توی خیابون پشت یه نیسان نوشته بود
با این همه دست انداز نمی مونه پس انداز....
#طنز
@hal_khosh
رفتیم خواستگاری پدر عروس پرسید آقا داماد چی داره؟
یه نگاه به خودم کردم یه نگاه به توان مالیم بعد دوتا سرفه خشک کردم
بابام گفت: فکر کنم #کرونا داره
#طنز
@hal_khosh
دیشب از واحد کناریمون دزدی کردن و ویکی دیگه از همسایه ها فک کرده خودشون دارن اسباب کشی میکنن
برا دزدا چایی برده...
#طنز
@hal_khosh
شیوه جدید قسم خوردن مردم: دست را روی بازویی که #واکسن زدن میگذارند و می گویند:
به همین برکت قسم
#طنز
@hal_khosh
من حدودا هفته ای یکی دو میلیارد تومان و ده تا سانتافه و یه بنز و یه بی ام و رو از دست میدم
چون عدد ۱ و ارسال نمیکنم
#طنز
@hal_khosh
✍️#داستان
🔴کیفر#بی_احترامی و #ظلم به #والدین
-روزی امام علی علیهالسلام با امام حسین علیهالسلام به طواف خانهی خدا رفته بودند صدای نالهای را شنیدند که فردی در درگاه خدا از گناهان گذشتهی خود در حال توبه کردن بود.
علی علیهالسلام جوانی زیبا و خوش اندام با لباسهای گرانبها را مشاهده کرد.
از او پرسید ناله و سوز و گدازت برای چیست؟
گفت: نافرمانی و نفرین پدرم اساس زندگیم را از هم گسست و سلامتی را از من ربود.
پدر پیرم خیلی مهربان بود ولی زندگی من به کارهای زشت و بیهوده میگذشت و هر چه او مرا نصیحت مینمود نمیپذیرفتم و گاهی او را آزار و اذیت میکردم و دشنام میدادم.
روزی من به سراغ صندوق رفتم تا پولی که پدرم دارد بردارم، او جلوگیری کرد،
من دستش را فشردم و او را بر زمین انداختم،
خواست از جا برخیزد ولی از شدت کوفتگی و درد یا رای حرکت نداشت. لذا گفت: من به خانهی خدا میروم و تو را نفرین میکنم.
پدرم چند روز روزه گرفت و نمازها خواند پس از آن به خانهی خدا سفر کرد،
من مشاهده کردم پدرم پردهی کعبه را گرفته است و با آهی سوزان مرا نفرین کرد.
به خدا قسم هنوز نفرینش تمام نشده بود که بیچاره شدم و تندرستی از من سلب شد.
در این موقع پیراهن خود را بالا زد دیدم یک طرف بدنش خشک شده و حسی و حرکتی ندارد.
بعد از این پیشامد پشیمان شدم و نزد او رفته و عذرخواهی کردم. اما او نپذیرفت.
سه سال از او پوزش میطلبیدم اما او رد میکرد.
سال سوم ایام حج که فرا رسید. گفتم پدر جان برو همانجایی که مرا نفرین کردی دعا کن. شاید خدا بر برکت دعای تو سلامتی را بر من بازگرداند.
قبول کرد وقتی بر وادی اراک رسیدیم شب تاریکی بود ناگاه مرغی از کنار جاده پرواز کرد و بر اثر بال و تیرزدن او شتر پدرم رمید. و او بر زمین افتاد
پدرم میان دو سنگ قرار گرفت و فوت کرد او را همانجا دفن کردم و من هنوز گرفتار نفرین اویم.
امیرالمؤمنین دعایی از پیامبر به من تعلیم داد که بیچارگی، اندوه، در دو #مرض_فقر و #تنگدستی از او برطرف میگردد و #گناهانش آمرزیده میشود. این دعا همان #دعای_مشمول معروف است که محدت قمی در مفاتیح الجنان آورده است.
✅در آیات و روایات ما سفارش زیادی به رای احترام به پدر و مادر شده، به خصوص مادر شده است .
@hal_khosh