eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
155 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
وصی مصطفی حقا دلاورمرد می خواهد از این باده نیوشیدن سپر را‌ روبروی تیغ ابرویش نپوشیدن بسان شیر شرزه بر صفوف خصم جوشیدن که دارد زهره ی آنکه جگر از عبدود گیرد به روی کفر شمشیر هوالله احد گیرد که هست این صف شکن یل شیرآهنکوه جز حیدر که هست این بیرق در آسمان نستوه جز حیدر که هست این در وجود مصطفی چون روح جز حیدر علی حُبّهُ جُنّه، قسیم النار و الجَنّه وصی مصطفی حقا، امام الانس والجِنّه به زیر باء بسم الله نقطه مرتضی باشد و این یعنی علی چیزی نمانده تا خدا باشد یداللهی که چون خالق به خلقت آشنا باشد کدامین مکتب توحید دینی اینچنین دارد فقط شیعه امیرالمومنینی اینچنین دارد زمین دیده است خاک زیر پاهایش گهر می شد به هر سنگی نظر می کرد عیسی وار زر می شد زمان جنگ با کفار اول او سپر می شد اگر چه شاه مردان، صف شکن؛ مولی الموالی بود دم سهم غنیمت جای او بد جور خالی بود علی شیر خدا بود از خطر کردن نمی ترسید به وقت فتنه ها می ایستاد اصلان نمی ترسید درون غار پیش مصطفی چون زن نمی ترسید خدا بر حیدر خود لا فتی الا علی گفته شب لیل المبیت آقای ما جای نبی خفته علی در خلوت قرب خدا با حق هم آغوش است حقیقت دور او همچون غلامی حلقه در گوش است زبیر و طلحه باشی، شمع بیت المال خاموش است علی اول خودش را با عدالت روبرو می کرد لباس و کفش او پاره اگر می شد رفو می کرد خدا می خواست مردم قیمتی باشند، جیفه نه نبی فرمود بعد از من غدیر آری، سقیفه نه علی خانه نشین و هر کسی باشد خلیفه نه مدینه با سقیفه دین خود را پای شرکش داد علی را هر که پس زد فاطمه فتوای شرکش داد  امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرت حیدر قلبی که در هوای تو گشته است بیقرار با پای دل رسیده به خلوت سرای یار جایی ندیده بهتر از این روی خود زمین جایی ندیده بهتر از این روز و روزگار عشاق هرکدام طریقی گزیده اند مالک میان معرکه میثم به روی دار از لیله المبیت گرفته است تا احد جان کرده ای فدای پیمبر هزار بار خمس و نماز و روزه و حج و زکات نه از خاک بوسی تو گرفتیم اعتبار عاشق میان صحن تو دشمن میان رزم گفتند از نگاه تو لایمکن الفرار خالق شبیه حضرت حیدر نیاوَرَد دنیا اگر شبیه علی داشتی بیار ما را یکی از این دو کمان میکشد یقین یا ابروی هلالی تو یا که ذوالفقار سر رفته است حوصله ی سربدارها جاری است خون میان رگ ما چو آبشار تا در کنار مهدی تو جان فدا کنیم گرم است پشت کعبه به آن کوه استوار  محمد رضا نادعلیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
أشهد أن عليً ولي اللهِ ای که جز خانه تو خلوت ما نیست که نیست هر چه گشتیم دراین میکده جا نیست که نیست من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست کاسه ای اشک و دو جرعه نفسی با یادت شهر ما را به جزاین آب و هوا نیست که نیست صبح در شهرتو یک مشت گدا آمد و شب هرچه گشتیم ندیدیم،گدا نیست که نیست بسکه اخبار غدیرت همه جا پیچیده است خبری جز خبرت هیچ کجا نیست که نیست بر جهاز شتران حرف پیمبر این بود دست بالاتراز این دست خدا نیست که نیست آنکه محمود صدا کرده صدا باید زد و فقط بوسه به دستان خدا باید زد باید این خطبه میان همگان پخش شود سینه سینه ضربان در ضربان پخش شود باید این چشمه که امروز به راه افتاده ست مثل رودی که بود در جریان پخش شود چون نسیمی که شده پیک بهاران خدا این خبر از پدران در پسران پخش شود مادرم خواست که با شیر محبت دادن نمک عشق تو در هر شریان پخش شود چهارده قرن گذشته است ولی جا دارد خبرش صدر خبرهای جهان پخش شود این خبر را به مؤذن برسان تا هر روز بر سر مأذنه مابین اذان پخش شود از شبم کاش نگیری نفسی ماه مرا أشهد أن علیً ولی اللهِ مرا ما که عمری دل در عشق اسیری داریم چه غم از آتش دوزخ که مجیری داریم روزی ام را در این خانه نوشته است خدا بی سبب نیست که چشم و دل سیری داریم راست گفتند که راه تو به خورشید رسد چه کسی گفته جز این راه مسیری داریم؟ آب نه عین سرابند پس از تو”أدیان” ما فقط آب در این خاک کویری داریم همه دیدند پیمبر چه وزیری دارد همه گفتند از این پس چه امیری داریم بعد هر یاعلی ام زمزمه یازهراست بهتر از این چه مراعات نظیری داریم همردیف دل دریا که به غیر از دریاست بهترین قافیه خانه مولا زهراست سفره را باز کن ای شاه گدا آماده ست به یتیمان بگو امروز غذا آماده ست سوره مائده نازل شد و ما فهمیدیم لب این برکه غذای دل ما آماده ست چه غدیریست،چه عیدیست،برای بخشش بیشتر از همه اعیاد،خدا آماده است اختیار سر ما دست دو ابروی تو هست بکِش آن تیغ دو دم را که منا آماده ست دردم این است که ای خواجه مرا دردی نیست ورنه در دست طبیبانه دوا آماده ست باز هم بوی محرم همه جا را پر کرد هر که دارد هوس کرببلا آماده ست ای که بر دشمنی ات بغض وحسد گشت شریک پسرت گفت: گناهم؟، همه گفتند :أبیک   محسن عرب خالقی ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مرد میدان سخت تا علی هست با نسب تر نیست صحبت از جانشین دیگر نیست هیچ کس با علی برابر نیست مرد میدان سخت خیبر نیست دست بالای دست حیدر نیست تکیه ی بر تخت کبریا داده به جنون درس ابتلا داده اذن افشایِ راز را داده در ازل دست با خدا داده دست بالای دست حیدر نیست تیغِ طوفان سوار می گوید قبضه ی کهنه کار می گوید فاتح کارزار می گوید تا ابد ذوالفقار می گوید دست بالای دست حیدر نیست نه فقط ذوالفقار می گوید کعبه با افتخار می گوید عاشقی روی دار می گوید قنبر شهریار می گوید دست بالای دست حیدر نیست خسته از فتنه ها نشد جنگید فارغ از روح و کالبد جنگید تا که جان داشت،تاکه شد،جنگید با نود زخم در اُحُد جنگید دست بالای دست حیدر نیست این مثل از زبان اغیار است دست بالایِ دست بسیار است شرح نقدش، هزار طومار است شک نکن! عالمی خبر دار است دست بالای دست حیدر نیست در نجف، گبر و صوفی و هندو مست از لا اله ألا هو چه بگویم از آن خَم ابرو می شود دست دشمنانش رو دست بالای دست حیدر نیست باغ در چنگ خاروخس افتاد برق تیغش پیِ هرس افتاد سر به سر، سر به پیش و پس افتاد ملک الموت از نفس افتاد دست بالای دست حیدر نیست فارغ از قیل و قال می گویند نطفه های حلال می گویند مستند، با مثال می گویند از «بحار» و «خصال» می گویند دست بالای دست حیدر نیست وحید قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علی مولا نبین از خاک بالشتی، به شب ها زیر سر دارد و یا در پاش نعلینی پر از وصله، اگر دارد نبین با چاه خلوت کرده و مأنوس او گشته و همچون وسعت دریاش ، خونی در جگر دارد اراده چون کند مولا، قضا تغییر خواهد کرد علی در سرنوشت عالم امکان اثر دارد نبین باشد حصیر کهنه٬ دارایی این حاکم ببین ثروت به صید او تلاشی بی ثمر دارد به نخلستان چه با زحمت به جانِ چاه افتاده کسی که تر کند لب را ، دوعالم کارگر دارد به دنیای پر از کج راهه ، راهِ اوست راه حق که اسلام بدون مرتضی ، حتما خطر دارد اگر گفته بپرسید از علی ، من مطمئن هستم اگر برگی زمین افتاده باشد او خبر دارد به آنکه شامل لطف خدا گشته ، بگو