eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
. . یکـ چآیِ شیـرین مسیـر اربعیـَنت را | شیرین | بنـوشد، تا ابـد فرهـاد مےگردد. .☕️💚 . . [‌ اربعیـنَ حُسینے ] 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•• 💍 روایت همسر شهید از روزهاےخوشِ زندگے باشهید ایمان خزاعے نژاد:↓ صبح زود فرداے عقدمان به تپہ شهداے گمنام جهرم رفتیم‌، آن‌روز ایمان از هر درے حرف زد و از مسافرت‌ها و گردش‌هاے دوران مجردے ‌اش. کربلا کہ مے‌رود در بین شش‌گوشہ‌ مےنشیند و همانجا آرزوے شهادت مےکند♥️ وشهادتش را از حضرت مےخواهد. برایم گفت: پاتوق ایمان و دوستانش همیشہ خُدا مزار شهدا رضوان بود تفریحگاھ صبح‌وشب‌ونصفِ شبشان بود ایمان عاشق شهدا بود و بزرگترین آرزویش. اما هیچ‌وقت حرفے از رفتن و شهید شدن تا زمانے کہ درکنارِ مـᵐᵉـن بود نمےزد.🍃 هر حرفے از رفتن ، نبودن و جدایے من از ایمان در میان مےآمد، من را به هم مےریخت و نمےخواست من را ناراحت ڪند و یا اینکہ ناراحتے من را حتے ببیند🥰 .. 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
جلسه بیست وپنجم تفسیر سوره مبارکه حمد آیت الله جوادی آملی.mp3
29M
✴️ شماره ۲۵ 🎧 تفسیر صوتی سوره مبارکه 🎙 آیت الله (دامت برکاته) 🔺 ثانیه های زندگی ام را با روشنای سخن خدای مهربانم، مبارک می کنم. ◻️🔸◻️🔸◻️ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ؛ خدا را خدا را درباره ؛ نيايد كه ديگران در عمل به آن از شما پيشى جويند. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۲، ص ۲۵۶. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🖊 بعون الله و توفیقه ❇️ اداره کل امور تربیتی‌ 📲 eitaa.com/jz_tasnim
. . رُبمـٰا یُساق إلیک قدرٌ منَ‌اللّٰہ خیـرٌ مِن ڪُل أحلامٰک..🤍🕊 شاید تقدیرےِ از سوی خدا بہ سمت تو راندھ شود، کہ ازهمہ آرزوهآیت بهتر باشـد..🍃 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🧡🔗 . . خَبرت هست ڪہ از خوبے خود بے خبـرے؟🤨🌸 بخـدا خوب تر از خـوب ترے! ^^ . . . 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
از یادآوریه مدل موی دختر عموی بابام تو عروسی پسر عموم گرفته تا مانتوم که اتو نکردم و لباسایی که باید بدم مامان بشوره و اینکه چقدر دلم هوس ژامبون کرده ! گاهی خیلی سعی میکردم این حضور قلبه باشه ها ولی نبود دیگه ! کاری بود که از دستم بر نمیومد . خلاصه طبق معمول نمازمو خوندم و رفتم تو سالن . مادرجون کم کم داشت خداحافظی میکرد قرار بود با بابا و عمو و حسام برن پیش خاله اینا و از اونجا برن برای حرکت سمت کربلا هر وقت مادرجون میخواست بره سفرهای دور یا طولانی که خیلی هم کم پیش میومد دلم بدجور میگرفت . به حضور همیشگیش تو خونه عادت داشتم انگار با ساناز که روبوسی کرد بهش گفت : مادر من که نیستم حواست به خودت باشه . نری سراغ هله هوله باز دل درد بگیری بیوفتی گوشه خونه ها _ ااا مادر جون !!! همه زدن زیر خنده ... خوشم اومد این حالگیری ارثیه پس که به منم رسیده ! نگو همه نگران گوارش سانازن ! احسان رو که بوس کرد گفت : احسان جان پسرم یه چند روز صبر کن من بیام مادر بعد برو دست زنتو بگیر بیار تو خونه . نیام ببینم باز عاشق شدیا ! احسان : ای بابا داشتیم حاج خانوم ؟ حقش بود !از بس که همیشه میگفت این مامان ما نمیره واسمون زن بگیره آخرشم یا خودم میرم یکی رو میارم میگم این زنمه یا اینکه با مادر جونم میریم دو تایی میپسندیدم دلتون بسوزه ! حسام رو بوس کرد و گفت : ماشاء الله لا حول ولا قوه الا بالله خدا حفظت کنه پسرم با صدای ایش گفتن من همه زدن زیر خنده ! همچین تحویلش میگرفت انگار همه وایسادن این شاخ شمشادو چشم بزنن حالا ! با خنده منم بوس کرد و پیشونیم رو بوسید و گفت : خوب خدا تو رو هم حفظ کنه دیگه حسودی نداره که . من نیستم حواست به شیطونیات باشه ها ... باباتو کچل تر از اینی که هست نکنی مادر ! بیچاره بابام ! فقط مونده بود مامانش مسخرش کنه ... گرچه این حرف همیشگیه خودم بود ! خلاصه بعد از خداحافظی طولانی و تیکه انداختنها و گریه و اشک و این چیزا مادرجون سوار ماشین شد و رفت . عمه مریم کاسه آب رو ریخت تو کوچه . به تخم مرغ توی سینی نگاهی انداختم و گفتم : _ عمه این چیه این وسط میخوای نیمرو بپزی؟ _ خاک به سرم میخواستم بندازم زیر ماشینشون ! _ تخم مرغ به این گرونی رو چرا بندازی بشکنی بیخودی؟ حامد گفت : باهوش برای دوری از چشم زخم با حالت مسخره گفتم : _ پس بذارید حسام بیاد بشکنید رو سر اون . آخه میترسم طبق گفته های مادرجون چشم بخوره زبونم لال !!! ساناز :حسود هرگز نیاسود هولش دادم و گفتم : برو بابا .... ما که رفتیم بابای
•🧡🍁• هواےِ جهآن بےتو خس‌خس می‌کند؛ تو را بہ‌جانِ نفس‌هاےِ بےکسآن ، زودتر برگرد.. :)) 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
خـــــدایا دراین لحظات شب دلهای دوستانم را سرشاراز نور وشادی کن وآنچه را که به بهترین بندگانت عطا میفرمایی به آنها نیز عطا فرما🙏 شبتون پراز نگاه خدا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...♥ نفس بده که نفس پای این علم بزنم نفس بده که فقط از حسین دم بزنم سرم فدای قدمهات آرزو دارم که سرنوشت خودم را بخون رقم بزنم ─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
. . ومآ ذنبِ قلبے اِن كان لآيقبل بصباحُ الخير اِلا منكْ!🍃 گناه قلب چيست كہ از هيچ‌كس جز تو نمےتواند صبح‌بہ‌خیر را قبول کـند؟!🙊💙 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| خواهَم آن کہ هستـی زِ سَرِ مآ ببرد..💙🌿 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•