#داستان (#مناظره )
💠جواب دندان شکن #استاد_قرائتی به یک وهابی
یک ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ آقای قرائتی ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺣﺴﻦ و حسین ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟! در حالی که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ شده اند!
آنگاه خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین، ﻭ صدا زد: ﺍﯼ ﺣﺴﻦ! ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ! آن قلم را به من بدهید!
بعد گفت: دیدی که پاسخ ندادند! ﭘﺲ ﺍینها ﻣﺮﺩه اند و ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند!
آقای قرائتی خودکار را گرفت و دوباره انداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠﻢ ﺭا ﺑﻪ من ﺑﺪﻩ!
بعد رو به وهابی کرد و گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩ! پس با منطق تو ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ است! مگر ﻫﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ ﺑﺎشد؟!
✅ جالبترین
📖#خواندنی ،
🖥#دیدنی ها
و 😀#خندیدنی های ایتا 🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠 #معيارهاى_زندگى_مومنانه (68)
✅#اكثريت يا #اقليت؟ (1)
🔹يكى از معيارهاى قضاوت و سنجش خوب و بد در جهان، تمايل و خواست اكثريت جامعه است.
🔸اين معيار به ويژه در ميان ملتهايى رايج است كه معيار ديگرى در دست ندارند تا بر اساس آن بتوانند قضاوت صحيحى كنند.
🔹 به علاوه، به نفع باندها و احزاب سياسى است كه اكثريت را ملاك قرار دهند؛
زيرا آنها مىتوانند از يك سو، با امكانات تبليغاتى خود شخصيتهاى امين و خيرخواه را چهرههايى خائن و خطرناك جلوه دهند و مردم را از رأى دادن به آنها متنفّر سازند
و از سوى ديگر، اشخاص وابسته و بىهويت را به عنوان چهرههاى كاردان و لايق معرفى كنند.
🔸اگر اكثريت اهل استنباط و تشخيص بودند، احتياجى به فشار و تحميل تبليغات نبود.
در حقيقت اكثريت، در بسيارى از موارد همان اقليت دانا و آگاه است كه نظر اكثريت را به دنبال خود مىآورد.
🔹بنابراين توجه به نظر اكثريت، تنها يك راه حل در امور اجرايى است براى بيرون رفتن از تزاحم خواستهها و آرزوها، نه يك راه حق؛ نظير «قرعه» كه مشكل تزاحم چند وارث و يا چند شريك مساوى را حل مىكند.
🔸قرآن اكثريت را هميشه ميزان كشف حقيقت نمىداند؛ حتى در آياتى از قرآن اكثريت را مذمت نموده است. در اينجا به چند نمونه از اين قبيل آيات اشاره مىشود.
🌸«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»؛
«و اگر از بيشتر كسانى كه در زمين هستند پيروى كنى، تو را گمراه مىكنند».
👈سوره مبارکه انعام آیه 116
🌸«أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»؛
«اكثر مردم آگاه نيستند».
👈سوره مبارکه اعراف، آیه 187.
🌸«أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ*»؛
«بيشتر مردم سپاسگذار حق نيستند».
👈سوره مبارکه غافر آیه 61
🌸 «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»؛
«اكثر مردم ايمان نمىآورند».
👈سوره مبارکه هود، آیه 17.
🔹علت اينكه در قرآن پيروى از اكثريت مذمت شده است، اين است كه اكثر مردم پيرو گمانند نه پيرو عقل و علم.
در واقع پيروى از اكثريت، همچون تقليد كوركورانه است كه انسان به طور طبيعى به سوى اكثريت كشيده مىشود.
