هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_436
من مانده بودم و آن همه خرید، که خودش سر رسید.
بی هیچ حرفی مشغول شد و مواد شوینده را روی سینک ظرفشویی چید
و با اولین نگاه به من، اولین دستور را هم صادر کرد:
_اینا رو خودتون جمع کنید.
نیشخندی به دستورش زدم که قطعا ندید.
خوب می دانستم مدیریت خوبی دارد. لااقل در مدیریت تبلیغات شرکت که خوب عمل کرده بود اما از همان روز، در مدیریت خانه هم، داشتم به او ايمان می آوردم.
اما هنوز دلیل اخم و عصبانیت مشهود در چهره اش، برایم روشن نبود.
_الان با کی دعوا داری دقیقا؟!..... با من؟!
چند تا از وسیله ها را که جابه جا کرد، بی آنکه جواب سوال مرا بدهد، با همان جدیتی که خیلی شباهت به جدیت عمو داشت، نشست پشت میز ناهارخوری و مشغول خرد کردن قسمت های گوشت بسته بندی و خرید شده ، شد.
من هم بدم نمی آمد بنشینم و باز به بهانه حرف بزنم.
نشستم صندلی کنارش و بی مقدمه گفتم :
_عجیبه برام.... تو که دو متر زبون داری و خوب بلدی حرفتو بزنی چرا طفره می ری؟!
دایره ی دید چشمانش روی همان تکه های خرد شده ی گوشت بود که جوابم را داد:
_من اگه دو متر زبون داشتم الان نمی اومدم تا مثل یه خدمتکار، گوشت خرد کنم.
به تمسخر حرفش با لحن خاصی که ، می خواستم خاطره ها را برایش مرور کنم، گفتم:
_لطفا واسه یه پیشنهاد کاری که هیچیش معلوم نیست، بسته کمک های معیشتی نفرستید دم در خونمون.
این جمله برایش آشنا بود
خیره خیره نگاهم کرد . و من انگار منتظر همان لحظه ای بودم که خاطرها را به یاد بیاورد.
_این!.... این حرف منه؟!
سری تکان دادم و با لبخندی که بیشتر رنگ طعنه داشت، تکیه به پشتی صندلی ام زدم و دست به سینه گفتم :
_سر صبحانه ای که نخوردی و تو شرکت غش کردی، کلی خرید با پیک برات فرستادم.... همه رو به حساب پیشنهاد جدید کاری زدم و تو فرداش، دقیقا با همین لحن طلبکارانه ازم تشکر کردی.
تازه یادش آمد که چرخیدم سمتش و با حرص آمیخته به جدیتی که می دانستم میترساندش گفتم :
_هیچ وقت یادم نمی ره که چطور دستمزد کمک های منو دادی..... تو که مدام می گفتی اهل پول و پله نیستی و فقط می خوای یه حقوق و مزایای ساده داشته باشی مثل بقیه، چی شد که بخاطر پول حاضر شدی بری با یه پیرمرد 60 ساله ی هم سن بابات ازدواج کنی؟!
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............