09-shohada done done ashkamo.mp3
10.84M
#شهدا دونه دونه اشکامو بخرید
یه #شبی بیاید منو هم ببرید 😭
🎧 سید رضا نریمانی
#مداحی
شور
#شهدایی 🌷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
#ماشین_عروس شهید مدافع حرم
تزئین ماشین عروسیمان؛ طوری بود که قسمت شیشهی جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود و گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند.
برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد.
برخی می گفتند: عروسی جواد
به مجلس ختمِ صلوات شبیه است
ولـی برایش مهم کاری بود که
#خداپسند باشد و برایش صحبت های
مردم اهمیت نداشت.
✍ راوی: همسر شهید
#شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی
#الگو_برداری_از_شهدا
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
اندک اندک بعد جنگ دلها گرفت
باگناه کردن صفا از ما گرفت
😔
اندک اندک کوچه ها بی نور شد
از اسامی شهیدان دور شد
😔
اندک اندک جنگ نرم آغاز شد
با گنه ، درهای شهوت باز شد
😔
اندک اندک بی حجابی باب شد
چادری شاگرد و بانوی فشن ارباب شد
😔
چادری ها در مثل اُمّل شدند
موفشن ها در عوض چون گل شدند
😔
اندک اندک اغتشاشی شد به پا
بی بصیرت ها شدند در آن رها
😔
اندک اندک سینه ها شد تنگ تنگ
فتنه گرهامان شدند مردان جنگ
😔
اندک اندک دشمنان رذل و پست
روز عاشورا شدند چون گرگ، مست
😔
روز عاشورا بجای هروله
دیده ام هر مرد و زن در هلهله
😔
کو کجاست عمار آن مرد غریب ؟
تا نگوید أین عمار آن حبیب...
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
روزگارى شهر ما ويران نبود!
دين فروشى اينقدر ارزان نبود!
صحبت ازموسيقى و عرفان نبود!
هيچ صوتي بهتر از قرآن نبود!
دختران را بي حجابى ننگ بود!
رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود!
مرجعيت مظهر تكريم بود!
حكم او را عالمى تسليم بود.
اينك اما...
پشت پا بر دين زدن آزادگى است !
حرف حق گفتن عقب افتادگى است!
آخر اى پرده نشين فاطمه(س)!
كى رسى برداد دين فاطمه(س)؟!
😔😔😔😔
🍂این الامامنا المهدی عج🍂
🌤اللهم عجل لولیک االفرج
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
👌نماز اول وقت
سر تا پاش خاكي بود. چشمهاش سرخ شده بود،
از سوز سرما. دو ماه بود نديده بودمش.
حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور. بعد نماز بخون😒.
سر سجاده ايستاد. آستينهاش را پايين كشيد و گفت:«من با عجله اومدم كه نماز اول وقتم از دست نره.»☺️
كنارش ايستادم. حس ميكردم هر آن ممكن است بيفتد زمين🙁.
شايد اينجوري ميتوانستم نگهش دارم.🙂❤️
راوے:همسر
🌹شهیدمحمدابراهیمهمتـ 🌹🍃
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#رمان_از_سوریه_تا_منا
#قسمت_34
صالح درد داشت 😖 و خوابش نمیبرد.طول اتاق را راه می رفت و دور بازوی بریده اش را چنگ می زد و لبش را می گزید.هر چه مُسکن 💊 خورده بود بی فایده بود.
توی آن گیرودار به من هم امر می کرد که از تخت پایین نیایم و حصر استراحت مطلق را نشکنم.بی توجه به حکم جدی اش بلند شدم و لباسش را عوض کند که او را به بیمارستان برسانم.🏥
هر چه امر کرد و دستور داد گوش ندادم.اتومبیل 🚕 را از حیاط بیرون زدم و او را به اولین بیمارستان 🏥 رساندم.
توی اورژانس پانسمان را عوض کردند و آمپول💉 مُسکن قوی ترزیق کردند شاید دردش آرام شود.😔
وقتی پانسمان را عوض کردند خیلی اصرار داشت که از اتاق بیرون بروم اما مصرانه ماندم😐 و صالح را تنها نگذاشتم.
وقتی پیراهنش را در آورد و جای خالی بازوی بریده اش و زخم های تازه ی بازویش به قلب رنجور و فشرده ام دهان کجی کرد ،تحمل دیدنش آنقدر سخت و جانفرسا بود که کمرم خم شد😞
و دستم را به لبه ی تخت صالح گرفتم.صالح با دستش زیر بازویم را گرفت و مرا کنار خودش نشاند.
_من که گفتم برو بیرون خانومی🙂
_نه چیزی نیست صالح جان کمی سرگیجه دارم تو نگران نباش😕
زخمش هنوز تازه بود و از گوشه و کنار زخم باز شده اش چیزی شبیه به خونابه می آمد.
دلم ریش می شد وقتی آن صحنه را دیدم...😣
* خدایا شکرت *
بی صدا وارد منزل شدیم و به اتاقمان رفتیم.
چیزی به اذان صبح نمانده بود و صالح قصد نماز داشت
اما....
نمی دانست با یک دست چگونه وضو بگیرد
سعی کردم آرام از اتاق بیرون بروم.هنوز دو ساعت نشده بود که خوابش برده بود.😴
قرار بود دوستانش به دیدنش بیایند.صبحانه را آماده کردم.سعی داشتم در سکوت ،خانه را مرتب و تمیز کنم .سلما هم نبود.
صحنه ی دلخراش زخم دست صالح که به یادم می آمد تنم می لرزید.😓نفهمیدم چه شد که استکان چایی از دستم افتاد و هرار تکه شد.
صالح سراسیمه از اتاق بیرون آمد و نفس زنان گفت:😧
_چی شده؟
_الهی بمیرم بیدارت کردم؟؟!!😞
_اصلا تو چرا از جات بلند شدی؟می خوای منو سکته بدی؟
باز هم صدایش را بلند کرده بود.
_چیزی نیست صالح جان.برو استراحت کن الان جمعش می کنم.
دستم را گرفت و با احتیاط مرا از روی خُرده شیشه ها عبور داد و راهی اتاقم کرد.حرکاتش را با حالتی عصبی انجام می داد. * فایده ای ندارد باید بهش بگم *
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_مدافع_حرم 😔
🍃بسمـ رب شهدا 🍃
#شهید_دهه_هفتادی 😍❤️
مکان_و_زمان_شهادتش_را_میدانست😭
اخلاص💠
محمد یک صفت خیلی بارزش داشت و آن این بود که خیلی خالص کار می کرد.
یعنی واقعا کارهایش را طوری انجام می داد که غیر آن کسی که باید، هیچکس دیگری نمی دید.
🔹وقتی می خواست دستگیری کند و کمک کند، یک جوری انجام می داد که من که خواهرش بودم هم بعدها متوجه می شدم .😳🔹
چند ماهی یک جایی کار می کرد، اما با گذشت سه ماه هنوز حقوقی نگرفته بود.
به محمد گفتیم برو حقوقت را بگیر🙄، در جواب گفت:
" نه، صاحب کارم زن و بچه دار است، اگر داشت می داد، لابد مشکلی دارد که نتوانسته بدهد."🍂
آخر هم نرفت بگیرد با اینکه برای موتورش🏍 خودش دنبال تهیه پول بود. تا اینکه بعد از مراسم تدفین صاحب کارش آمد و تسویه کرد.🍃
#نقل_از_خواهر_شهید 🌹
#ادامه_دارد....
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