eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
101 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
8هزار ویدیو
245 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 می‌خواهی در دنیا و آخرت با امام زمانت باشی؟! 🔻عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلِّمْنِي شَيْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ كُنْتُ مَعَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ قَالَ فَكَتَبَ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ أَكْثِرْ مِنْ تِلاَوَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ رَطِّبْ شَفَتَيْكَ بِالاِسْتِغْفَارِ. اسماعيل بن سهل مى‌گويد: به امام جواد سلام الله علیه نامه‌اى نوشتم كه دعايى به من بياموز كه چون بخوانم در دنيا و آخرت با شما باشم. امام سلام الله علیه با خطّى كه من آن را خوب مى‌شناختم نوشت: 🔹 سورۀ «انّا انزلناه»(سوره قدر) را بسيار تلاوت كن، و لبهاى خود را به ذكر استغفار تَر گردان. 📚 ثواب الاعمال، ص۱۶۵ 🟢 از همین حالا این کار رو جزء برنامه های روزانه مون قرار بدیم قرائت سوره قدر و ذکر استغفار هدیه به .. 🥀🥀🥀
•♥️🍃•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌⚜ ذکر صالحین ⚜ 💠روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی: ✨اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! ✨دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی! ✨سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!... 🔶پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: 💫اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. 💫اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. 💫و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال‌توست.✨ سلامتی‌امام‌زمان 🌹 『اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج』
🌷 در هنرستان فنی نقده تحصیل می کرد ، از بنیانگذاران انجمن اسلامی دانش آموزان هنرستان و از اعضای آن بود. در روستای چیانه نماز مغرب و عشا با همکاری دیگر جوانان دایر بود و نتیجه آن همه تلاش مستمر این است که میبینیم که تعداد شهدا و جانباز و آزاده چیانه در منطقه خیلی چشمگیر است و شهیدان بسیار هدف داری تقدیم و کشور است. در پاکسازی مناطق پیرانشهر و اشنویه و روستاهای اطراف نقده مسئولیت را بر عهده گرفت. تا اینکه در منطقه سومار در یک حمله چریکی بعداز عملیات مسلم بن عقیل در جبهه ی سومار و گردید.🌷 ❤️ اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
🌷مردم به هوش باشيد بيدار باشيد مطالعه دقيق داشته و در زندگي هوشيار باشيد. خط فقط ، كه همان و و و خط نايب امام زمانمان امام خميني (ولايت فقيه) است. به هوش باشيد امت رزمنده اسلام قدر بدانيد و هوشيار باشيد كه مبادا به گرفتار شويد، نجات پيدا كردن از چنگ آسان نيست...🌷 اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۳ سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد _بس کن نازنین! داری. دیوونه ام میکنی! و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت.. و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید..و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود. در تاکسی که نشستیم.. خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد _میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه هستی که دوباره دردسر بشه! از کنار صورتش نگاهم به تابلوی زینبیه ماند.. و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم... چشمان بی حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر کرد _هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن هستی! و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با حالم را به هم زد _تو همه چیات خوبه نازنین، فقط همین و کار رو خراب میکنه! حس میکردم از حرارت بدنش تنم میسوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم میخواست از شرّش خالص شوم.. که نگاهم به سمت دستگیره رفت.. و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت _دیوونه من دوسِت دارم! از ضبط صوت تاکسی آهنگ عربی تندی پخش میشد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی اش را به رخم کشید _نازنین یا پیشم یا ! تو یا برای منی یا نمیذارم زنده بمونی! و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
