هدایت شده از اکران مردمی عمار
همه دعوتید / جشنواره مردمی فیلم عمار به ایستگاه پانزدهم رسید
📌 افتتاحیه پانزدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار روز جمعه، ۷ دیماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۸ در سالن ۱ سینما بهمن تهران برگزار خواهد شد.
📌نمایش مرکزی آثار از ۸ تا ۱۳ دیماه در سینما بهمن تهران صورت خواهد گرفت.
🔻مشاهده کامل خبر :
https://ammarfilm.ir/?p=35722
اکران مردمی عمار🔻
eitaa.com/joinchat/1112277110C952842dfba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل
مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی میگویند...
قسمت اول:
برو بِرِس عقب نمونی
روایتی از مصطفی نوروزی
این روایتها را میتوانید در کتاب حافظ دلها بخوانید.
حافظهـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:
@hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل
مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی میگویند...
قسمت دوم:
میخوام عکسش رو قاب بگیرم
روایتی از معصومه نهرکارون
حافظهـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:
@hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل
مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی میگویند...
قسمت سوم:
داداشم عکس حاجقاسم رو نقاشی کرد
روایتی از فاطمه آزمند
این روایتها را میتوانید در کتاب حافظ دلها بخوانید.
حافظهـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:
@hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل
مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی میگویند...
قسمت چهارم:
آمادهایم انتقام حاج قاسم را بگیریم
روایتی از سیدنبی سجادی
این روایتها را میتوانید در کتاب حافظ دلها بخوانید.
حافظهـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:
@hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد قافله، یک دل
مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی میگویند...
قسمت پنجم:
فدای سر حاجقاسم
روایتی از هاشم زارع بهجانی
این روایتها را میتوانید در کتاب حافظ دلها بخوانید.
حافظهـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:
@hafezeh_shz
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد قافله، یک دل
مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی میگویند...
قسمت ششم:
حاجقاسم دعوتش کرده بود
روایتی از اسماعیل آزادی و عباس سرکاری
این روایتها را میتوانید در کتاب حافظ دلها بخوانید.
حافظهـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:
@hafezeh_shz
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد قافله، یک دل
مردم از ایام شهادت سردار سلیمانی میگویند...
قسمت هفتم:
مردم کرمان درِ خونههاشون رو باز کردن
روایتی از نورالله علیایی
حافظهـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:
@hafezeh_shz
همزمان با سالگرد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:
آغاز فراخوان ارسال آثار پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار در استان فارس
بخشهای جشنواره: بخش رقابتی ، فیلم ما ، اکران مردمی ، جوایز مردمی
موضوعات بخش رقابتی هنرمندان اهل استان فارس: نهضت جهانی مستضعفین و مدافعین حرم ، نظم جدید جهانی ، آرمان روحالله ، جمهور پیروز ، عدالت ، رویای ایرانی ، حافظه ملی ، جنگ اقتصادی ، جنگ فرهنگی
بخش رقابتی کشوری ویژه موضوعات استان فارس: حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع) ، دفاع مقدس در استان فارس ، نسبت استان فارس با محور مقاومت و دفاع از حرم
قالبهای بخش رقابتی: فیلم داستانی ، مستند ، پویانمایی ، نماهنگ ، فیلمنامه ، تولیدات تلویزیونی ، تولیدات مجازی ، تولیدات هوش مصنوعی
مهلت ارسال آثار: ۲۸ دیماه ۱۴۰۳
شماره و آیدی دبیرخانه در پیامرسان بله و ایتا: ٠٩١۶۴٩١١۴۴٩ | @hafezeh_shz_admin
حافظهـ
قانون علیه انقلاب
(قسمت اول)
اوایل دهه هفتاد، وضعیت بازار برای تهیهی بعضی کالاها به هم ریخت. از خوراک دام گرفته تا داروهایش. یا پیدا نمیشد و یا توی بازار سیاه با قیمت بالایی به روستایی ها عرضه میشد. تصمیم گرفتیم حساب بانکیای افتتاح کنیم و اضافه هزینهی پروژهها را بریزیم توی آن. مثلا اگر برای پروژهای، ۶ میلیون تومان برآورد شده بود و ما با ۵ میلیون تمامش کردیم، یک میلیون باقیمانده را توی این حساب نگه داریم. اجناسی که برایش بازار سیاه ایجاد شده را با قیمت ارزانتری بخریم و به دست مردم روستا برسانیم.
