eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
به محض اینکه در مدینه مستقر شده بود تماس گرفت .☎️ صدایش شاد بود و این مرا خوش حال می کرد .☺️ شماره هتل را داشتم و هر ساعتی که می دانستم زمان استراحتشان است تماس می گرفتم . صالح هم موبایلش را برده بود و گاهی تماس می گرفت . 📱 بساط آش پشت پا را برایش برقرار کرده بودم و با سلما و زهرابانو آش خوشمزه ای تهیه کردیم . 😋 پدر جون ساکت تر از قبل بود . انگار تمام فکر و ذهنش درگیر حج بود و حکمت نرفتنش... علیرضا بیشتر از قبل به ما سر می زد .😕 سلما هم که تنهایمان نمی گذاشت و اکثرا منزل ما بود .🏠 سفر مدینه تمام شده بود وحجاج عازم مکه شده بودند و رسما مناسک حج شروع می شد _مهدیه _جونم‌حاج آقا😊 _هنوز مُحرم نشدم که... _ان شاءالله حاجی که میشی.😍 _ان شاءالله خاستم‌ بگم توی مکه چون سرمون شلوغه موبایلمو📱 خاموش میکنم . اما شماره ی هتل رو بهت میدم هروقت خاستی زنگ بزن . اگه باشم که حرف میزنم اگه نه بعدا دوباره زنگ بزن . _باشه عزیزم حداقل شماره مسئول کاروانتون هم بده.🙂 _باشه خانومم‌ حالا چرا صدات اینجوریه ؟ _هیچی...دلتنگت شدم.😔 _دلتنگی نکن خانوم گلم . نهایتش تا ده روز دیگه برمیگردم . قولت که یادته؟😐 _بله که یادمه . مراقب خودم هستم. تماس قطع شد دلم گرفت کاش باهم بودیم . 😞 روز عرفه فرا رسیده بود و ما طبق هر سال توی حسینیه جمع شده بودیم برای دعا و نیایش خاطرات سال گذشته برایم تداعی شد و لبخند به لبم نشست😌 _چیه؟ چرا لبخند ژکوند میزنی؟ _یاد پارسال افتادم . صالح با تو کار داشت و منو صدا زد که بهت بگم بری پیشش یادته ؟ برای سوریه اعزام داشت.😉 _اره یادش بخیر. واااای مهدیه چقدر داغون بودم . تو هم که تنهام نذاشتی و هیچوقت محبتت یادم نرفت . وقتی صالح برگشت سر و ته زبونم مهدیه بود خلاصه داداشمو اسیر کردم رفت . 🙂 _حالا دیگه صالح اسیر شده ؟ _نه قربونت برم تو فرشته ی نجاتی😗 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