مهدی جان❤️ 🌸 ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم 🌾 در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم 🌺 هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت... 💫 با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم 🌼 اینگونه به بی راهه نمی رفت دل ما 🕊 هر روز اگر قدر دمی یاد تو بودیم 🌸 امروز جهان تشنه عدل است،کجایی؟ 🌾 ما با خبر هر ستمی یاد تو بودیم 🌺 ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی... 💫 ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم 🌼الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼 ╭═•❅🌷💠🌷❅•═╮    https://eitaa.com/joinchat/3168272588C6933ecb587
:1344 :1364 🌷دوستانش میگفتند:وقتی تمام شد و همه رفتند محمدرضا سر گذاشت به ومدتی همان طور ماند. خشكش زده بود هرچه صبر كردند او سر ازسجده بر نداشت یكی از بچه ها گفت خیال كردیم مرده!وقتی بلند شد صورتش غرق اشك بود از اشك او فرش مسجد خیس شده بود . پیرمردی جلو آمد و پرسید:چرا اینجور گریه می كنی؟ گفت : ! روی نیاز ما به اگر من در سجده مرادم رانگیرم پس كی بگیرم؟ در دفتر خاطرات این شهید بزرگوار یه شعر هست که : … و زمانی که در حال خاکسپاری این شهید بزرگوار بودند همگان دیدند که لبهای این شهید کم کم باز شد و تبدیل شد به ….اگر دقت کنید به عکس میبینید که حتی چشم ها حالت خنده داره..🌷 … اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
” 🌷آبان سال چهل‌‌وچهار بود که ورودش را با گریه آغاز نمود. او را علیرضا نامیدند. کودکی که شعف و شادی خانواده را دوچندان کرده بود. علیرضا در هفت­ سالگی وارد دبستان شد. دوران تحصیلش را در شهر دامغان سپری ‌کرد. در حین درس‌‌خواندن به کارهای هنری نیز علاقه نشان می‌‌داد. حرف دلش را با نقاشی روی کاغذ نقش می‌‌زد و طراحی او در صفحات سفید  چشم‌‌نواز بود. به نیز علاقۀ زیادی داشت. این نوجوان از فعالان انجمن اسلامی هم بود. با ورودش به مقطع متوسطه هنرستان، رشتۀ تحصیلی راه و ساختمان را انتخاب کرد و همراه دوستان خود در تشکیل ، فعالیت داشت. علیرضای جوان حالا حضور در جبهه بود و از طریق بسیج چندین مرحله وارد میدان مبارزه شد. علیرضا با تمام وجودش مبارزه می‌‌کرد و برای جهاد و دفاع از و به لشکر ۱۷ علی‌‌ا‌‌بن‌‌ابیطالب(ع) پیوست. فرمانده شهید، علی رضایی، بود و در بیست‌‌وچهار اسفند سال شصت‌‌وسه، عملیات بدر پرده از راز عاشقی علیرضا گشود. جزیره مجنون محل عروجش شد اما بدون هیچ اثری و کسی ندانست او چه گفت و چه شنید. جزیره علیرضا را مهمان خود کرد و چه روزگار خوشی داشت در آن وصل. پس از آن در هفتم اسفند هفتادوسه، در میان مویه‌‌های نیزار و آسمان گریان جزیره، علیرضا قصد وطن کرد. پیکر پاک این مبارز نوزده‌‌ساله در گلزار شهدای شهر آرام گرفت.🌷 🍃“ ” اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
💠آراستن مناجات بندگان 🍃و زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا. 💠آراستن بنده، به زیور پرهیزکاران 🍃و حَلِّنِی حِلْیَةَ الْمُتَّقِینَ و مرا به زیور پرهیزکاران بیارای. 📚فرهنگ نامه موضوعی صحیفه سجادیه https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
🔸 تلنگر |  : 🔹 جدی گرفته‌ایم زندگیِ دنیایی را و شوخی گرفته‌ایم قیامت را کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند، بیدار شویم! 🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥استاد عالی : مردم امام گذشته رو برای حاجتشون میخواهند اما 👈 امام حاضر رو چون به اطاعت نیاز دارد رها میکنند. _✨_🌼_✨_ ❗مِنَ إلغَريبْ إلَي الْحَبيبْ❗ دلهاي منتظر و عاشق به ما بپیوندید تا با امام عصر ،ضرورت وچگونگی یاری ایشان بيشتر آشنا شويد.