دیوان محاسبات استان وقتی فهمید چنین حسابی داریم، اعلام کرد: «این کار خلاف قانونه و باید حساب رو ببندین» هر چهقدر هم توضیح دادیم که «چارهای جز این نداریم و اگر این کار رو نکنیم، مردم مجبورن از بازار سیاه نیازهاشون رو تهیه کنند» فایدهای نداشت که نداشت. بهشان گفتم: «به خدا این کار شما باعث فشار به مردم میشه. نکنین! نسازین!» اما جواب این بود: «آقای رضوی! برادر! نمیشه. دستور از تهران اومده. ما هم آخرین استانی هستیم که اینجور حسابی داریم. باید سریعتر تکلیفش مشخص بشه.»
بالاخره تسلیم شدم و حساب را بستم. چندمدت بعد رییس دیوان محاسبات برای بررسی پروژهها آمد سراغمان. خرداد ماه بود و فصل توتفرنگی. در مسیر یکی از پروژهها به مزرعههای توت فرنگی رسیدیم. رییس دیوان به راننده گفت: «کنار جاده واستا. میخوام از سر بوته، چند تا توت بچینم.» روستاییهای کردستان با چنینکاری مشکلی نداشتند. همان ضربالمثل معروف خوردن حلال و بردن حرام خودمان. هرچند توتفرنگی سر بوته مزهی دیگری دارد اما بچههای جهاد سازندگی از این کار هم پرهیز میکردند. ایستادیم و آقایِ رییسِ دیوانِ محاسبات، مشغول خوردن شد. همان موقع یکی از کشاورزان منطقه از دور من را دید و شناخت. پا تند کرد و به سمتم آمد. با زبان کُردی شروع کرد به اعتراض: «بدبختمون کردین. بیچارهمون کردین. قبلا داروی دامها رو از شما میگرفتیم، الان باید از بازار سیاه بخریم خدا تومن.» توی دلم گفتم این فرشته را خدا عنایت کرده و سمت ما فرستاده.
با همان لحن تند، حرفهایش را ادامه داد: «چرا دیگه به ما داروی دام نمیدین؟ ما چه خاکی تو سرمون بریزیم؟» حرفش را بریدم و گفتم: «حاجی! همهی اینا تقصیر رییس دیوان محاسباته. شعور نداره. اون شما رو به چنین روزی رسونده» رییس دیوان وسط توتفرنگی خوردن، صورتش را سمت من برگرداند:
-آقای رضوی، برادر، چرا توهین میکنی؟
-باور کن شعور نداری!
-چته؟ چرا اینجوری حرف میزنی؟
-میبینی این بنده خدا چی میگه؟ میگه تا دو ماه پیش از شما دارو میگرفتم ولی الان دارم از بازار سیاه میخرم. چقدر بهت گفتم نکن! مردم ضرر میکنن؟ قبول نکردی. با ناراحتی گفت: «من غلط کردم. برو دوباره حساب رو باز کن. من مشکل قانونیش رو با تهران حل میکنم». البته هر کاری هم کرد، دیگر نتوانست آن حساب را به ما برگرداند.
روایتی از سیدعبدالکریم رضوی، مسئول جهاد سازندگی کردستان در دهه ٧٠ و از مدیران جهاد سازندگی فارس
تحقیق و تنظیم: محمدحسین عظیمی و پویان حسننیا
تاریخ را به حافظهـ بسپارید:
@hafezeh_shz