eitaa logo
🕊🎋 فاتح _ خرمشهر🎋🕊
174 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
613 ویدیو
3 فایل
#به_یاد_سردار_سرلشگر #شهید_حاج_احمد_کاظمی🌷 #خاطرات_شهدا 📚 #دلنوشته_ها 💌 #فیلم 🎬 #عکس 📸 ارتباط با ما 👈 @Kazemi_58 💢کپی و نشر مطالب کانال جایز و بلامانع است💢 💚 با ذکر صلوات 💚
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻 "شهید حاج احمد کاظمی" ❤️‍🔥کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات میکند، احساس کند که یک شهید را ملاقات کرده است... 🕊🎋کانال فاتح خرمشهر🎋🕊
شهید تهرانی مقدم و فرزند شهید کاظمی به گزارش فرهنگ به نقل از دفاع، محمد مهدی کاظمی فرزند شهید کاظمی از خاطراتش با شهید حسن طهرانی مقدم می گوید: به عنوان يكي از كساني كه حاج حسن را دوست داشت وافتخار آشنايي با ايشان را داشتم هيچ‌وقت فكر نمي‌كردم كه روزي برسد درباره ايشان بتوانم سخن بگويم. وقتي خبر شهادت ايشان را دادند باورم نمي‌شد وهنوز نيز باور نمي‌كنم چون كه خبر شهادت ايشان براي من سخت است، به خود تلقين مي‌كنم كه اين اتفاق نيفتاده است و هنوز حاج حسن در بين ما است.نمي خواهم بگويم كه اين خبر عينا مثل خبر شهادت پدرم براي من سخت بود ولي كمتر از آن نيز نبود. حاج حسن هر وقت مرا مي‌ديد با مهرباني خاصي با ما برخورد مي‌كرد و مي‌گفت: محمد چطوري؟ هركس حاج حسن را در آن حالت مي‌ديد فكر مي‌كرد هرگز انرژي او تمام نمي‌شود. ما هميشه گرماي حضورشان را حس مي‌كرديم، چون شهدا زنده هستند ولي ما آنها را نمي‌بينيم ومن با شهادت پدرم اين نكته را با تمام وجود درك مي‌كنم. **** خاطره‌اي از ايشان به ياد دارم به هنگامي كه با شهيد كاظمي وحاج حسن به كوه رفتيم و چيزي كه در كوه ديدم رابطه‌اي خارج روابط كاري وسازماني بود و واقعا رابطه‌اي عاشقانه بود و كلماتي از سر عشق بين آنان رد و بدل مي‌شد. از كوه كه بر مي‌گشتيم حاج حسن وشهيد كاظمي فاصله زيادي با يكديگر داشتند، من كنار حاج حسن بودم و پدرم ته ستون بود و شهيد كاظمي فرياد مي‌زدم مخلصتيم حاج حسن و ايشان پاسخ مي‌داد نوكرتيم حاج احمد و اين صداي صميمانه و عاشقانه در كوه مي‌پيچيد. **** يا روزي مي‌خواستيم پيرامون عمليات محرم (سال ۷۹ عليه منافقين) براي سالگرد شهيد كاظمي مطلبي را آماده كنيم، نخستين كسي كه به ذهنم رسيد حاج حسن بود، ايشان به من گفت اين كار را نكن، اين منافقان نامرد هستند و مي‌خواهند انتقام بگيرند و چون الان دستشان به پدرت نمي‌رسد از تو و خانواده ات انتقام مي‌گيرند و بايد مواظب باشيد. واقعاٌ مثل پدر دلسوزانه مراقب ما بود، بالاخره ايشان درباره عمليات با ما صحبت كردند ولي بعد از پايان مصاحبه گفت فيلمها را بده و برو، من گفتم اين زحمات كشيده شده تا از آن استفاده كنيم. ولي ايشان آن نگراني را مجددا ابراز كردند، آن موقع خيلي ناراحت شدم ولي بعدها ديدم ايشان چه دلسوز ونگران