#پندیات
تاکه سرگرم جهانی اهل باورنیستی
تاکه دنبال زری درفکرمحشرنیستی
تااسیرنفس هستی ازحقیقت غافلی
تابخواب غفلتی درخط داورنیستی
مرگ ازمژگان ماباشدبه مانزدیکتر
ازچه رودرفکرمردن ای برادرنیستی
باعصاکوری دهدتشخیص راه وچارا
تابکی گمراهی ودرفکررهبرنیستی
باتمام حشمت وجایی که درنزد خلق داشت
رفت پیغمبرتوبهترازپیمبرنیستی
عاقبت تیغ اجل فرق علی راهم درید
ای بشرتوبهترازساقی کوثرنیستی
آنچه می بینی دراین عالم همه فانی بود
تابکی فکرحساب وروزکیفرنیستی
تاتوان داری بفکرناتوانان باش چون
دربرگرگ اجل هرگز توانگرنیستی
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
شخصی گفته : یه روز ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯼ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻤﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺩﻡ فرداش ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ
ﮔﺪﺍﻫﻪ ﯾﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﻬﻢ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ
"ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺁشپزے ﮐﻨﯿﻢ؟" 😂😂
جالبه بدونید، تحقیقات نشان داده آدمهای باهوش خودشان را دست کم میگیرند و آدمهای نادان فکر میکنند نابغه هستند !
نام این پدیده اثر دانینگ-کروگر است و واقعی ایست
حالا میفهمم چرا انقد خودمو دست کم میگیرم 😕
💠#داستان_دنباله_دار #حُسنیّه_قسمت سی وهشتم
خالدبن عیسی، پسر عموی هارون که جوانی خوش سیرت و صاحب کمال و زیبائی بود، و به محبت اهل بیت شهرتی تمام داشت و تقیه نمی کرد دستانش را پر از درهم کرد و بر پای #حسنیه ریخت و او را تحسین نمود
او به خاطر این که هارون دوستش می داشت، هر چه می خواست می کرد و هر سخنی می خواست بر زبان می راند و کسی هم جرأت اعتراض به او را نداشت. علما را به مسخره گرفت و دست به قبضه شمشیر برد و مواظب بود مبادا کسی متعرّض #حسنیه گردد و او را دلداری می داد و به بحث کردن تحریص نمود.
آنگاه #حسنیه رو به هارون و یارانش کرد و گفت:
بدانید موقعی که علی علیه السلام در باب فدک گواهی داد و ابوبکر از قبول شهادت او امتناع نمود، فرمود: ای ابوبکر! اگر دو نفر پیش تو آیند و یکی از آنها مدعی شود که فلان ملک که در تصرف دیگری است مال من بوده و آن شخص غاصب است، آیا قبل از آن که به سخن آن شخص گوش فرا دهی و بفهمی که آیا او واقعا غاصب است یا نه؟ آن ملک را از وی می گیری و به مدعی می دهی؟
ابوبکر گفت: نه.
امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: گواه را از مدعی می طلبی یا از طرفی که بر علیه او ادعا شده؟
ابوبکر گفت: از مدعی می طلبم چون رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«اَلْبَیِّنَهُ عَلَی الْمُدَّعی وَ الْیَمینُ عَلَی الْمُنْکِر»
مدعی باید دلیل بیاورد و آنکس که انکار می کند باید قسم بخورد .
امیرالمؤمنین فرمود: پس چرا با نور چشم و پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بر خلاف قول خدا و رسولش عمل کردی؟
ابوبکر گفت: مگر چه کردم ای ابا الحسن؟
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: حال اگر فرضا پیامبر فدک را در زمان حیات خود به فاطمه نداده بود بلکه از خود به ارث گذاشته باز هم به حکم اسلام فدک باید در دست ورثه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم باشد تا زمانی که مدعیِ حدیث، برای سخن خود گواه بیاورد و این گواه باید کسی باشد که صدقه بر او حرام است و شرعا از صدقه نصیب نمی برد و چنین کسانی بنی هاشم هستند. و بقیه مسلمانان که از صدقات نصیب می برند، حق ندارند گواهی دهند، چون آنها در صدقه شریکند.
پس آن کس که ادعای فدک را دارد اگر از گواه آوردن عاجز باشد، از این ادعایش سودی نمی برد، لذا باید فاطمه علیهاالسلام سوگند بخورد که ملک از آن اوست، و در این حال مدعی که به دروغ چنین ادعائی کرده است دیگر ادعایش بی اثر شده و شرعا فدک برای فاطمه اثبات می گردد .
و تازه این راه حل بر اساس اعتقاد کسی که به عصمت اهل بیت معتقد نباشد.
ای ابوبکر! فاطمه به حکم الهی معصومه است، چگونه امکان دارد یک معصومه مرتکب گناه کبیره شود و ادعای باطل نماید!؟ و صدقه ای که بر او حرام است را طلب نماید؟
و ابی بکر خجالت کشید و سر بزیر افکند، همانند تو که نه جواب حقی دادی، و نه به گمراهی خود اعتراف می کنی.
ای ابراهیم! بدان که سخن ابوبکر باطل است، و حدیث «نَحْنُ مَعاشر الاَنْبِیاء ...» جعلی و مخالف نص کلام الهی است که در قرآن فرموده
«یُوصیکُمُ اللّه فی اَولادِکُم لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَیَیْن»
خدا به شما توصیه می کند که درهنگام تقسیم ارث برای اولاد ذکور دو برابر بهره زنها قائل شوید .
سوره میارکه نساء آیه 11.
و این حکم عام می باشد اولین کسی که مخاطب این سخن است خود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است و بجز این نیز در قرآن در بسیاری از موارد از ارث بردن انبیاء سخن به میان آمده چنانچه در مورد سلیمان علیه السلام می فرماید:
«وَ وَرِثَ سُلَیْمان داوُد»
سلیمان وارث داود گردید.
سوره مبارکه نحل آیه 16.
و در مورد حضرت زکریا علیه السلام آمده است که از حق تعالی فرزندی خواست تا از او و آل یعقوب ارث ببرد،
چنانچه می فرماید:
«فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّا یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّا»
بار الها مرا فرزندی عطا کن که وارث من و آل یعقوب گردد و خدایا او را مورد رضایت خویش قرار ده. سوره مبارکه مریم آیات 5 و 6.
✅ادامه دارد.
#مناظره
#حقانیت_شیعه
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#داستان
✅ازاتفاقات ناخوشایند ناراحت نشویم چه بسا خیری در آن باشد
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد او با بی قراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد او ساعت ها به اقیانوس چشم میدوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد
سر آخر نا امید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید
روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود
او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد از خواب برخاست آن کشتی میآمد تا او را نجات دهد
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی ، دیدیم
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#داستان
✅نامه ای به خدا
یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا !
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.
در نامه این طور نوشته شده بود :خدای عزیزم بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد.
دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم.یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن…
کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند.در پایان ۹۶ دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند…
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.
عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت.تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسیدکه روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا !
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند.
مضمون نامه چنین بود:خدای عزیزم. چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم .
با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی...
البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند …!!!
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
9.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈ببینید
✅بسیار جالب است
کانال #حال_خوش
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92👈