اصلا علی بر تو نظر کرده ، که حق بر تو نظر دارد نفس دارد ٬ نفسها را برای یاعلی گفتن وگرنه عمرِ بی معشوق ، لَفظش هم ضرر دارد  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علیٌ حُبه جُنه تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را برای درد ها پیدا نمودم راه تسکین را پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را می خواند رها می کرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را دمی پیش فقیرانی و گاهی عرش اعلایی طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را رکوعت حلقه ی انفاق را در گوش عالم کرد کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟؟ عصا را اژدها کردی شما… امّا نمی دانم چرا؟! موسی گرفته در میان خلق تحسین را زمانی که کمی اعجاز را ظاهر کنی، قطعا مریدان نجف گویند،…حتی مردم چین را مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست نمی خواهم بدون تو دمی این دام رنگین را برای زاهدان بی علی قرآن چنین فرمود: فقط پر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را «علیٌ حُبه جُنه قسیم نّار والجنه» برایت می سرایم باز هم این بیتِ تضمین را شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد شنیدم در پس پرده تو داری بر تر از این را وقارت داده درسی قنبرت را که یقین دارم کُند تدریس بر هارون مَکی نیز تمکین را محبت بر تو کار هر کس و ناکس نمی باشد نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را زمان قبض روح عاشقان می آیی از این رو زیارت نامه باید گفت در آن لحظه تلقین را علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خورشيد ولايت درظهر غدیر تا که موسای نبی بوسه به رخ منور هارون زد چشمان حسودان و بخیلان عرب از شدت غم ، از حدقه بیرون زد از مشرق دستهای پر مهر نبی خورشید ولایت و امامت تابید با شوق ملائک همه فریاد زدند: « تا کور شود هر آنکه نتواند دید» فرمود نبی به امر معبود وَدود بر امت من علی امام است امام این مژده ی من به شیعیانش، دوزخ بر شیعه ی مرتضی حرام است حرام گُل کرد سپیده ی تبسم به لبش تا آیه ی «اکملتُ لکُم» نازل شد فرمود: خوشا به حالتان ای مردم با حُب علی دین شما کامل شد فرمود خدا ولایت حیدر را بر آدم و نسل بعد او واجب کرد در روز ازل کلید فردوسش را تقدیم ِ علی بن ابیطالب کرد فرمود: برادرم علی مَحرم ماست از عالم غیب مثل من آگاه است قرآن چقدر مدح و ثنایش را گفت او نقطه ی زیر باء بسم الله است فرمود که یادگار من بین شما تا روز حساب، عترت و قرآن است باید که به هر دوشان تمسک جویید این راه نجات اصلی انسان است ذکر صلوات عرشیان می آمد تا رفت به سوی آسمان دست ِ علی از عرش بلند و یک صدا می گفتند: اَلحَق که امیرمومنان است علی جبریل به خدمت علی آمد و گفت تبریک؛ که این مقام زیبنده ی توست ای حضرت بوتراب درهر دو جهان هارونی ِ این قوم برازنده ی توست جبریل به جانشین پیغمبر گفت ای مظهر افتادگی و آقایی مردم اگر امروز امامت خوانند عمریست امام عالم بالایی از فتنه ی بین کوچه ها می ترسم از سیلی و بغض یک پسر می ترسم دلواپس غربت تو هستم آقا از آتش و میخ پشت ِ در می ترسم با دیدن این برکه و گودال غدیر یکباره به یاد کربلا افتادم در گودی قتلگاه خود را دیدم بر پای حسین سر جدا افتادم  وحید قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علی امیر عشق دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد حقیر میشود هر آنکسی که نیست با علی امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد اسیر عشق او که بنده هوی نمیشود بنده نشد هواییش مگر اسیر عشق شد فرشتگان قرب حق از او مدد گرفته اند چرا که جبرئیل هم دخیل پیر عشق شد برای پیرو صراط مستقیم تا خدا بزرگراه کربلا-نجف مسیر عشق شد نوشته روی لوح سینه تمام شیعیان غدیر روز پرغرور بی نظیر عشق شد شراب میچکد ز دفترم که امشب از شعف شده است نعره قلم علی علی نجف نجف شدند بنده کرامتش تمام جودها رکوع کرده اند در برابرش عمودها قیام کرده کعبه پای قامت قیامتش که حب اوست علت قبولی سجودها وجود اوست روح دین،بگو به منکر علی قبول نیست سجده و رکوع بی وجودها مگر به لطف مرتضی شویم عاقبت بخیر وگرنه شد ضرر بدون او تمام سودها همانکه چارچوب دین بنا شده بنام او همانکه بغض و حب اوست معنی حدودها علیست ناخدای کشتی نجات تا خدا علیست بدر حق نمای لیله المبیت ها شدند عرشیان و فرشیان خراب باده اش جهان بنا شده فقط به پاس خانواده اش نمیشود نصیب هرکسی صراط مرتضی فقط حلال زاده می رسد به پای جاده اش هزار سال رفته از شب عروج،همچنان به گوش عرش میرسد صدای فوق العاده اش اگرچه یکه تاز شده به تخت شاهی جهان ندیده بر تنش کسی به جز لباس ساده اش نگاه ذوالفقار او بس است اینکه جان دهند سپاهِ در مقابل از سواره و پیاده اش همانکه طفل او به یک نگاه مرده زنده کرد مسیح هم نفس نمی کشید بی اراده اش نشسته در جوار حق کسی که باعلی نشست هر آنکه گشت بنده علی شده خداپرست قسم به بغض بی سپر،قسم به آه ذوالفقار که بوده دین همیشه زیر دِین شاه ذوالفقار به غیر ثروت خدیجه زنده مانده دین حق به گفته نبی همیشه در پناه ذوالفقار کسی که عدل می چکد از آستین جبر او کشانده یک سپاه را به دادگاه ذوالفقار سپاه ظلمتی که کرده است بین دست شمس میان ظهر رؤیت هلال ماه ذوالفقار هر آنکه شک کند فقط کمی به حق مرتضی به کفر محض میرسد ز دیدگاه ذوالفقار قسم بحق بهشت هم به این شعف نمیشود هیچ کجا برای من مثل نجف نمیشود  علی اکبر نازک کار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
فقط علی گاهی نگاه کن همه جا را هدف کجاست باید به هوش باشی در این جاده، طَف کجاست بعضی خواص را بِنِگر دورِ مصطفی تا پِی بَری به ظاهر و باطن، شرف کجاست تنها علی کنارِ نبی تیغ می‌زند ای اِبنِ تِیمیه تو بگو، ناخَلَف کجاست آنها همیشه پشت نبی حرف می‌زدند معلوم شد در این جَرَیان، آن طرف کجاست این هم مثالِ واضِحی از جایگاهشان واضح ببین که بر روی این موج، کَف کجاست در روزِگارِ سخت مشخص شود فقط نسلِ زنا کجا و امیرِ نجف کجاست دوشِ نبی محل عروجِ علی است، پس... روشن شده که جایِ شَهِ لوکَشَف کجاست مرد آن بُوَد که دیده نگردد به کارِ خِیر حالا ببین میانه‌ی دریا صدف کجاست رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
به اذن الله نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا می رود دست تو تا بالاترین نقطه به اذن الله یاری از تو می جوییم و می گوییم: ایاک نعبد نقطه ، ایاک نستعین نقطه تویی آن نقطه ای که رفته زیر باء بسم الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه اگرچه خطبه ی بی نقطه یا که بی الف داری پر است این آستینت از الف ، آن آستین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول ، تویی آخر که در محشر سوالی را جوابی نیست جز نام : امیرالمومنین .  