✍ #گزیده_ای_از_وصیتنامه_شهید_بهمن_عیدانی
🌷 #برادر_و_خواهرانم! من شما را به خون خود قسم می دهم که در راه خدا بیشتر گام بردارید و از شما میخواهم #همچون_زینب سلام الله علیه دنباله رو حسین علیه السلام باشید. دوستان عزیزم از شما میخواهم که در راه خدا گام برداشته و در راه اسلام از فدا کردن جان خود دریغ نکنید من شما را #شفاعت میکنم.🌷
#شفاعت
این آیات شفا برای بیمار سخت مفید فایده است
این آیات را بر یک لیوان آب بخوانید و هفت روز صبح ناشتا به مریض بنوشانید به اذن الله بهبودی یابد .
1 - وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ ﴿التوبة: ١٤﴾
2 - وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿الإسراء: ٨٢﴾
3 - وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴿الشعراء: ٨٠﴾
4 - فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ﴿النحل: ٦٩﴾
5 - قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ﴿فصلت: ٤٤﴾
6 - يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿يونس: ٥٧﴾
اللهم عجل لولیک الفرج
🌈🌈
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
#تلنگر
😳 شما هم دیدید؟ بعضیا چون روضه میرن و برای امام حسین عزاداری میکنن، خیلی از حساب و کتابِ #قیامت نمیترسن، میگن:↶
😇با عشق به امام حسین میپریم تو #بهشت. امام حسین خودش شفاعت میکنه !
❌ اشتباه نکنید ❌
⚠️به هیچ وجه #شفاعت اولیاى الهى، چراغ سبز براى انجام #گناه نیست🔔
🏴 اگر هیأت بری، گریه کنی و سینه بزنی😩
ولی از خدا نترسی↶↶↶
❌جلوی زبونت رو نگیری،
❌هر وقت دلت خواست #دروغ بگی،
❌پولت رو تو راهِ #حرام خرج کنی،
❌نگاهت به #نامحرم باشه،
❌سر پدر و مادرت داد بزنی، اونا ازت ناراضی باشن و ......
👈روز #قیامت بلاخره مورد سوال قرار میگیری و باید پاسخگو باشی 😱
☝️این حرفِ من نیست، حرفِ خودِ #امام_حسین است:
💢لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا؛
✨کسی در قیامت در امان نیست، مگر کسی که در دنیا از خدا بترسد.
📚مناقب، ابن شهرآشوب، ج۴،ص۶۹
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
✍ #خاطره_ای_از_شهید_سید_داوود_علوی
🌷ما به اتفاق دوستان توفیق پیدا کردیم از مقر لشگر همیشه سرافراز عاشورا در دزفول به خط عازم شویم ، در اونجا خیلی عراقی ها #پاتک می زدند و رزمندگان دلیر دفع می کردند ، مدتی به این منوال گذشت وما آنقدر سخت مشغول درگیری بودیم که خیلی از عزیزانمان یا مجروح می شدند یا به شهادت می رسیدند در این بحبوحه بعضا" وسایلمون مثل اورکت یا پتو و... جا می ماند و گم می شد ، بالاخره بعد از مدتی نیروی جایگزین به جای ما آمد و ما برگشتیم به لشگر ، و رفتیم برای تسویه به تدارکات ، چون اورکت من در درگیریها گم شده بود ، برگه تسویه ام را امضا نکردند واز طرفی بچه های سراب منتظر یودند که باهم برگردیم به سراب ، صبح تا بعدازظهر هر چی تلاش کردم ، قبول نکردند ، بالاخره به بچه ها گفتم شما بروید و من بمانم تا #تسویه_حسابم را بگیرم ، خلاصه خیلی ناراحت و نگران در گردان قدم می زدم که شهید داود عزیز را دیدم ، احوالپرسی کردیم ، گفتند ناراحت به نظر میرسی ، ماجرا را تعریف کردم ، دست من را گرفت و گفت با من بیا ، رفتیم تدارکات ، خیلی #دوستانه و #منطقی گفت :شما هم جای این برادرها بودید ممکن بود این اتفاق برای شما هم می افتاد پس بنابراین تسویه را امضا کنید و آخرین امضا را هم خودشون ( که #معاون_گردان بودند ) زدند و ما خلاص شدیم. واقعا" اون روز #فرشته_نجات ما شد -
این شهید عزیز رفتارش به قدری محترمانه و عاطفی بود ، بچه ها همیشه با ایشان رودرواسی داشتند وبه دلیل مهریانی های بیش از حد ایشان به همه اعضای گردان ، یک رابطه عاطفی ایجاد شده بود ، همیشه ادب در رفتار و حرکات ایشان متبلور بود به حدی که همواره مواقع نشستن دوزانو می نشستند...... خلوص درنمازهای ایشان موج می زد خلاصه تمام کارهای این مرد بزرگ ، #الهی بود ، امیدوارم با عنایت خداوند متعال در جهان باقی از #شفاعت این عزیزمون بهره مند شویم..."🌷
✍ #راوی : ابوالفضل صادق نژاد
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️