همراهان گرامی لطفا مطالب سیاسی کانال را در @Basirat_E دنبال کنید
#بوقت_طنز
طرف ۳۰۰صفحه کتاب نوشته “چگونه بر تنبلی غلبه کنیم”
آخه بنده خدا ! آیا آدم تنبل ۳۰۰صفحه کتاب میخونه؟😆😆
*********
تو تاکسی منتظر یه مسافر بودیم که راه بیفته
یکی از مسافرا گفت موافقید که کرایه اون یه نفر رو با هم حساب کنیم تاکسی راه بیفته؟
یارو جلو نشسته بود گفت: نه من نمیدم! اون تو خونش لم داده من کرایه شو بدم؟ 😐😂😂
*********
از اونجا که غیبت کردن حرامه
و پشت سر مردم مخصوصا مرده ها نباید حرف زد نتیجه میگیرم 🤐
درس تاریخ حرام و خواندن آن گناه دارد. انقدر پخش کنید تا رییس آموزش پرورش ببینه ما چه نخبه هایی هستیم.😂😂
*********
یکی از تفریحات بعضی ها اینه که میرن یه جنس می خرن بعد میرن توی تک تک مغازه ها همونو قیمت میکنن ...
خدا این تفریحات سالم رو ازمون نگیره😂😂😂
*********
در سه حالت به خانما هیچی نگین....
وقتی تازه از خواب بیدار شدن....
وقتی چیزی رو گم کرده و دنبالش میگرده...
وقتی آماده شده بود و برنامه بیرون رفتنش بهم خورده...😐
ملاحظه: مورد سومی خطر مفقود الاثر شدن داره....!!😂
*********
باطن باید زیبا باشه نه ظاهر
کی فکرش میکرد که سیب زمینی به اون زشتی انقد خوشمزه باشه😂😂
*********
نمیدونم چرا از اولین کسی که کشف کرد جای نون؛ سیب زمینی بندازه ته قابلمه ماکارونی تقدیرنشد؟!
ایا این بزرگوار مخترع نیست؟!😂
🆔 @hal_khosh
💠 #معيارهاى_زندگى_مومنانه (71)
✅معيار #بزرگى و #فضیلت انسان
در عرف جامعه، بزرگى را به سنّ و سال و موقعيتهاى اجتماعى مىدانند؛
اما در فرهنگ معصومان، بزرگى به ميزان بهره مندى از فضايل انسانى است
و لذا پيامبر صلى الله عليه و آله برخى از جوانانى كه داراى فضيلت و لياقت بودند به نمايندگى خود منصوب نمودند.
✍️#داستان #جوان 21 ساله
بعد از فتح مكه، «عتاب بن اسيد» جوان 21 ساله را به عنوان فرماندار مكه منصوب نمودند. اين انتصاب موجب رنجش جمعى از رجال عرب و بزرگان مكه شد؛ به طورى كه زبان به اعتراض گشودند. حضرت در پاسخ فرمود:
لَيسَ الأَكبَر هُوَ الأَفضَل بَل الأَفضَل هُوَ الأَكبَر؛
▫️چنين نيست كه بزرگتر، برتر باشد، بلكه شخص با فضيلتتر، برتر است.
📚بحارالأنوار، ج 21، ص 121.
🔹نبايد جوانى عتاب بن اسيد، علت اعتراض شما باشد؛ زيرا ملاك فضيلت انسان بزرگى سن و سال نيست؛ بلكه ميزان، كمال و لياقت است.
آن جوان تا آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله فرماندار مكه بود و در كمال لياقت و شايستگى انجام وظيفه كرد.
✍️#داستان
همچنين نقل شده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله سپاهى را براى جهاد با كفار روانه ساخت و كسى را فرمانده آنان كرد كه جوانتر از همه بود
برخى از سپاهيان گفتند: اى رسول خدا! آيا فرماندهى ما را به كسى دادهاى كه از همه ما جوانتر است؟
پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ فرمود:
او سوره بقره را مىداند و شما نمىدانيد.
📚تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 57
#داستان
🔹پيامبر صلى الله عليه و آله در سال دهم هجرت، در روزهاى آخر زندگى خود، تصميم گرفت كه لشكرى از مسلمانان را براى جنگ با دولت روم، كه در دنياى آن روز قدرت بزرگى محسوب مىشد و مانع پيشرفت اسلام بود، بسيج كند.