مجتبی خرسندی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شه لافتی به سرم اگر گذرد شبی ز کرم دو دست اناری ات دل خود زنم به دو زلف تو گِرِهی به کوری عاریت سگ کوی تو نشدم اگر شده ام چو مرغ شکسته پر که خورد به پیکر من مگر نفس سگان شکاری ات به دلم قسم به دودم قسم به کرامت و به کرم قسم نگذاشت توبه کنم علی ز سبو دو چشم خماری ات سر تاجدارِ گداییِ همه ی خراب شرابها به فدای دامن وصله دار و بلند و گرد و غباری ات چه شود به گفته ی کبریا به امید خوف و غم رجا بنمایی ای گل انّما نظری به خار کناری ات به تجاهلی که کنم بگو تو مگر خدا شده ایی علی که تمام خلق خورند نان ز میان نون نداری ات صنمم شدی شه لافتی که دل از کفت نتوان گرفت و رقیب من شده تیغ تو که مرا نموده فراری ات سر معجزه شده خم علی ز تناقضی که به جنگ توست که دمد به ما چو مسیح جان نفحات ضربه ی کاری ات به رهی شبی سر سنگ را به کفش گرفت و غریب گفت چو حباب بِهْ که بترکد ار نَبُوَد به سر سر یاری ات به جز از علی که ز مقدمش شده کعبه نه! دو جهان شریف به چه نازی ای دل بی نوا ؟ نکند به شعر شعاری ات؟ محسن قاسمی غریب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دلها اگر که بال برایِ تو می‌زنند هر شب سری به سمتِ سرای تو می‌زنند جبریل می‌شوند تمامِ کبوتران وقتی که بال و پَر به هوای تو می‌زنند از وصله‌های کهنه‌یِ نعلینِ خاکی‌ات پیداست سر به سویِ خدایِ تو می‌زنند هرشب فرشته‌ها که به معراج میروند دستی به ریشه‌های عبایِ تو می‌زنند بینند اگر خیالِ تو را بُت تراش‌ها تا روزِ حشر تیشه برای تو می‌زنند بر سینه‌ام نوشته خدا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضیٰ علی وقتش رسیده تا که زمین امتحان دهد وقتش رسیده تا که زمان را تکان دهد فصل ظهورِ نَفْسِ رسالت رسیده است میخواهد از خدای به گامش توان دهد باید سه روز صبر کند در غدیرِ خُم تا که به رویِ منبری از دل اذان دهد می‌خواست حق که آینه‌ای در برابرِ…  آئینه‌ی تمام نمایش مکان دهد می‌خواست حق که عینِ نبی را عیان کند می‌خواست حق که دستِ خودش را نشان دهد شوری میان عرصه‌ی محشر بلند شد دستِ علی به دستِ پیمبر بلند شد وقتی غضب کُنَد همه زیر و زِبَر شوند جنگ آورانِ معرکه‌ها در به در شوند وقتی غضب کند همه در خاک می‌روند گیرم که صد سپاه بر او حمله وَر شوند چشمش اگر به پهنه‌یِ میدان نظر کند گردن کشانِ دهر همه بی سپر شوند از ضربِ ذوالفقار ، خدا فخر می‌کند سرهای بی شمار جدا بیشتر شوند فرقی نمی‌کند که یسار است یا یمین آن قدر سر زند که دو سر ، سر به سر شوند این مردِ تکیه گاهِ نبردِ پیمبر است این شیر ، شیرِ حضرتِ حق است حیدر است سر می‌دهیم و از درتان پَر نمی‌زنیم موجیم و سَر به ساحل دیگر نمی‌زنیم وقتی که حرف ؛ حرفِ ولایت مداری است ما دَم زِ غیر ، تا دمِ آخر نمی‌زنیم وقتی که امر نائبتان فرضِ جان ماست سنگِ کسی به سینه‌ی باور نمی‌زنیم فصل بصیرت است بجُز با لوایِ او حتی قدم به صحنه‌ی محشر نمی‌زنیم ما را فقط به پایِ ولایت نوشته‌اند ما سینه پای بیرقِ دیگر نمی‌زنیم با ذوالفقار و نامِ علی پا گرفته‌ایم ما درسِ خود زِ مکتب زهرا گرفته‌ایم عطری بده که غنچه‌ی نیلوفرم کُنی تا در حضورِ خویش شبی پَرپرم کُنی اصلاً مرا نگاهِ تو در صبحِ روزِ عهد پروانه آفرید که خاکسترم کُنی دُرِّ نجف دلم شده شاید به دستِ خویش روزی مرا بگیری و انگشترم کُنی من را جلا بده که تو را جلوه گر شوم بهتر همان که آینه‌ی دیگرم کُنی نان جویی به دست تو دیدم چه می‌شود… هم سفره‌ی غلامِ خودت ، قنبرم کُنی همراه ظرفِ خالیِ شیر آمدم که باز دستی کشی به رویِ سرم سَرورم کُنی آقا نظر به چشمِ ترِ مادرم نما بوی محرم آمده عاشق ترم نما حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