eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
4.8هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
[ حدیث دل ]
#پنجشنبه ها دلم را بر می‌دارم ...و تنها با خیالی آبی وُ آرام - می‌زنم به کوچه‌ی خاکئ خاطره.... حوصل
ها بیشتر دلتنگت می شوم بی قرارت می شوم دوشنبه ها آنقدر عمیق دلتنگت می شوم آنقدر عمیق را می خواهم که هیچ چیزی حال بدِ بی تو بودنها را جز خود تو خوب نمی کند. 🦋
[ حدیث دل ]
🎶 #آهنگ آه لیلی لیلی ... #فریدون_آسرایی #بوقت‌دلتنگی #تیامی #حدیث_دل 🦋
میگفت: یک او از کنارَم کوچ کرد؛ حالا در جای خالےاَش؛ هر شَب نبودنِ یک ایل احساس مےشود! 🦋
[ حدیث دل ]
شنبه یا چه فرقی دارد کدام روز هفته ؟ وقتی ندارمت... و من دوست داشتنت را هر روز عصر به رسم عادت در کافه خیالم سفارش میدهم... 🦋
[ حدیث دل ]
میگفت: یک او از کنارَم کوچ کرد؛ حالا در جای خالےاَش؛ هر شَب نبودنِ یک ایل احساس مےشود! #بوقت‌دلتن
به رسم هرشب منتظر می مانم و چشم می دوزم به در شاید بیاید بایک چمدان زندگی تا فراموشم شود این همه انتظار این همه دلواپسی....! 🦋
[ حدیث دل ]
#عصرتون_عاشقانه #حدیث_دل 🦋
را قاب میکنم عصرها کنجِ طاقچه ی خاطراتم، تو را میبوسم تو را سرخ میکنم در عکسهای سیاه و سپیدمان... تو را زندگی میکنم تو را مینوشم در فنجانی از اشکها، ... 🦋
و شب را دوست می‌دارم از آن رو که آدم هایش بی نقابند... دیگر خبری از لبخندهای مصلحتی و آدمک های قوی و قهرمان های بی عیب و نقصِ روز نیست! شب که طلوع می‌کند بشر - این اندکِ فراوان رنج کشیده - فارغ از غرورِ همیشه اش برای آنچه که هست و نیست، در فراسوی کوششی بیهوده برای حفظ استقامتِ شکننده اش در برابر رنج های ناتمام، آزاد است که خودش باشد؛ سراسر بغض، خسته، مملو از امیدهای به یاس نشسته، دلتنگ، دلتنگ، و دلتنگ... 🌙 🦋
[ حدیث دل ]
#تو را قاب میکنم عصرها کنجِ طاقچه ی خاطراتم، تو را میبوسم تو را سرخ میکنم در عکسهای سیاه و سپیدمان.
کم دارم حضور تو را کنار عطر دو چای دارچینی و شب نشینی دو نفره تا انتهای شب و آرام گرفتن آغوشت را عجیب کم آورده ام ! 🦋
[ حدیث دل ]
هر شب ، زیر باران نگاهم با یاد تو در دفتر عاشقانه هایم قدم مى زنم ،، عزیزم ،فقط " تو " در آغوش گرم
‌ آسمانِ شبهاى پاييز حسابش با همه ى شب ها فرق دارد... "شب بخير"ها بغض ميشوند در آسمان... بوى خاكِ باران خورده ى اولِ صبح حكايت از همين دارد! 🌙 🍂
[ حدیث دل ]
دلم که برایت تنگ می شود بارانی بلندم را می پوشم راه میفتم درون خیابان تنهایی بدون چتر زیر آسمان پایی
شغل جدیدی دارم! شب ها پایِ دارِ احساست می نشینم با ستاره ها قصّه ی دلتنگی را می بافم و روزها روی ریل های خوشبختی راه می روم! مسافری می شوم، که به تمام تو دست یافته! با تو تمام شهر را زیر پا می گذارم شاید شاعری شده ام، که عاشقانه تو را می سراید غرق در انقلابِ زیبایِ چشمانِ ... 🌙 🍂