به دستور آن حضرت تمام افسران ارشد و امراى ارتش و كليّه بزرگان مهاجر و انصار و همه شيوخ عرب و رجال با شخصيّت در اين لشكر عظيم اجتماع كردند.
فرماندهى چنين سپاه عظيمى فوق العاده مهم بود و بايد لايقترين افسران از طرف پيشواى اسلام براى اين مقام خطير برگزيده مىشد.
پيامبر صلى الله عليه و آله اسامه را كه يك جوان هيجده ساله بود، به فرماندهى سپاه اسلام منصوب كرد.
انتصاب اسامه، آن جوان هجده ساله، شكوه بسيارى از ياران را در پى داشت.
محور گفت و گوى ياران اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله جوان نورس و كم سن و سالى را بر بزرگان صحابه فرمانده قرار داده است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله از اعتراضهاى اصحاب سخت ناراحت شد و به منبر رفت و بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: اگر امروز از فرماندهى او گله داريد، همانا پيشتر از انتصاب پدرش نيز گله داشتيد؛ ليكن به خدا قسم اين دو شايسته اين مقام بودهاند.
📚بحارالأنوار، ج 21، ص 410.
#جوان
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان
🔹#نا_امید و#امیدوار
حضرت آیت الله #شهید_دستغیب رحمه الله نقل فرموده اند : شخصی بنام «محمد بن عجلان» ثروتش را از دست داد و به شدت فقیر شد و مقدار زیادی نیز بدهکار گردید.
بالاخره به فکر افتاد که نزد حاکم مدینه که از خویشاوندانش بود، برود و از نفوذ او استفاده کند.
در بین راه، او به پسر عموی امام جعفرصادق علیه السلام رسید. پس از سلام و احوالپرسی، پسر عموی امام از او پرسید: «کجا می روی؟»
محمد گفت: «مقدار زیادی بدهی دارم، بنابر این نزد امیر می روم تا کارم را اصلاح کند.»
پسر عموی امام گفت: «از پسرعمویم حضرت امام صادق علیه السلام، چند حدیث قدسی شنیدم که می خواهم برایت نقل کنم.
🌸خداوند می فرماید: «به عزت و جلالم سوگند، کسی که به غیر من امیدوار باشد، امیدش را قطع می کنم.»
🌸ونیز می فرماید: «وای بر این بنده، او بدون اینکه ما را بخواند واز ما بخواهد، نعمت های خود را به وی عطا نمودیم، آیا اگر ما را بخواند و درخواستی نماید، خواسته اش را رد می کنیم؟»
آیا تو گفتی خدایا من چشم می خواهم که خداوند به تو چشم داد؟
آیا وقتی خداوند به تو گوش و دهان و دست و پا داد، تو آنها را ازخداوند خواسته بودی؟
🔸محمد که این احادیث را برای اولین مرتبه می شنید،با اشتیاق گفت:«دوباره آنها را برایم بخوان.»
پسر عموی امام، دو بار دیگراحادیث را خواند و محمد با دقت به آنها گوش فرا داد.
بالاخره فرمایش خداوند در او اثر کرد و گفت:«به خداوند امیدوار شدم و کارم را به او واگذار کردم.»
این را گفت و راهش را کج کرد و به خانه بازگشت. طولی نکشید که گرفتاری هایش برطرف گردید و قرض هایش پرداخته شد.
📕استعاذه ص 189
🆔 @hal_khosh
🔷#داستان استاد #بی_سواد
انسان گاهی خوشحال و خندان است، ناگهان ناراحت و غمگین می شود.
گاهی غمگین، و نا امید است، ناگهان امیدوار و شاد می شود.
گاهی چیزی را می داند، ناگهان از یادش می رود
و گاه چندین سال است چیزی را به خاطر نمی آورد، ناگهان در ذهنش جرقه ای زده می شود و آن را به خاطر می آورد.
همه این موضوعات نشان می دهد که خداوندی هست که انسان را اداره می کند و او را از رویی به روی دیگر برمی گرداند.
انسان می فهمد که کار و زندگی و حیاتش دست خودش نیست، بلکه خداوند خالق اوست که وی را اداره می کند. آنگاه از خواب غفلت بیدار می شود و به یاد خداوند می افتد.