ما هستند كه اتفاقي براي ما نيفتد و من به اين افتخار مي‌كنم. او هر وقت ما را مي‌ديد مي‌گفت: من نوكر حاج احمد بودم والان هركاري از دستم برآيد برايتان انجام مي‌دهم. **** در سفر كوهنوردي به الموت در مسيري كه مي‌رفتيم به جايي كه مي‌خواستيم نرسيديم چون تاريك شده بود وهمه جا را مه فرا گرفته بود واحتمال گم شدن ما بود، نگراني را در چهره ايشان مي‌ديدم. ايشان نخستين نفر دسته بود و مي‌ترسيد بچه‌ها به دره بيفتند، در مسير رفتيم تا به كلبه شكاري رسيديم، چشمانم به ايشان افتاد كه دست در جيب خود كردند و دسته‌اي پول برداشتند و شروع به صلوات فرستادن كردند چون نيت كرده بودند كه اگر به سلامت به مقصد برسيم صدقه دهند، ايشان پس از رسيدن به مقصد گفتند براي شادي روح شهدا صلوات. **** يك بار حاج حسن با همسرشان به منزل ما آمدند، تقريبا يك سال بعد از شهادت شهيد كاظمي، هميشه مي‌گفت منزل شما نمي‌آيم مگر اين‌كه خبر خوبي ازفعاليتهايم براي شما بياورم، آن شب كه آمدند فيلمي از فعاليت‌هاي جديدشان براي ما گذاشتند كه واقعاٌ فعاليتهاي شبانه روزي ايشان تاثيرگذار بود. حاج حسن در هفته شهادت شهيد كاظمي شهيد شد يعني هفت روز پس از ششمين سالگرد شهادت حاج احمد، وقتي خبر شهادت حاج حسن را شنيدم پشت فرمان بودم و به‌ شدت ناراحت و متاثر شدم، من در مسير بازگشت از اصفهان به تهران بودم و پس از تاكيد صحت خبر در طول مسير به‌ شدت متاثر بوديم و آن لحظات بر ما سخت گذشت. پس از شهادت پدرم حاج حسن همواره به ما روحيه مي‌داد ودر برخوردش با ما وحتي در آغوش گرفتن صميمانه‌اش احساس مي‌كرديم تنها نيستيم. آخرين باري كه حاج حسن را ديدم من كمي ناراحت بودم چون براي مباحث بزرگداشت شهيد كاظمي با ما همكاري نمي‌شد وداشتم اين موضوع را به حاج حسن مي‌گفتم تا كمي آرام شوم، ايشان به من گفت: محمد هر كسي لياقت كار كردن براي شهيد كاظمي را ندارد. حاج حسن واقعا بعد از شهادت شهيد كاظمي براي من تكيه گاه بود. من هميشه در حاج حسن افسوسي درباره شهيد كاظمي مي‌ديدم چون اين دو مثل دو كبوتر عاشق هميشه با هم بودند وحاج حسن پس از شهادت حاج احمد يك غمي در چهره‌اش بود ، حاج حسن معتقد بود حاج احمد بعد از شهادتش هست و حضور دارد و حاج حسن نيز كارهاي ايشان را ادامه مي‌داد و مي‌گفت ما ايستاده‌ايم تا كارهايي را كه حاج احمد به ما گفته انجام دهيم. 🕊🎋کانال فاتح خرمشهر🎋🕊
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 رفاقت آسمانی... 💠 اگه به تقویم دی ماه نگاه کنیم، اتفاقات مختلفی رو در اون مشاهده می‌کنیم: عملیات کربلای۴، رحلت علامه مصباح یزدی، شهادت حاج قاسم و حاج احمد دو دلباخته، قیام خونین مردم قم در سال ۵۶، شهادت دانشمندان هسته‌ای، شهادت شهید نواب صفوی و... دیماه پر است از حادثه‌های تلخ و عبرت آمیز... 🌹 اما 19 دیماه برای ما کمی فرق دارد... 19دیماه سالروز آسمانی شدن فرمانده است... 🖼️ قطعا عکس، صوت و فیلم‌هایی از حاج احمد و حاج قاسم را دیده‌اید که در اون رفاقت بی‌حد و حصر حاج قاسم و حاج احمد رو نشون میده‌‌. 👌 هر دو در کمال تواضع و فروتنی نقش یک فرمانده رو ایفا کردن. این وسط، حاج قاسمی که انقدر دوستش داریم، بدجوری حاج احمدی بود... 😍 دلباخته و شیفته 🕊🎋کانال فاتح خرمشهر🎋🕊
