〰❁🍃❁🌸🌺🌸❁🍃❁〰
💠 امام علی (عليه السلام) فرمودند: مومن کسی است که:
✨ کسبش حلال است.
✨ اخلاقش مهربان و رئوف است.
✨ قلبش سالم از کینه و کدورت است.
✨ زیادی مالش را انفاق کند.
✨ زیادی سخنش را نگه می دارد.
✨ مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوارند.
✨ با انصاف با ديگران برخورد مي كند.
📚نصایح صفحۀ ۲۸۱
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا اینجورۍ بودن...🍃🕊
بنظرت منو تو هم میتونیم مثلشون باشیم⁉️
🌺هنوز دیر نشده
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#سه_شنبه_های_مهدوی
«برگـرد»انتظاردل هفت آسمان
عٙجّل علی ظُهورک یاصاحب الزمان
دلگیرم از«سهشنبه»بیرنگ و بوی تو
«چشم انتظار»آمدنـت چشـم آسمـان
اللّٰھم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❤️محبت مهدوی❤️
⬅️راهکار افزایش محبت به امام زمان
🌹خواندن داستانها و جزئیات زندگی ائمه، محبت ما به آنها را افزایش میدهد.
🌹اما از امام زمان که همیشه غائب بوده اند، مطالب زیادی نقل نشده؛
🌹در عوض، باید از قدرت «تفکر» بیشتر استفاده کنیم! مثلاً بیایید کمی در مورد میزان علاقۀ امام زمان به خودمان «فکر» کنیم.
🌹چرا حضرت مهدی پروندۀ ما را به صورت هفتگی مرور می کنند؟
از سرِ کنجکاوی یا از سرِ علاقه، و مانند پدر و مادر مهربانی که وضعیت تحصیلی فرزندش برایش مهم است؟
🌹از کنار این موضوع به سادگی عبور نکنیم، در موردش تأمل کنیم. این تفکر اگر برایش وقت بگذاریم ما را متحول میکند و علاقۀ ما به آن حضرت را افزایش می دهد.
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨#دوراهــــــــــے
✍ مـریـم سـرخـه اے
🌹قسـمـت #پـــانـــزدهــــم
جلوی در خانه ایستادم دستم را روی زنگ نگه داشتم و بعد از مدتی برداشتم، مادرم در را باز کرد بی حوصله پله ها را طی کردم. وارد خانه شدم سلام کردم و بدون حرفی وارد اتاقم شدم در را پشت سرم بستم کوله پشتی ام را گوشه ای از اتاق و مقنعه ام را گوشه ای دیگر پرت کردم. تنم را روی تخت انداختم و چشم هایم را بستم.نفس عمیقی کشیدم. سرم را کج کردم و چشم هایم را چرخاندم، ساق دست هایم درست گوشه ی تخت روی کمد کوچکم بود...نگاهشان کردم. اشکی از گوشه ی چشمم پایین آمد و روی بالشتم محو شد...
من یک دختر با این روحیات چطور با کسی برخورد کرده ام که تا به حال هم عقیده اش را دوست نداشتم، و آن دختر آنقدر عجیب است که ذهن مرا درگیر می کند... نمی دانم باید چه کار کنم!
دوست دارم...همه چیزش را!
خودش را درونش را بیرونش را رفتارش را اخلاقش را صورتش را و حتی...
"حجابش را"
از روی تخت بلند شدم لباس هایم را عوض کردم مقنعه ام را از گوشه ی اتاق برداشتم...
فضای اتاق گرفته بود چراغ را روشن کردم صدای نم نم باران که به پشت شیشه میخورد آرامشی خاص به من می داد...
پرده را کنار زدم...
پشت پنجره نشستم به خودم فکر کردم به زندگی ام...
به سرنوشتم...
#ادامه_دارد...
@shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+ دهه هفتاد❣