eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
#سلام_امام_زمانم 💚 ای همه هستی فدای نام زیبای شما آسمان هرگز نبیند مثل و همتای شما کاش می شد کاسه چشمان ما روزی شود جایگاه اندکی خاک کف پای شما #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#یا_سیدی_شباب_اهل_الجنه در ڪربلا ڪنـارِ ضـریح تو یاحـسین بامـعرفـت ڪسی اسـت ڪه یادِ حـسن ڪند...!!💚 #دوشنبه_های_حسینی و حسنی @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🕊 هر شهیدی کربــلایی دارد، خاڪ آن کربلا تشنه اوست💧 👈🏻و زمان انتــظار مـے ڪشد تا پای آن بدان کربلا برسد 👈🏻و آنگاه شهید جاذبه خاڪ را خواهد شڪست🍃 و ظلمت را خواهد درید و معبری از نــور خواهد گشود و روحش را از آن به ســفرے خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی به جز ❤️ وجود ندارد... @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨﷽‌✨ 🔰حضرت عزرائیل سلام الله علیه شبانه‌ روز پنج بار به هر خانه نگاه می‌کند پیامبر اکرم(ص) فرمود: این پنج بار در اوقات پنجگانه نماز است تا ببیند آنها در موقع نماز، چه می‌کنند. هر خانه که در آن به نماز، در پنج وقت خود اهمیت داده شود، حضرت عزرائیل شهادتین را تلقین صاحب آن خانه می‌کند. ✨🍃🌸🍃✨ باز در این زمینه رسول خدا(ص) فرمود: «نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لا تتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری، صلوا فی الکنائس والبیع و عطلوا بیوتهم» خانه‌هایتان را با خواندن قرآن روشن کنید. اگر عده‌ای با هم در محلی زندگی می‌کنند که نه آثار علمی دارند، و نه خدمتی به اسلام و مسلمین می‌کنند، آنجا دیگر خانه نیست؛ بلکه مقبره‌ای خانوادگی است که عده‌ای مرده در آنجا هستند. اگر اثری از این خانه برنخیزد، تبدیل به مقبره خانوادگی می‌شود. بگذارید از خانه شما به جامعه نور برسد. عبادت‌های عمومی را در مسجد و عبادت‌های خصوصی را در منازل انجام دهید @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
بسم الله الرحمن الرحیم سلام رفقا 😃👊 خوبین عشقام😍👊 اَی جان به این آقا سیدعلی بالاخره اون زمان طلایی برای عوض کردن صادق لاریجانی رسید و آقا از قوه قضایی بدون هیچ حرف و حدیثی گیم اورش کردند 😂😂😂😂 لبیک یا سید علی ❤️💋 لال از دنیا نری زبونتو عقرب نزنه سلامتیشون بلند صلوات بفرست 😍👊 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
‌❁﷽❁ همه با هشتگ #سید_ابراهیم_رئیسی لطفا فوروارد کنید ☝️ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❄️💦❄️💦❄️💦❄️💦❄️ 💦 ✅آره عـــــزیزِ دلِ من آره راســـــت میگے حـــــق با شماست ... ســـــختہ خیلیم ســـــخت ؛ پالتو پوشیدن زیرِ چــــــــــادر سخخخته 😞 چــــــــــادر داشتن زیر بارون سخخختهههه 😞 اما میدونے چیہ❗️ ما بہ جون خریدیم این سختیاشو ... 🤔🙂 ما چـــــــادریا با احســـ💜💙ـــاس تر از اینیم ڪہ ببینیم با بے حجابیمون بعضیا به گـــــناه بیفتن و عین خیالمون نباشہ ⁉️ ڪہ خدایے نڪرده زندگیا سرد بشہ ... فساد زیاد شہ ... اینا براے ما درد داره ، درد ......😔 پس تـــــحمل میڪنیم ☺️❤️ بین این دلاے پر از آشوب ؛ ما آرومــــــــ💞ــــــیم چون آرامشمون خــــــــــداست ....❣ و چے ازین قشنگ تـــــــر😍☺️💞 " رضایتــــــــــ پروردگــــــــــار " @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