🌷 خیلی به حاج احمد علاقه پیدا کرده بود. حاج احمد شده بود رفیق شهیدش. برای مدت ها به قول خودش زیارت حرم تا حرم می رفت. از گلزار شهدای نجف آباد تا گلستان شهدای اصفهان. حاج احمد کاظمی در کنار حاج حسین خرازی و سنگ نمای شهید ردانی پور در گلستان شهدای اصفهان مدفون هستند. آخر هفته که می شد، می نشست پشت موتور و راه طولانی نجف آباد تا اصفهان رو طی می کرد. اونجا هم مناجات و درد و دل کار ثابتش بود.   🕊 🔰برگرفته از کتاب سربلند 🕊🎋کانال فاتح خرمشهر🎋🕊
صحبت همسر شهید حججی درباره ارادت شهید به حاج احمد کاظمی: .. ارادت خاصی به این شهید داشتند همیشه می گفتن من همه زندگیم رو مدیون این شهید هستم یک سفره ای پهن شد و من نشستم سر اون سفره و رزق شهادتم رو میخوام از این سفره بگیرم و تمام زندگیم رو میخوام با حاج احمد کاظمی معامله کنم. خیلی جالب بود که همه مراحل زندگیشون هم یعنی میتونم بگم در زندگیمون هم کمک کردند یعنی میتونم بگم تو زندگیمون شهید رو میشد احساس کرد،حاج احمد کاظمی رو میشد احساس کرد. شهیدت میکنه...🌷 پ.ن:نوشته روی عکس مربوط به دلنوشته شهید حججی خطاب شهید کاظمی رفیق شهیدشان 💢یادمان شهدای نجف آباد💢 | ایتا | روبیکا | آپارات |
مدافعان حرم شهید بی سر 🌷 محسن یک ارتباط معنوی مستحکم و قوی با شهید کاظمی داشت. به واسطه این ارتباط ، شهید کاظمی او را رهبری کرد و به این مقام رساند .محسن خیلی مقید بود و هر هفته ، چند شب یکبار بر سر مزار حاج احمد میرفت و در هر مسئله ای از او مشورت میگرفت. میگویند ، ، شهیدت میکند ، محسن با عمق وجودش شهید را درک کرده بود و من فکر میکنم شهید کاظمی باعث شد که محسن به آرزویش برسد. 📚 حجت خدا 💚 🕊🎋کانال فاتح خرمشهر🎋🕊
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...🕊 محسن ارتباطی مستحکم و قوی با شهید احمد کاظمی داشت و همه این فعالیت ها و کارها که انجام می داد ناشی از ارتباط معنوی با شهید کاظمی بود و سر سفره شهید کاظمی نشست و شهید کاظمی او را راهبری کرده و به این مقام و این مقطع رساند. محسن خیلی مقید بود و هر هفته دو سه شب یک بار سر مزار حاج احمد می رفت و در هر مسئله ای با او مشورت می کند. می گویند شهیدت می کند اما محسن با عمق وجودش شهید را درک کرده بود و شهید کاظمی باعث شد که محسن به آرزویش برسد. ‌ 🕊‌ •┈┈••✾❀💕❀✾••┈┈• 🕊 گفتگوی کامل و خواندنی حمید خلیلی مدیر مؤسسه سردار شهید حاج احمد کاظمی درباره شهید محسن حججی را در اینجا بخوانید! 🎋 🕊🎋کانال فاتح خرمشهر🎋🕊