#ارزش_یک_نماز_سلمان
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
تمام دنیا و مافیها ارزش نماز یک شب سلمان را ندارد. روی پوست گوسفندی مینشست و مصلای عجیب و غریب داشت. در روایتی اثاثیه و لوازم منزلش را بر شمرده: یک پوست، یک کیسه آرد و...؛ ولی باز گریه میکرده که فردا بارش سنگین است.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۷۴
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
💔💔🍂
#ٺلنگـــــر🍂
شـــــهر را به ما سپردند❗️
و رفتند ...💔🕊
از شهر چیزے باقے نمانده‼️
برگردید...😔
مقاومت ڪار ما نیست😢 ...
خانہ به خانہ❗️
نفر به نفر❗️
در حال انهدام !😞
برگردید!😭
دست دلمان را بگیرید💔 ...
#آےشهـــدا با فراموشے درس شما🍂؛
تخریبچے ماهرے شدیم😔
منفجر مے کنیم دل را با چاشنے وسوسه هاے شیطان !💔
انـــــفجار پشت انـــــفجار ...🍂
و پس لرزه هاے این انـــــفجار؛
مے لرزاند دل مهدے فاطمہ سلام الله علیها را... برگردید !😭
مقاومت کار ما نیست😒 ؛
بس کہ ما گناه داریم ..😔.
برگردید ؛
برگردید
ما نمیتوانیم .😔☝️.. .
#قـــــلبم_گرفت_در_تن_این_شهر_پرگناه
#حال_هواے_جمع_شـــــهیدانم_آرزوست .💔😔
رفیقشهیدم
#گاهےنگاهے💔😭
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#عاشقانہ_شــهدا ❤️
#خاطرات_شهدا 🌷
💠هرروز عاشق تر از دیروز
🔸میگفت: زهرا، باید #وابستگیمون کمتر کنیم💕 انگار میدونست که قراره چه اتفاقی بیفته. گفتم: این که خیلی خوبه😍 ۲ سال و ۸ ماه از زندگی مشترکمون💍 میگذره. این همه به هم وابستهایم💞 و روز به روز هم بیشتر #عاشق_هم میشیم.
🔹گفت: آره،خیلی خوبه ولی اتفاقه دیگه...! گفتم. آهاااان؛ اگه #من_بمیرم واسه خودت میترسی⁉️ گفت: نه #زهرا زبونتو گاز بگیر. اصلاً منظورم این نبود🚫
🔸حساسیت بالایی بهش داشتم. بعد #شهادتش یکی از دوستاش بهم گفت: "حلالم کنید"😔 پرسیدم: چرا⁉️گفت: با چند تا از رفقا👥 #شوخی میکردیم. یکی از بچهها آب پاشید رو #امین.
🔹امین هم چای☕️ دستش بود. ریخت روش #ناخودآگاه زدم تو صورت امین😔 چون ناخنم بلند بود، #صورتش زخمی شد💔 امین گفت: حالا جواب #زنمو چی بدم❓گفتیم:یعنی تو اینقده #زن_ذلیلی
🔸گفته بود: نه❌…ولی همسرم💞 خیلی روم #حساسه. مجبورم بهش بگم شاخه درخت🌲 خورده تو صورتم. وگرنه پدرتونو در میاره😅
🔹از #مأموریت برگشته بود. از شوق دیدنش میخندیدم😍 با دیدن #صورتش خنده از لبام رفت. گفتم: بریم پماد بخریم براش. میدونست خیلی حساسم مقاومت نکرد🚫 با خنده گفت: منم که اصلاً خسته نیستتتم😉
🔸گفتم: میدونم خستهای، خسته نباشی.
تقصیر خودته که #مراقب خودت نبودی. بااااید بریم #پماد بخریم. هر شب🌙 خودم پماد به صورتش میزدم و هر روز و شاید #هرلحظه جای خراشیدگی💔 رو چک میکردم و میگفتم: پس چرا #خوب_نشد⁉️😔
راوےهمسر شهید
#شهید_امین_کریمی
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد قرائت قرآن #قسمت_80 چون حافظ قرآن بود قرائت قرآنش را می دیدیم
#شهید_احمد_مکیان
#شهید_دهه_هفتاد
ازدواج
#قسمت_81
بزرگان فامیل وقتی از منصرف کردن احمد و جلوگیری از رفتنش به سوریه ناامید شدند پیشنهاد دادند که برای احمد زن بگیریم بلکه از رفتن به جبهه منصرف شود ما هم مسله را به محض بازگشت احمد با او در میان گذاشتیم آن موقع احمد تصمیمی برای ازدواج نداشت دلایل خودش هم داشت از اینکه هنوز درسم تمام نشده سربازی نرفته ام شغل ثابتی ندارم و از همه تر اینکه هیچ دختری حاضر نیست با کسی که به جنگ می رود ازدواج کند حرفش این بود که حتی اگر بخواهم ازدواج کنم باید کسی را انتخاب کنم که با سوریه رفتنم مشکلی نداشته باشد و مانع رفتنم نشود.
راوی: پدر شهید
حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#قرار_دلهای_بیقرار
💔 این پست هر شب تکرار میشود 💔
ما قرار گذاشته ایم با نرجس خاتون مادرِ مولایمان امام زمان(عج) که هر شب :
✅ 14 شاخه گل محمدی زیبا تقدیم کنیم به دامنش 😊💐
به امید فرج هر چه زودتر مولامون و گشایش در کارهامون 🌤
قرارمون یادت نره
💓اَللّهمّ صلِّ علَی محمدٍ و آل محمدٍ و عجل فرجهم💓
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