🔸يكى از بزرگان مىفرمود: اكثر مردم تابع خواستههاى خويشند؛ چون خواهشها و خواستههاى مادى و محسوس و به اصطلاح نفسانى، فوريت و ظهور بيشترى دارد و مردم بيشتر تابع خواهشهاى نفسانى هستند تا نيازهاى منطقى و عقلانى و نظريات كارشناسانه كه در دراز مدت ثمر مىدهد؛
همچنان كه بيشتر دانشآموزان به ورزش بيشتر علاقهمندند تا رياضى،
و كودكان به شيرينى بيشتر علاقه دارند تا آنچه كه براى آنها مفيدتر است؛
در صورتى كه طبق رأى دانشآموزان و كودكان، ورزش و شيرينىخورى افراطى خساراتى را در پى خواهد داشت.
اينجاست كه نظريه اقليت مديران مدرسه يا مادران دلسوز، بر اكثريت كودكان يا نوجوانان ترجيح دارد.
🔸در امور اجتماعى نيز وضعيت همين گونه است.
تاريخ نشان داده است كه اكثريت در بسيارى از موارد طرفدار بت و باطل و هوى و هوس بودهاند تا عقلانيت و منطق.
🌸امام على عليه السلام فرمود:
أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ؛
▫️اى مردم! هرگز در راه هدايت به دليل اينكه رهروان اندك دارد، وحشت نكنيد.
📕نهج البلاغة، خطبه 201.
🔵توضيح اينكه گاهى دو راه در پيش روست:
در يكى جمعيت موج مىزند؛
اما در راه ديگر عده كمى هستند
ممكن است كه ما هم راه اكثريت را انتخاب كنيم و بگوييم هر چه بر سر آنها آمد، بر سر ما هم مىآيد.
🌸امام على عليه السلام مىفرمايد: راه شناس باشيد و اكثريت را ملاك قرار ندهيد.
اين گونه نباشد كه اكثريت هر راه را انتخاب كرد، همان راه را برويد.
📕تعليم و تربيت، شهيد مطهرى، ص 49، 286.
ادامه 👇
💠 معيارهاى زندگى مومنانه
✅#اكثريت يا #اقليت؟ (2)
🔹قرآن اكثريت كيفى را ملاك قرار مىدهد؛ اكثريتى كه مؤمن و در مسير حق باشند، نه اكثريت كمّى و عددى.
🔵به اين آيات توجه كنيد:
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»؛
«آيا كسانى كه مىدانند با نادانان يكسانند؟»
👈سوره مبارکه زمر، آیه 9.
«أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ»؛
«آيا كسى كه مؤمن است مانند فاسق است؟! نه، مساوى نيستند».
👈سوره مبارکه سجده، آیه 18.
«هل يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ»؛
«آيا كور و بينا مساوى هستند».
👈سوره مبارکه رعد آیه 16
«قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ»؛
«بگو، بد و خوب مساوى نيستند گر چه بدها زياد باشند».
👈سوره مبارکه رعد آیه 16
🔹در آيات فوق مقايسه بين دو جمعيت عددى، يعنى اكثريت و اقليت نيست.
بلكه مقايسه بين دو كيفيت و دو نوع درك و فهم است.
چه بسا اقليتى كه به مراتب برتر و بهتر از اكثريت باشد.
بنابراين اكثريت كيفى ميزان است، نه اكثريت كمى،
و رأى اكثريت هميشه ملاك حقانيت نيست؛ زيرا ممكن است اكثريت در مسير خطا و گناه باشد
🔸و اگر درست در حال جوامع امروز و قوانين و نظام حاكم بر آنها بينديشيم، خواهيم ديد كه بسيارى از بدبختيهايى كه دامنگيرشان شده، به علت رسميت دادن به نظريات نادرست و قوانين زشتى است كه حتى ذكر آنها شرم آور است.
چه آتشهايى كه با نظريه اكثريت ناآگاه برافروخته نگشته و چه مظالم و بيدادگريهايى كه اكثريت غير مؤمن بر آن صحّه نگذارده است؟!
🔷با نگاهى به راه و روش اكثريتها، در گذشته و امروز، مىتوان به ميزان حقانيت و عدم حقانيت آن پى برد.