برو به ميدون #پسرم دست #علي يارت باشه برو به ميدون پسرم #خدا نگهدارت باشه برو که اشک #پدرت بدرقه ي راه تويه برو دعاي #مادرت هميشه همراه تويه #وداع_های_عاشقانه #پدرانه @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#رفع_فقر 🌸✨مردی به امام ششم از فقر و تنگدستی شکایت کرد حضرت فرمود هرگاه صدای اذان را شنیدی همراه مؤذن اذان را تکرار کن که از فقر نجات خواهی یافت✨ 📚 مکارم الاخلاق ۳۴۸ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
روزی که صالح می خواست باز گردد فراموشم نمی شود . سلما سر از پا نمی شناخت . از اول صبح بع دنبال من آمده بود که با هم به تدارکات استقبال بپردازیم . منزلشان مرتب بود . با سلما رفتیم میوه و شیرینی خریدیم و دسته گل بزرگی که پر از گلهای نرگس بود . سلما می گفت صالح عاشق گل نرگس است . اسپند و زغال آماده بود و حیاط آب و جارو شده بود . سلما بی قرار بود و من بی قرارتر از وقتی که با سلما تنها شده بودم و از صالح تعریف می کرد و خصوصیات او را در اوج دلتنگی هایس تعریف می کرد و از شیطنت هایش می گفت ، حس می کنم نسبت به صالح بی تفاوت نبودم و حسی در قلبم می پیچید که مرا مشتاق و بی تاب دیدارش میکرد . *علاقه؟؟؟!!! اونم در نبود شخصی که اصل کاریه؟ بیجا کردی مهدیه . تو دختری یادت باشه در ضمن چشاتو درویش کن * صدای صلوات بدرقه اش بود و با صلوات هم از او استقبال شد . سعی کردم لباس مناسبی بپوشم و با چادر رنگی کنار سلما ایستاده بودم . یک لحظه حس کردم حضورم بی جاست. نمی دانم چرا دلم فشرده شد . قبل از اینکه از ماشین پدرش پیاده شود خودم را از جمعیت جدا کردم و توی حیاط خودمان لغزیذم . از لای در به آنها نگاه کردم و اشک شوق سلما را دیدم که در آغوش با شرم و حیای صالح می ریخت. آهی کشیدم و چادر را از سرم در آوردم و داخل خانه رفتم . *مثل اینکه سلما خیلی سرش شلوغه که متوجه نبودِ من نشده* یک ساعت نگذشته بود که پدر و مادرم بازگشتند. _چرا اومدی خونه؟؟ _حوصله نداشتم زهرا بانو(به مامانم می گفتم ) _چی بگم والا....از صبح که با سلما بودی تازه لباست هم پوشیدی چی شد نظرت عوض شد؟ _خواستم سلما گیر نده و گرنه از اول هم حوصله نداشتم . فردای آن روز سلما با توپ پر به دیدنم آمد و من در برابر تمام حرف ها و غر زدن هایش لبخند می زدم و سکوت می کردم . خودم همنمی دانستم دلیل ترک آنجا چه بود . فقط این را می دانستم که به حرف دلم گوش داده بودم. بعد از کلی حرف زدن از لای چادر رنگی اش پیشانی بندی را با عنوان *لبیک یا زینب* بیرون آورد به سمتم گرفت. _صالح داد که بدمش به تو .گفت پیشونی بند خودشه اونجا متبرکش کرده به ضریح خانوم . بدون حرفی از سلما گرفتم و روی نوشته را بوسیدم . چندروز بعد هم صالح را در مسیر رفتن به هیئت دیدم و سرسری احوالپرسی کوتاهی با او داشتم . چقدر لاغر شده بود. حسی عجیب تمام قلبم را فراگرفته بود . حسی که نمی دانستم از کجا سر درآورد و چگونه می توانستم آنرا درمان کنم؟ یک روز سلما به منزل ما آمد و دستم را گرفت و به داخل اتاقم کشاند . _بیا اینجا می خوام باهات حرف بزنم. _چی شده دیوونه؟چی می خوای بگی؟ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