eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی استاد سید جلال رضوی همدانی
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
50 فایل
پایگاه اطلاع رسانی استاد حجت الاسلام والمسلمین سید جلال رضوی همدانی 💭 #بیانات (مجموعه بیانات حجت الاسلام رضوی همدانی ✍ #آثار (مجموعه مکتوبات منتشر شده استاد) 🗨 #نصایح (مجموعه توصیه های اخلاقی استاد) #مصاحبه های استاد ارتباط با استاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 تمام نواقص اخلاقی از این سه واکنش سرچشمه می‌گیرند. " رنجش "واکنش ما در برابر آن قسمت از گذشته‌مان است که مسایل طبق خواسته و روال ما پیش نرفته، از این طریق ما دوباره به گذشته باز می‌گردیم و در آن زندگی می‌کنیم. " عصبانیت" روش رویارویی ما با زمان حال و واکنشی به منظور انکار واقعیت است. "ترس" احساسی است که وقتی ما به آینده‌مان فکر می‌کنیم دچار آن می‌شویم و به بیان دیگر ، واکنش ما در مقابل ناشناخته‌ها و احساس نگرانی از به وقوع نپیوستن رویاهایمان است. هر سه‌ی این احساس‌ها عوارض خودمشغولی است. و اما راه حل کلیدی برای رهایی از خودمشغولی: 🔶 پذیرش را جایگزین رنجش 🔶 عشق را جایگزین عصبانیت 🔶 ایمان را جایگزین ترس ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درودخدا:برپدران ومادران عزیزمان که مارا اهل دوستی با محمد وآل محمد قرار دادند 💖مـادرم شبنم گلبرگ حیات 💙پــدرم عطر گل یاس بقاست 💖مـادرم وسعت دریای گذشت 💙پــدرم ساحل زیبای لقاست 💖مـادرم آئینه حجب و حیا 💙پــدرم جلوه ایمان و رضاست 💖مـادرم سنگ صبور دل ماست 💙پــدرم در همه حال کارگشاست 💖مـادرم شهر امیداست و هنر 💙پــدرم حاکم پیمان و وفاست 💖مـادرم باغ خزان دیده دهر 💙پــدرم برسرما مرغ هماست 💖مـادرم موی سپید کرده زحزن 💙پــدرم نقش همه خاطره هاست 💖مـادرم کوه وقار است و کمال 💙پــدرم چشمه جوشان عطاست 🌸تقدیم به همه پـدر و مـادران🌸
شعر شیعه: ....: به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮آدمها قند را می شکنند تا از حلاوتش بهره گیرند 🍂رکورد را می شکنند تا به افتخارش برسند 🍂هیزم را می شکنند تا به گرمای آتش برسند 🍂غرور را می شکنند تا به افتادگی برسند 🍂سکوت را می شکنند تا به آواز برسند 🍂آدمها برای همه شکستن هایشان دلایل خوبی دارند ✅اما هنوز نفهمیده ام که چرا بعضی از آدمها" دل" دیگران را میشکنند....!!
استادسیدجلال رضوی🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎آدمها قند را می شکنند تا از حلاوتش بهره گیرند 🍎رکورد را می شکنند تا به افتخارش برسند 🍎هیزم را می شکنند تا به گرمای آتش برسند 🍎غرور را می شکنند تا به افتادگی برسند 🍎سکوت را می شکنند تا به آواز برسند 🍎آدمها برای همه شکستن هایشان دلایل خوبی دارند ✅اما هنوز نفهمیده ام که چرا بعضی از آدمها" دل" دیگران را میشکنند....!!
شعر شیعه: ....: به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
می سوخت بین شعله ها بال وپرتو آتش نشد شرمنده ازموی سرتو ازنعره مستانه یک نامسلمان آن شب پریدازخواب شیرین دخترتو دست خدارابازبستند این جماعت آقاچه خالی بودجای مادرتو بارفتن توآسمان هم گریه میکرد آن شب نبودعمامه ای روی سرتو پای برهنه پشت یک مرکب دویدن نگذاشت نایی درمیان پیکرتو درکوچه های خلوت شهرمدینه تنهاغریبی بودیار ویاورتو دیدندخیلی داغدارکربلایی شام غریبان شدبه پادرمحضرتو جای هزاران سجده شکرانه دارد خنجرنیامدبرضریح حنجرتو شهادت امام صادق(ع) را محضر حضرتعالی تسلیت عرض می نمایم. التماس دعا
⛔️ (۱) چند هفته ای بود که یه سری از بچه ها تازه به جمع ما اضافه شده بودن و خیلی هنوز با ما نبودن. ماهم یه چهار پنج نفری بودیم که عادت داشتیم به یکی که تو جمع ما نبود به شوخی و تیکه می انداختيم. از قضا تو این زمینه خیلی باهم هماهنگ بودیم. اون روز هم یه بنده خدایی رو بقول معروف ایستگاه کرده بودیم و می خندیدیم و خودشم ناچارا لبخند می زد. تو حال خودمون بودیم که عباس رسید و بحث عوض کرد و با اون بنده خدا مثل یک رفیق چند ساله گرم گرفت. چند سال بود عباس می شناختم و می دونستم که الان از دست ما ناراحته، چند بار بهمون گفته بود که این کارمون زشته. اون اعتقاد داشت نباید بذاریم کسی تو جمع ما کنه، این های رو اصلا قبول نداشت. وقتی می فهمید طرف بچه خوبیه دیگه کار نداشت تو جمع ما هست یا نیست، دو روزه باهاش آشنا شده یا بیست ساله، سریع گرم می گرفت. شاید بخاطر همین عقیده و رفتارش بود که خدا خريدارش شد!