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نگاهی به تنوع فرقه ها و جریان‌هایی که به ریشه انقلاب افتاده اند... 🔵 در این کلیپ با حدود ۳۰ فرقه و جریان منحرفِ حالِ حاضر در کشور آشنا می شوید 🆔 eitaa.com/emame_zaman
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🌷 فرازی از وصیت نامه: مراسم دعا و عزاداری را که در محیط دانشگاه برگزار می کنید، سعی تان در این باشد که از شور و حال بهتر برخوردار باشد. باز این جمله را می گویم که نکند خدای ناکرده تنها درس را هدف خود قرار دهید. امیدوارم که همراه علم و تزکیه بتوانید همگی تان عامل به اهداف شهدا باشید. در دعاهای کمیل و ندبه و نماز جمعه شرکت فعال داشته باشید، فعالیتهای فرهنگی و نظامی و عقیدتی خود را بیشتر کنید و خانواده های شهدا را فراموش نکنید و هر چند گاه یک بار به دیدن آن ها بروید. امیدوارم در امور درسی و دینی فعالتر باشید.
بعد از شهادتش فهمیدیم که سرپرستی پنج شش خانواده را بر عهده داشت. در پایگاه شیراز، معماری به نام قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه، خفه شد. جواد از آشپز رستوران خواسته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران می خورند به خانواده قبادی هم بدهند و خودش پول آن را حساب می کرد.
🌺 و روزی خداوند دل پیامبرش را به دیدن او شاد خواهد کرد! 🌷 اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِرُؤْيَتِهِ... 📚 فرازی از دعای عهد 🌹 سالروز ولادت آخرین پیامبر بر آخرین وصی و شیعیانشان مبارک باد.
🌹🕊 بسم الله القاصم الجبارین🌹🕊 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۴ تا حتی را به رویم ببندد. تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه فاصله گرفته.. و من هنوز پیش زینب جا مانده بود که دلم سمت حرم پرید و .. 🌟اگر از دست سعد شوم، دوباره شوم! اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت،.. اگر اینها خرافه نبود.. و این شیطان رهایم میکرد، دوباره به تمام مقدسات میشدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود.. که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محلهای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد... خیابانها و کوچه های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه درعا نبود.. و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل پشت سعد کشیده میشدم.. تا مقابل در ویلا رسیدیم... دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت.. و حتی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه باشم. درِ ویلا را که باز کرد.. به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین زبانی کرد _به بهشت داریا خوش اومدی عزیزم! و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت _اینجا ییلاق دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه سوریه! و من جز در 🔥چشمان شیطانی سعد نمیدیدم..که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد _دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره! یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداری ام میداد تا به .. و چه راحت دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا.... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
👅بهشت با رساندن نوک زبان به نوک بینی 📝نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.  «عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند.  «معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند.  پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخن‌رانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌ را به نوک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟  «عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.  از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. «علی» برای این جماعت حیف است. 💚