بلى، اكثريت كمّى در اقتدار و فعليت يافتن حكومت نقش اساسى دارد.
لذا حضرت على عليه السلام و ائمه معصوم چون اكثريت كمّى را نداشتند، خانه نشين شدند و حقشان غصب شد.
🔹در كربلا اقليت زير پرچم حق بود و اكثريت چند هزار نفرى زير پرچم كفر.
در زمان حضرت على عليه السلام، اكثريت حقِ امام على عليه السلام را غصب نمود و او را خانه نشين كرد.
🔸در زمان امام حسن عليه السلام اكثريت به دنبال معاويه رفتند.
امروز هم اكثريت جهان مشرك و كافرند؛ آيا آنان به حق هستند و مسلمانان كه جمعيت كمترى دارند، حق نيستند؟!
🔹بنابراين ارزشهاى الهى و دينى هميشه ارزشند هر چند اكثريت با آن مخالفت كنند و بى ايمانى و ناپاكى هميشه ضدارزش است هر چند اكثريت آن را پذيرفته باشند.
🆔 @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر بهتآور:
انتخابات به تعویق افتاد!!
شمارو نمیدونم ولی خودم سکته زدم😂
@Bisimchimedia ✅ جالبترین
📖#خواندنی ها ،
🖥#دیدنی ها
و 😀#خندیدنی های ایتا 🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💚سلام علیکم 💚
🌺تا وقتی خدا با توست
دیگه نه ترس از آینده داشته باش
نه ترس از فردایی که ازش خبر نداری
نه ترس از نگرانی ها و استرس هایت داشته باش
نه ترس از مشکلات و گرفتاری🍂🌸
بسپار به خود او
چون آخرش به خدا میرسی
و خداوند تو را در آغوش خواهد گرفت🍂🌸
الهی خدا یه جوری دستت رو بگیره
که از اینجا به بعد زندگیت انقدر خوشگل چیده شه
که تمام خاطره های قبل از یادت بره
🍂🌸 و خدا فرمود: «من با شما هستم.»🍂🌸
✅سه شنبه شما بخیر و خوشی و موفقیت
التماس دعا
🆔 @hal_khosh
💠 #معيارهاى_زندگى_مومنانه (69)
✅معيار #انتقاد_سازنده
🔹انتقاد يكى از ارزشهاى اجتماعى است كه اگر با انگيزه حل مشكلات و انجام وظيفه و ايجاد رشد در ديگران صورت گيرد خود يك عبادت است و اگر هدف انتقام و كوبيدن ديگران براى رشد خود باشد امرى است شيطانى.
🔸انتقاد سازنده شاخصههايى دارد كه به چند نمونه از آنها اشاره مىشود:
1️⃣انتقاد سازنده هميشه با بيان يكى از جنبههاى مثبت آغاز و با جلب اطمينان موضوع اصلى مورد انتقاد طرح مىشود.
2️⃣ انتقاد سالم در قالب عبارات غير مستقيم مطرح مىشود؛ همچون آيا بهتر نبود؟ آيا صلاح مىدانى؟ و ....
3️⃣انتقاد سازنده در خلوت و در غياب ديگران انجام مىشود.
4️⃣ نبايد انتقاد بيش از يك موضوع باشد. اگر از همه جهات انتقاد كرديم، او را عليه خود بر انگيختهايم.
5️⃣ بايد در انتقاد، براى اظهار نظر و پاسخگويى به طرف مقابل نيز فرصت كافى داده شود.
6️⃣بايد انتقاد با انگيزهاى خير خواهانه و لحنى دوستانه انجام شود.
7️⃣ انتقاد بايد در حد ظرفيت شخص باشد.
👈با اين معيارها مىتوان انتقادهاى صادقانه و دوستانه را از انتقادهاى كينه توزانه شناخت.
