#لالہ_های_آسمونی
شهید زین الدین #فرمانده لشکر 17 علی ابن ابیطالب درباره شهید ایمانی نسب فرمودند🔰 :
" اگر من ده نفر #مثل ایمانی نسب داشتم تا قلب♥️ بغداد می رفتم." سرداری با این خصوصیات در #گمنامی فرماندهی می کرد تا جائیکه بعضی اوقات نیروهای👥 تحت امرش نیز او را نمی شناختند و او را یک #بسیجی عادی تصور می کردند. این شهید بزرگوارکه از اولین رزمندگان 👌و #آخرین شهدای دفاع مقدس بود، پنجم مرداد ماه 67 درعملیات مرصاد به مقابله با #منافقین مزدور برخاست و در آخرین لحظات جنگ⚔ در حالیکه دارای دو فرزند سه ساله و #پانزده روزه بود با گلوله های اهدایی استکبار👹 جهانی ، توسط #منافقین به شهادت رسید ...
📎 فرماندهٔ گردان ادوات تیپ دوم لشگر ۲۷ محمدرسولالله(ص)
#سردارشهید_نوروزعلی_ایمانینسب🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۹/۷/۱۶ سمنان
شهادت : ۱۳۶۷/۵/۵ عملیات مرصاد ، اصابت تیر به پا ، پشتگردن و قلب
💠
#لالہ_های_آسمونے
🔷بعد از #شهادت ايشان يك روز خيلي دلم گرفته بود و با عكسش درد و دل كردم. باز هم از آن حرفاي قديمي زدم، از تنهايي قبر و قيامت گفتم. همان شب خواب ديدم در يك جاي #تاريكي قراردارم، به سمت جلو شروع به حركت كردم، يكدفعه به داخل يك چاه بزرگ افتادم و تنه يك درخت هم به سمت من پرتاب شد. همان لحظه ديدم محمدآقا با #لبخندي كه به لب داشت دستم را گرفت و من را از چاه بيرون كشيد.
🔶محمد آقا به لحاظ اخلاقي، فردي صبور، #مهربان و با اخلاق بود. هميشه بنده را شرمنده اخلاق و رفتارش مي كرد. در طول مدتي كه با هم زندگي كرديم حتي يك بار هم خشم و #عصبانيتش را نديدم، جز يك بار، وقتي يكي از اقوام مطلب نادرستي را در خصوص مقام معظم رهبري عنوان كردند ديدم خيلي عصباني شد و همان لحظه يك جواب محكم، درست و دندان شكن به ايشان داد و خيلي خوب و به جا از #رهبري دفاع كرد.
🔷اهل نماز شب و #گريه هاي نيمه شب بود طوري كه گاهي از اوقات با گريه هاي نماز شب ايشان بنده براي نماز بيدار مي شدم، ميديدم دارد با خدا راز و نياز مي كند و #اشك ميريزد. يك قرآن توجيبي داشت كه هميشه همراهش بود و آنرا قرائت ميكرد. معمولاً هر زماني كه در زندگي با مشكلي مواجه ميشد، با ذكر صلوات حلش مي كرد. با اين ذكر زياد مانوس و محشور بود. يک روز برادر ايشان تصادف خيلي سختي داشتند. طوري كه همه فاميل از اين موضوع ناراحت بودند. اما محمدآقا خيلي #صبور و خونسرد بود. مي گفت تا خدا نخواد هيچ اتفاقي نمي افتد.
✍ به روایت همسر بزرگوارشهید
#شهید_محمد_منتظرقائم🌷
#لالہ_های_آسمونے
🔶در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا #محمود؛ یک #شال_سیاه داشت که همیشه گردنش بود...
🔷یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما #عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...گفتم: الان که محرم و صفر نیست!
🔶گفت: مادرم! عزادار #امام_حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمیخواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
#شهید_محمود_رادمهر🌷
#لاله_های_آسمونے
🌷پسرم خیلی درسخوان بود و هر سال شاگرد اول میشد و با اینکه بورسیه گرفته بود و میتوانست به خارج از کشور برود، نرفت و می گفت من از ایران نمیروم.
🌷زوریک بچه ها را خیلی دوست داشت و همه کار میکرد تا بچه های فامیل را خوشحال کند. روی هر کدام از بچه های کوچکتر فامیل یک اسمی گذاشته بود. (با خنده) یکی از کارهایی که میکرد این بود که برای بچه ها لباس زورو میخرید!»
#شهید_زوریک_مرادیان🌷
# دوشنبه۲۲مهر سالروز_شهادت