🌹🕊 بسم الله القاصم الجبارین🌹🕊 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۴ تا حتی را به رویم ببندد. تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه فاصله گرفته.. و من هنوز پیش زینب جا مانده بود که دلم سمت حرم پرید و .. 🌟اگر از دست سعد شوم، دوباره شوم! اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت،.. اگر اینها خرافه نبود.. و این شیطان رهایم میکرد، دوباره به تمام مقدسات میشدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود.. که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محلهای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد... خیابانها و کوچه های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه درعا نبود.. و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل پشت سعد کشیده میشدم.. تا مقابل در ویلا رسیدیم... دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت.. و حتی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه باشم. درِ ویلا را که باز کرد.. به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین زبانی کرد _به بهشت داریا خوش اومدی عزیزم! و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت _اینجا ییلاق دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه سوریه! و من جز در 🔥چشمان شیطانی سعد نمیدیدم..که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد _دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره! یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداری ام میداد تا به .. و چه راحت دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا.... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
بخشی از وصیت نامه شهید: «می‌رویم به پیشواز گلوله‌هایی که سینه‌هایمان را سرد می‌کند از داغ‌هایتان... و شما می‌مانید و دو چیز. اولی: خون ما و پیروی از ولایت فقیه دومی؛ دنیا و هوای نفستان. یادتان باشد؛ قیامت باید در چشمان تک‌تک شهدا زل بزنید و جواب بدهید.» https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن شهدایی https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78 شهدای جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار 🌷🌷
️✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 ✨ با حمایت از و ، این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام وصل می‌شود، ان شاء الله . 2⃣6⃣ 💢 چرا اولیاء خدا تنها ماندند 💢 💠 قسمت ششم ✍ تاریخ نشان داده ، مظلومیت امامان علیهم‌ السلام به دلیل همراهی نکردن مردم بوده و دشمنان با رخنه کردن در افکار و عقاید مردم به دو صورت در مقابل معصومین می‌ایستادند. 👇 1⃣ با برپایی جنگ سخت : همچون واقعه عاشورا که در مقابل امام حسین علیه‌السلام و یارانش ایستادند و آنان را به شهادت رساندند . 2⃣ با برپایی جنگ نرم : همچون زندگی حضرت زهرا و امیرالمومنین علی علیه‌السلام 💢 جبهه باطل با روش‌های مختلف جنگ نرمی علیه معصومین برپا می کردند و با دادن رشوه، تهدید و ایجاد وحشت بین مردم یا با دادن وعده پست و مقام و تخریب حضرات معصومین عرصه را برای آنها تنگ می کردند. 💥 نمونه بارزی از هجمه ها علیه معصومین را میتوان زمان خانه نشینی امام علی علیه السلام مثال زد که با نفوذ در فرهنگ مردم باعث بی توجهی و یاری نکردن حضرت می‌شدند . ✴️ چه اتفاقی افتاد که امیرالمومنین علی علیه‌السلام سر در چاه می‌کردند و از غربت و تنهایی خویش و فهم کم جامعه گریه می‌کردند ؟👇 💥در آن جنگ نرمی که علیه امیرالمؤمنین علیه السلام برپا شده بود حضرت زهرا سلام الله علیها، درب خانه‌های تک تک انصار و مهاجرین را می‌زدند و می‌فرمودند : امام زمانتان را یاری کنید و جایگاه امام را در جامعه تبیین می کردند اما هیچ کس درک نمیکرد و ایشان را تمسخر می‌کردند و از درب خانه خود می‌راندند . ⚡️گاهی اوقات در جنگ سخت می‌خواهید حقی را بگیرید، شمشیر در دست گرفته و برای حق می‌جنگید و احقاق حق می‌کنید( همچون واقعه عاشورا )امّا چرا در جنگ نرم، بیان حقایق و پذيرفتن واقعیات توسط مردم سخت است؟ 🛑 امروز هم ما در زمان غیبت ولی عصر عجل الله با جنگ نرمی روبرو هستیم که دشمنان در زندگی و فرهنگ مردم نفوذ کرده و افکار جامعه را به سمت دنیاپرستی و غفلت سوق می‌دهند درنتیجه امام‌زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراموش کردند و غربت و تنهایی ایشان را متوجه نیستند . ✍ اکنون تبیین زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها که همه زندگیش را صرف امام زمانش کرد هم بسیار سخت است. به همین خاطر طریق ایشان هنوز الگوی جامعه قرار نگرفته است تا جایی که ایشان جان عزیزشان را هم در راه دفاع از حریم ولایت امام از دست داده و به مقام شهادت نائل گردیدند. ✳️ باید اشخاص و نخبگانی در جامعه باشند و روشنگری کنند که مهمترین موضوع عالم ، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و تبیین یاری و بیان غربت و تنهایی ایشان به منظور همراهی مردم می‌باشد. 🎙مدیر مجموعه فرهنگی مذهبی یاوران امام زمان عجل الله{ } ✅ نشر این مطلب هست. •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•