─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
🌾 بسم الله الرحمن الرحیم 🌾
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_اسماعیل_روحی_چیانه در هنرستان فنی نقده تحصیل می کرد ، از بنیانگذاران انجمن اسلامی دانش آموزان هنرستان و از #فعالترین اعضای آن بود. در روستای چیانه نماز مغرب و عشا با همکاری دیگر جوانان دایر بود و نتیجه آن همه تلاش مستمر این است که میبینیم که تعداد شهدا و جانباز و آزاده چیانه در منطقه خیلی چشمگیر است و شهیدان بسیار هدف داری تقدیم و کشور است. در پاکسازی مناطق پیرانشهر و اشنویه و روستاهای اطراف نقده مسئولیت #فرماندهی_گروهان را بر عهده گرفت. تا اینکه در منطقه سومار در یک حمله چریکی بعداز عملیات مسلم بن عقیل در جبهه ی سومار #مفقود و #جاویدالاثر گردید.🌷
🤎کپی با ذکر #صلوات به نیت فرج مولا عج
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_اسماعیل_روحی_چیانه در هنرستان فنی نقده تحصیل می کرد ، از بنیانگذاران انجمن اسلامی دانش آموزان هنرستان و از #فعالترین اعضای آن بود. در روستای چیانه نماز مغرب و عشا با همکاری دیگر جوانان دایر بود و نتیجه آن همه تلاش مستمر این است که میبینیم که تعداد شهدا و جانباز و آزاده چیانه در منطقه خیلی چشمگیر است و شهیدان بسیار هدف داری تقدیم و کشور است. در پاکسازی مناطق پیرانشهر و اشنویه و روستاهای اطراف نقده مسئولیت #فرماندهی_گروهان را بر عهده گرفت. تا اینکه در منطقه سومار در یک حمله چریکی بعداز عملیات مسلم بن عقیل در جبهه ی سومار #مفقود و #جاویدالاثر گردید.🌷
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
✍ #زندگی_نامه_شهيد_تيمور_آمده
🌷سرباز وظيفه شهيد تيمور آمده فرزند نبات به سال 1345 در روستاي زيده شهرستان فومن در خانوادهاي كشاورزو زحمتكش به دنيا آمد. هنوز حال و هواي خردسالي، بطور كامل از سرش بيرون نرفته بود كه خودرا در مدرسه ديد.
دوره ابتدايي را در زادگاهش سپري نمود و پس از آن به دوره راهنمايي راه يافت و تا سال اول راهنمايي به درس خواندن پرداخت. پس از ترك تحصيل مدتي در خانه ماندگار شد و بعد هم براي اينكه سربار خانواده نباشد، به كار پرداخت. چند سالي از اشتغال او به كار گذشت، تا اينكه تصميم به ازدواج گرفت و زندگي مستقلي را آغاز كرد.
پس از مدتي با داشتن فرزند صغير، تصميم بر آن گرفت تا به #جبهه رفته و بعنوان يك رزمنده، بهدفاع از ميهن اسلامي بپردازد، بدين ترتيب در 15/2/65 به ميادين نبرد اعزام شد و مدتي به مبارزه پرداخت، تا اينكه در واپسين روزهاي جنگ ايران و عراق، يعني در سي و يكم تير 1367 در منطقهي سومار كه تحت محاصرهي نيروهاي بعثي قرار گرفته بود، #مفقود گرديد و از آن پس به عنوان يك #شهيد_بينشان و ناپيدا باقي ماند. 🌷
✍ #اکبر_غریبی؛ شهیدی که چند روز مانده به پایان جنگ #مفقودالاثر شد
شهید اکبر غریبی نیکچه در بیست و یکم تیر ماه سال ۶۷ در #ایلام به شهادت رسید و #مفقود شد. مادر از چشم انتظاری اش گفته است
🌷 «سالها چشم انتظاری باعث شده تا دیگر به خودم فکر نکنم. نمی دانم واقعاً چند سال دارم، 80 سال یا کمتر! فقط میدانم ۳۳ سال است که هر بار صدای زنگ در یا تلفن می آید، فکر می کنم خبری از اکبرم آوردهاند. پسرم وقتی به #جبهه می رفت، سرباز بود، اما بعد از اتمام خدمتش باز هم در منطقه ماند و گفت کمبود نیرو داریم باید کاستی ها را جبران کنیم. ماند تا کمبودی در جبهه نباشد. ماند تا مبادا به #همرزمانش_بیمعرفتی کند. ماند تا به گفته خودش نگذارد دوباره خرمشهر به دست دشمن بیفتد. ماند تا مردانگیاش را با شهادت ثابت کند. اکبرم فقط چند روز مانده به پذیرش قطعنامه به شهادت رسید. بعدها به ما گفتند که روز 21 تیرماه 1367 در ایلام به شهادت رسیده است، اما ما تا سالها نمی دانستیم که شهید است. یک ماه به آمدنش گوسفند گرفتیم تا برایش #قربانی کنیم، اما به جای اکبر آقایی آمد و گفت پسرتان دیگر نیست! #مفقود شده است. ما آن موقع هنوز معنی مفقودی را نمی دانستیم. یعنی چه که نه شهید شده است، نه اسیر! اما دیگر نیست!
#پدر_اکبر خیلی طاقت دوریاش را نیاورد. وقتی گفتند شهادت فرزندتان محرز شده است، بعد از دو سال همسرم فوت کرد. زمان شنیدن مفقودی اکبر، همسرم مغازه را تعطیل کرد تا دنبالش بگردد. آنقدر گشت که وقتی در مغازه را بعد از مدتها باز کرد، دید همه اجناسش کرم خورده شده است. ضرر و زیان ناشی از این موضوع باعث شد تا مغازه را هم بفروشد و ناراحتیاش چند برابر شود. همسرم رفت، اما خدا میخواست که من سالها بعد از او زنده بمانم و انتظار بکشم. حتی یکبار تصادف شدیدی کردم، خواست خدا بود که زنده بمانم و #چشم_انتظار. به تازگی یکی دیگر از فرزندانم را از دست داده ام و این موضوع باعث شده است دلتنگی ام بیشتر شود. سالهاست که هر بار #زنگ_تلفن را می شنوم امیدوار می شوم نکند خبری از اکبرم آوردهاند. دوست دارم حداقل یک بند انگشت او را برایم بیاورند تا #روی_قلبم بگذارم بلکه کمی قلبم آرام گیرد. روزی که پسرم به جبهه می رفت، فکر نمی کردم رفتنش اینقدر طولانی باشد.
شهید اکبر غریبی نیکچه در چهاردهم اسفند ۱۳۴۲ در تهران چشم به جهان گشود. پدرش غنی و مادرش، کلثوم نام داشت. تا سوم متوسطه در #رشته_علوم_اقتصادی درس خواند. به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. بیست و یکم تیر ۱۳۶۷، در دهلران توسط نیروهای بعثی شهید شد. تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.🌷
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید