eitaa logo
کانال #داستان و #طنز حال خوش
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
106 فایل
#خواندنی ، #دیدنی و #خندیدنی ، 🔴🔴نظر، انتقاد ، پیشنهاد @abasalialmasi 🔵کپی پستها با ذکر #صلوات آزاد 👈در این کانال ❌ تبادل ❌ تبلیغ ⛔️ نداریم ✅کانالهای دیگرما👇 🆔 @Basirat_E 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 🔹 و حضرت آیت الله رحمه الله نقل فرموده اند : شخصی بنام «محمد بن عجلان» ثروتش را از دست داد و به شدت فقیر شد و مقدار زیادی نیز بدهکار گردید. بالاخره به فکر افتاد که نزد حاکم مدینه که از خویشاوندانش بود، برود و از نفوذ او استفاده کند. در بین راه، او به پسر عموی امام جعفرصادق علیه السلام رسید. پس از سلام و احوالپرسی، پسر عموی امام از او پرسید: «کجا می روی؟» محمد گفت: «مقدار زیادی بدهی دارم، بنابر این نزد امیر می روم تا کارم را اصلاح کند.» پسر عموی امام گفت: «از پسرعمویم حضرت امام صادق علیه السلام، چند حدیث قدسی شنیدم که می خواهم برایت نقل کنم. 🌸خداوند می فرماید: «به عزت و جلالم سوگند، کسی که به غیر من امیدوار باشد، امیدش را قطع می کنم.» 🌸ونیز می فرماید: «وای بر این بنده، او بدون اینکه ما را بخواند واز ما بخواهد، نعمت های خود را به وی عطا نمودیم، آیا اگر ما را بخواند و درخواستی نماید، خواسته اش را رد می کنیم؟» آیا تو گفتی خدایا من چشم می خواهم که خداوند به تو چشم داد؟ آیا وقتی خداوند به تو گوش و دهان و دست و پا داد، تو آنها را ازخداوند خواسته بودی؟ 🔸محمد که این احادیث را برای اولین مرتبه می شنید،با اشتیاق گفت:«دوباره آنها را برایم بخوان.» پسر عموی امام، دو بار دیگراحادیث را خواند و محمد با دقت به آنها گوش فرا داد. بالاخره فرمایش خداوند در او اثر کرد و گفت:«به خداوند امیدوار شدم و کارم را به او واگذار کردم.» این را گفت و راهش را کج کرد و به خانه بازگشت. طولی نکشید که گرفتاری هایش برطرف گردید و قرض هایش پرداخته شد. 📕استعاذه ص 189 🆔 @hal_khosh