لطفا با ما همراه شوید 🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
✍️#داستان
🌸#نعمت_های_خداوند
روزی #حضرت_داود در مناجاتش از خداوند خواست، همنشین او را در بهشت به وی معرفی کند.
از جانب خداوند ندا رسید که: «فردا از دروازه شهر بیرون برو. اولین کسی که با او برخورد نمایی، همنشین تودر بهشت می باشد.»
روز بعد، حضرت داود به اتفاق پسرش «سلیمان» از شهر خارج شد.
پیرمردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
پیرمرد که «می» نام داشت، کنار دروازه فریاد زد: «کیست که هیزم بخواهد؟»
یک نفر پیدا شد و هیزمش را خرید.
حضرت داود پیش او رفت و سلام کرد و گفت: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی ؟»
پیرمرد پاسخ داد: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید. »
سپس پیرمرد با پولی که از فروش هیزم بدست آورده بود، مقداری گندم خرید.
وقتی آنها به خانه رسیدند، پیرمرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلوی مهمانانش گذاشت.
وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای را که به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد لله» می گفت.
وقتی ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا،
هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی.
آن را توخشک کردی،
نیروی کندن هیزم را توبه من دادی.
مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد
و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی.
وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز توبه من دادی.
در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟
پیرمرد این حرف ها را می زد و گریه می کرد.
حضرت داود علیه السلام نگاه معنی داری به پسرش کرد، یعنی همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
📕سرای دیگر.(شهید دستغیب رحمه الله ) صفحه 446
طفا با ما همراه شوید 🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
✍️#داستان
✅بچه #کور
روایت شده است که روزی یکی از پیامبران از کنار رودخانه ای عبور می فرمود، عده ای بچه را مشاهده کرد که با هم بازی می کردند.
در بین آنها بچه کوری بود که دیگران او را اذیت می نمودند .
گاهی سر او را زیر آب می کردند و گاهی او را کتک می زدند.
پیامبر متأثر شد و دعا کرد: «خداوندا، او را بینا بفرما، تا این قدر زجر نکشد.»
خداوند دعای او را مستجاب کرد و بچه بینایی اش را بدست آورد.
حالا او بچه ها را می گرفت و زیر آب می کرد و نمی گذاشت بیرون بیایند و آن قدر نگه می داشت تا خفه شوند. چند بچه را بدین ترتیب هلاک نمود.
وقتی پیامبر این وضع رامشاهده کرد، دو باره رو به درگاه الهی آورد و عرض کرد: «خداوندا، خودت بهتر می دانی چگونه با بندگانت رفتار کنی. تو دانای مطلق هستی و هر چیز را از روی حکمت و دلیل آفریده ای. به درگاه تو، توبه می کنم و تقاضا دارم که بچه را به وضع سابقش برگردانی .»
خداوند دعای پیامبرش را مستجاب کرد و بچه دو باره به حالت اول برگشت.
📕هشتاد و دو پرسش - صفحه 49
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان #طنزجبهه
حاجی مهیاری از آن پیرمردهای با صفا و سر زنده گردان حبیب بن مظاهر لشکر حضرت رسول بود.
لهجه اصفهانی اش چاشنی حرفهای بامزه اش بود و لازم نبود بدانی اهل کجاست.
کافی بود به پست ناواردی بخورد و طرف از او بپرسد: «حاجی بچه کجایی؟» آن وقت با حاظر جوابی و تندی بگوید: «بچه خودتی فسقلی، با پنجاه شصت سال سنم موگویی بچه؟»
از عملیات برگشته بودیم و جای سالم در لباس هایمان نبود. یا ترکش آستینمان را جر داده بود یا موج انفجار لباسمان را پوکانده بود و یا بر اثر گیر کردن به سیم خاردار و موانع ایذایی دشمن جرواجر شده بود.
سلیمانی فرمانده گردانمان از آن ناخن خشک ها بود! هر چی بهش التماس کردیم تا به مسئول تدارکات بگوید تا لباس درست و حسابی بهمان بدهد، زیر بار نرفت.