🔹تقریبا پنجاه سال قبل، در مسجد «مشیر الملک شیراز» مدرس دانا و زبردستی زندگی می کرد. معلومات و حافظه او مشهور بود و همگان او را مردی دانا و دانشمند می دانستند. او در این مسجد،«قوانین» و «مطول» را درس می داد.
یک روز صبح، وقتی او از خواب بیدار شد، دید حافظه اش را از دست داده است.
موقعی که می خواست نماز صبح را بخواند، فهمید که حتی «سوره حمد» را نیز بلد نیست بخواند.
هفتاد سال نماز خوانده بود، حالا نمی توانست نماز بخواند.
قرآن را باز کرد، دید نمی تواند قرآن بخواند.
بالاخره فهمید که حافظه اش را از دست داده است. بهمین حال بود تا اینکه از دنیا رفت.
حدیث شریفی می فرماید:
«دانش به زیادتی درس دادن و درس خواندن نیست. بلکه دانش نوری است که خداوند در دل هرکه خواهد، می اندازد
📕استعاذه - صفحه 290
🆔 @hal_khosh
🌸#رار_و_نیاز با خدا وند مهربان
در #ماه_مبارک_رمضان
سائلی بی دست و پایم راه را گم کرده ام
عبد کوی “هل اتایم”راه را گم کرده ام
بس که دوری جستم از این بارگاه باصفا
آستان صاحب درگاه را گم کرده ام
آشنایم؛ نیستم از فرقه ی بیگانگان
چند روزی دلبر دلخواه را گم کرده ام
دردهایم را نگفتم چند گاهی با “طبیب”
شد دلم بی یار و چاه را گم کرده ام
قدر عشقت را ندانستم، شدم مشغول خویش
“خیمه ی زیبای ثارالله” را گم کرده ام
وای من، مظلوم را یاری نکردم گاه ظلم
کمترین اقدام، یعنی “آه” را گم کرده ام
ای یگانه تکسوار پهن دشت انتظار
شرمسارم، حجت الله را گم کرده ام
گوش جان نسپرده ام بر یا لثارات الحسین
راه قرب کوی آن خونخواه را گم کرده ام
در شب تاریک هجران چشم دل را بسته ام
کور دل هستم که نور ماه را گم کرده ام
کربلا کوته ترین راه است تا درگاه دوست
با که گویم این ره کوتاه را گم کرده ام
🆔 @hal_khosh
#داستان طنز
یکی از سرداران معروف مسیحی وارد شهری شد که طبقات مختلف مردم به دیدار او می آمدند
گروهی از یهودیان نیزآمده بودند، ولی او به پیش خدمت خود گفت:اینهارا راه ندهید که پیامبرما مسیح علیه السلام بدست اینها کشته شد.
پیشخدمت ازآنهاعذرخواهی کرد.
یهودیان گفتند:ما ده هزار فرانک فرانسه ، برای ایشان هدیه آورده بودیم و متاسفیم که ایشان مارا بحضور نپذیرفتند .
پیشخدمت فورا به سردار گزارش داد.
سردارگفت: مانعی ندارد آنها را به حضور می پذیریم ، چون این بیچاره ها تقصیری دارند و وقتی که پیامبر مارا به صلیب می کشانیدنداورا نمی شناختند .
🆔 @hal_khosh
💠 #معيارهاى_زندگى_مومنانه (72)
ملاك پذيرفتن مسئوليت
ملاك پذيرفتن مسئوليت را مىتوان در دو جمله خلاصه كرد:
يكى داشتن تعهد و پايبندى به انجام وظيفه؛ البته تعهدى به تناسب آن مسئوليت.
ديگرى تخصّص و كاردانى در زمينه آن مسئوليت.
اگر دو ملاك اصلى تعهد و تخصص در واگذارى مسئوليتها رعايت گردد، بهترين نتيجه حاصل خواهد شد؛
اما چنانچه فرد منصوب، هيچ يك از اين دو ملاك يا يكى از آن دو را نداشته باشد، نتيجه مطلوب به دست نخواهد آمد.
قرآن از زبان حضرت يوسف به اين دو شرط اساسى اشاره كرده، مىفرمايد:
من، هم امانت نگهدار و «متعهد» هستم و هم عالم و كاردان:
«إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ»
سوره مبارکه يوسف،آیه 55 .
🆔 @hal_khosh