eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊شهادت یڪ اتفاق نیست !! گُلـی اسـت ... که برای شکوفا شدنش باید از دنیایت برایِ رسیدن به محبوب گــذر ڪنـی ... #پاسـدار_مدافع_حـرم #شهید_جواد_محمدی #سالـروز_شهـادت🕊 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا 🕊 وقتی شهید مرادخانی شروع بہ ڪاری میڪردن بچہ ها و نوجوونا مثل پروانہ دورش میگشتن، این مرد بزرگ با رفتار و ڪردار صادقانه اش، با اون چهره آرومش، با لبخندهای ملیحش همہ رو جذب خودش میڪرد. توی شبای احیا بچہ ها را جمع میکرد و بهشون احکام یاد میداد، ایشون اراده بسیار قوی داشتن و وقتی ڪسی صحبت از نشدن کاری میکرد، خیلی آروم با اون لبخند زیبا میگفت: میشہ، شما #یاعلی بگو، خدا کمکت میکنہ و همین رفتار ایشون، باعث ایجاد اعتماد بہ نفس توی جوونا میشد. #شهید_محرمعلی_مرادخانی🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🕕ساعت به وقت رمان 🙃
❤️ داشتم قربون صدقه سیدعلی میرفتم که گوشیم📱 زنگ خورد -الو فرحناز فرحناز:خواهرجان خوبی؟ -خوب فرحناز چی میشه؟ مردمون درحال سکته ام😔😢 فرحناز:صبور باش صحیح سالم برمیگردن بچه ها چطورن؟ -وای فرحناز روضه ای بود سیدعلی و فاطمه سادات فقط گریه😭 میکردن فرحناز:الهی بمیرم براشون رقیه میایی بریم هیئت؟ -اره عزیزم فرحناز به حسنا هم بگم بیاد؟ -اره عزیزم بگو🙂 بی تاب بودم و تنها دوای دردم روضه ی حضرت زینب بود تو هیئت گریه کردم 😭آروم شدم انگارخود خانم بی بی زینب بهم صبر عطا کرده😢 یک هفته از رفتن مجتبی میگذشت اما هیچ تماسی نداشت تلگرام و وات ساپش هم آخرین دیدارش برای یه هفته پیش بود😢 وای خدا دلم مثل سیر و سرکه میجوشه😭 تو همین فکرا بودم که تلفن ☎️زنگ خورد گوشی برداشتم یهو صدای مجتبی تو گوشی پیچید با بغض گفتم چرا یه هفته زنگ نزدی؟😰 سید:من بمیرم برات خانمم بخدا نمیشه الانم زنگ زدم بگم حلالم کن فردا عملیاته😢 قلبم برای لحظه ای ایستاده دیگه نمی تپید پژواک صداها تو سرم بود یعنی چی حلالم کن یعنی.... وای نه تصورشم کمرمو میشکنه😭 صدای مجتبی منو از حصار ترس بیرون کشید سید:رقیه جان صدامو میشنوی من باید برم صدام میزنن اروم طوری که اطرافیانش نشنون گفت: دوستت دارم خداحافظ❤️😢 بدون هیچ جوابی فقط اشک میریختم گوشی ازدست سر خورد نشستم رو زمین و زانو هامو تو آغوش گرفتم بی تاب بودم یاد حرفای مجتبی افتادم که میگفت به خدا توکل کن😔 رفتم نماز بخونم عبای مجتبی دیدم گرفتم بغلم عبارو فقط گریه میکردم خدایا کمکمون کن😭 روزها پشت سر هم میگذشتن و من جرات چک کردن تلگرام نداشتم تا گوشی خونه زنگ خورد بسم الله گفتم و گوشی 📞برداشتم فرحناز بود بدون سلام و علیک گفت رقیه تلگرام دیدی؟ -نه چطور فرحناز:میگن تو سوریه یه منطقه ای به اسم خان طومان عملیات شده تعداد شهدا و اسرا خیلی بالاست -یاحسین😢😭 فرحناز:من دارم میرم ناحیه ببینم چه خاکی تو سرمون شده توام میای؟ -اره حتما😢 فقط صبر کن بچه ها رو بزارم خونه مامان جون بعد بریم فرحناز:باشه😭 به سمت ناحیه رفتیم غلغله بود😢 منو فرحناز رفتیم داخل همکارسید:خواهرا ما به یقین برسیم از اخبار حتما شما رو هم در جریان میذاریم .... @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#ریحانہ🎈🌱 خیلی ها مے پرسنــ: ❗️ "ڪے گفٺہ ↶ محجبہ ها فرشٺہ اند؟" ||•امیرالمومنینــ علے علیه السلام : •|| • همانا🌱 • عفیفـ❤️ــ و پاڪدامنــ🌙 • فرشتہ اے→ • ازفرشتہ هاسٺ♥ #نهج‌البلاغہ @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#آرزوی_شهادت احمدرضا بیضایی برادر #شهيد : یکی از چیزهایی که #محمود_رضا به من فهماند این بود که؛ " آماده شهادت بودن با آرزوی شهادت داشتن فرق دارد." #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شهید_مدافع_حرم @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت ، زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی .... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے 🌸 #شهید_جواد_محمدی @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌿🌸 سلام حضرت دلبر👋 من همانم ڪه تویے از همه عالم جانش😍 ❤️🍃یا مولا نا یا صاحب الزمان🍃❤️ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃 مجروح و در بیمارستانی در تهران بستری بودم ، میخواستم به جبهه برگرددم ، پولی نداشتم و هیچ آشنایی نیز در تهران نداشتم که از او قرض بگیرم. عصر جمعه متوسل به امام عصر (عج) شدم و گفتم ، آقا جان ، در این شهر جز شما آشنایی ندارم. جمعیتی همان لحظات برای دیدار با مجروحین وارد بیمارستان شد. سیدی نورانی از میان جمع به سمت من آمد و یک کتابچه دعا به من داد ، ایشان به من گفت: این شما را تا جبهه می رساند !! وقتی این سید رفت کتابچه را باز کردم ، چند اسکناس نو داخل آن بود. به سمت جمعیت دویدم ، هیچکس از سید روحانی داخل جمعیت خبر نداشت! آن شب راهی اهواز شدم ، پول کرایه و شام و... دادم ، وقتی به جبهه رسیدم آن پول تمام شد... 📕 مصطفی @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