- لباس هاتون که چیزی نیست. با یک کوک و سه بار سوزن زدن راست و ریس می شود!
آخر سر دست به دامان حاجی مهیاری شدیم که خودش هم وضعیتی مثل ما داشت.
به سرکردگی او رفتیم سراغ فرمانده گردانمان.
حاجی اول با شوخی و خنده حرفش را زد. اما وقتی به دل سلیمانی اثر نکرد عصبانی شد و گفت: «ببین، اگه تا پنج دقیقه دیگه به کل بچه ها شلوار، پیراهن ندی آبرو واسه ات نمی گذارم!»
سلیمانی همچنان می خندید.
حاجی سریع خودکار دست من داد و گفت: یالله پسر، آنی پشت پیراهن من بنویس: حاجی مهیاری از نیروهای گردان حبیب بن مظاهر به فرماندهی مختار سلیمانی.»
من هم نوشتم. یک هو حاجی شلوار زانو جر خورده اش را از پا کند و با یک شورت مامان دوز که تا زانویش بود، ایستاد.
همه جا خوردند و بعد زدیم زیر خنده.
حاجی گفت: «الان میرم تو لشکر می چرخم و به همه می گویم که من نیروی تو هستم و با همین وضعیت می خواهی مرا بفرستی مرخصی تا پیش سر و همسر آبروم برود و سکه یه پول بشم!»
بعد محکم و با اراده راه افتاد.
سلیمانی که رنگش پریده بود، افتاد به دست و پا و دوید دست حاجی را گرفت و گفت: «نرو! باشد. می گویم تا به شما لباس بدهند!»
حاجی گفت: «نشد. باید به کل گردان لباس نو بدهی. والله می روم. بروم؟»
سلیمانی تسلیم شد و ساعتی بعد همه ما نو و نوار شدیم، از تصدق سر حاجی مهیاری!
✅حاج علی اکبر ژاله مهیاری در زمستان سال 80 به رحمت خدا رفت و در نزدیکی پسر شهیدش علیرضا در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. او هفت سال در جبهه بود!
🌸روح او و ارواح مطهر همه شهدا شاد (صلوات )
کانال داستان و طنز #حال_خوش🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
بچه که بودم از تاریکی میترسیدم
الان که قبض برق میاد از روشنایی میترسم
🍃🌸🌻 🌺🌸🌻🍃
زمان مدرسه به ما می گفتن فردا برگه امتحانی بخرید بیارین ازتون امتحان می خوایم بگیریم
مثه این بود که به اعدامی بگی برو طناب بخر دارت بزنیم
🍃🌸🌻 🌺🌸🌻🍃
زن : سلام شوهرم ! یک موضوع خیلی مهم و جدی است که باید باهات صحبت کنم
مرد : چه موضوعی ؟
زن :آزمایشات دی ان ای نشون میده که این بچه مال ما نیست !!
مرد : آزمایشات درست میگه
زن : چرا ؟
مرد : یادت میاد تو بیمارستان بعد از زایمانت بچه خودشو کثیف کرد ، تو گفتی برو عوضش کن
خب ، منم رفتم با یک بچه تمیز دیگه عوضش کردم و اوردمش
🍃🌸🌻 🌺🌸🌻🍃
یارو به رفیقش میگه هیچکس اندازه زن من ولخرج نیست
همیشه از من پول میخواد
رفیقش میگه خوب این همه پول چیکار میکنه
یارو میگه مطمئنم هیچ کاری نمیکنه چون هر وقت خواسته بهش ندادم
🍃🌸🌻 🌺🌸🌻🍃
پدرم بهم گفت قوی باش، یه مقطعی از زندگی هست که مجبوری سختی بکشی.
گفتم کدوم مقطع پدر؟
گفت از تولد تا مرگت
کانال داستان و طنز #حال_خوش🔻
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92