکشم یا فقط شروین؟.... تحقیقات نمیخواد بهش اطمینان دارم؟..... احمق زده دندونت رو شکسته!
دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشتم.
خودم زیادی طرف شروین را گرفتم و حالا....
مستانه بلند فریاد زد:
_بس کن مهیار.... یه دعوایی کردن، فردا آشتی میکنن.
و انگار این حرف مستانه مثل بنزینی بود که روی سر بابا ریختند.
_چی میگی مستانه؟!.... زده به سرت!.... دندونش رو شکسته.... پای چشمش کبوده.... فقط چهار روز!.... فقط چهار روز دیوونگیش رو، رو نکرد!
و نگاهش باز سمتم آمد.
_شمارشو بده....
و من باز امید داشتم شاید شروین پشیمان شود که با گریه گفتم:
_بابا....
همان اسم بابا دیوانه ترش کرد انگار.
بازوهایش را از چنگ دستان مستانه و محمد جواد، بیرون کشید و فریاد زد و
مشت و چک هایش سرم خالی شد.
_حالا بابات شدم؟!.... خاک تو سرت کنم.... یادت رفته دو هفته قبل چطوری با من حرف زدی!
اما به خدا قسم..... به همان امام رضایی که زیارتش کردم که مشت هایش به اندازه ی مشت و سیلی شروین، درد نداشت!
وقتی حساب حرفهایم را با من تسویه کرد، خسته و با زور مستانه و محمد جواد، عقب رفت و افتاد روی مبل.
نفسش حتی به سختی بالا می آمد و من میدانستم به خدا میدانستم که اشتباه کرده ام.
اما برای حفظ آبرویم هم که شده بود، میخواستم و امید داشتم شروین پشیمان شود.
آهسته میگریستم که صدای بابا را شنیدم.
_بهار.... اینو از جلوی چشمم جمعش کن تا باز کتکش نزدم.
و بهار سمتم آمد و به زور بازوی او سرپا شدم و لنگ لنگان سمت اتاقم رفتم.
اما سر و صداها نخوابید!
صدای فریاد بابا و مستانه همچنان بلند بود.
_مهیار!.... همه چیز رو خراب کردی.... چرا کتکش زدی؟!
_مستانه تو دیگه هیچی نگو که امروز یه دیوونه ی تمام و کمال هستم.
_بله دیدم.... این تربیت نیست مهیار.... همین کارا رو کردی که این دختر ازت فراری شده.
_میگم دهنت رو ببند مستانه.... من الان روانیم....
هم من و هم بهار سکوت کرده بودیم تا سر و صدای آنها خاموش شود. و عجب روز نحسی بود آنروز....
من نفهمیدم چی شد اما بابا و مستانه هم با هم قهر کردند!
🖌 به قلم نویسنده محبوب #مرضیه_یگانه
#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال واسم نویسنده⛔️
🦋✨کانال حدیث عشق✨🦋
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_390
ماه اول بعد از مشارکت با شراره و زدن شعبه ی جدید فروش محصولات شرکت، آمار فروش ما دو برابر شد!
باورم نشد!
ما خودمان کم شعبه ی برای فروش نداشتیم اما فقط در همان یک شعبه این همه فروش، کمی عجیب بود!
ناچارا باز به عمو رو زدم.
کسی که کاش هیچ وقت او را نمی شناختم و حتی در ذهن و خاطراتم به او نام عمو نمی دادم.
_خیلی برام عجیبه.... تو همین ماه اول فروش محصولات شرکت تو شعبه ای که شراره خانم زدن، دو برابر تمام شعبات ما بوده!
عمو خندید.
_دیدی گفتم سود خوبی می کنی.
_الان بحث من سود نیست... بحث من اینه آخه چه طوری؟... معمولا هر شعبه ی تازه تاسیسی زمان می بره تا به سوددهی برسه... بعد این شعبه فروش اینقدر بالا!... از همین ماه اول!
_خب این هنر همین خانمه.... بهت چی گفتم.... گفتم این زن بلده چطور با پولش کار کنه.... نگفتم؟.... الکی نیست که یکی از کله گنده های پای میز ما شده.... ولی خیالت راحت... بد خاطرخوات شده... یه چیزی اونور تر از اعتماد.... دیگه حتی یادش رفته پی کارتو بگیره و ببینه تو کی بودی و چی بودی که می اومدی تو جلسات ما.
_این خانم مشکوکه به نظرم.
عمو اخم کرد.
_ببین پسر جان... اگه برادر زاده ام نبودی.... واسه همین حرفی که الان زدی، می دادم یه کتک مفصل بهت بزنن.... تو چقدر قدر نشناسی واقعا.... بجای اینکه بدم آدمت کنن، واست یه شریک کاری خوب پیدا کردم که فروشت رو بالا برده و حالا تو طلبکارم هستی؟!
انگار با عمو نمی شد در این مورد حرف زد. اما خودم بدجوری پیگیر شدم تا بفهمم درون آن شعبه، چه خبر است.
یکی دوباری به آن سر زدم اما به نظرم همه چیز عادی می آمد.
خریدار زیادی داشتند و تنوع محصولات هم باعث شده بود، فروش همه محصولات بالا باشد.
شراره هم گاهی در فروشگاه بود اما با یک سوال و جواب ساده از یکی از فروشنده ها متوجه شدم که همیشه در فروشگاه نیست.
این شاید اولین فرصت مناسب برای دیدن دفتر فروش فروشگاه بود.
این راز فروش بالای فروشگاه، کم چیزی نبود که بتوانم از خیرش بگذرم.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............