شاید برای شما هم اتفاق بیفتد!
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که از در خونه بیرون رفتید و کفش را پوشیدید و یهو یادتون میفته چیزی داخل خونه جا گذاشتید.حالا ما خودمون کفش را درمیاریم ولی بچه ها و نوجوانان ما رعایت نمیکنند چون حوصله بند باز کردن و بستن کفش را ندارند جلو ما با زانو میرن ولی برگشتن را با کفش میدوند و هزار تا هم حرف میشنوند ولی بازم رعایت نمیکنند. من همیشه چند تا کیسه تمیز تو جاکفشی میذارم برای این مواقع، که سریع کیسه را روی کفش میکشیم و میریم کارمون را بدون دراوردن کفش انجام میدیم و دیگه حرصم نمیخورم. 😉😉
#یک_دقیقه_مطالعه
#یک_داستان_یک_پند
@halekhobaman😍
🔰حکایتی جالب از ذکاوت بوعلی سینا
✍نقل است است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد.
روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید.از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که دم لگد زند و پایش بشکند.
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت.
ناگاه اسب لگدی زد.
روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ زد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود.
روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضي از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود.
قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است؟
روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته...
قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟!
او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند.
قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت:
" جواب ابلهان خاموشی است... "
#یک_داستان_یک_پند
#یک_دقیقه_مطالعه
@halekhobaman
💢 #سبك_شمردن_نماز
📖 بعد از شهادت #امام_صادق عليه السلام ، ابوبصير براى عرض تسليت به خانۀ آن حضرت آمد.
ام حميده (مادر امام كاظم عليه السلام ) وقتى چشمش به او افتاد، اشك از چشمانش جارى شد.هر دو، مدتى گريستند؛
🔸️آنگاه ام حميده گفت:
ابوبصير، در لحظات آخر زندگى امام نبودى تا شاهد امرى عجيب باشى.
🔹️امام در لحظات آخر، ناگهان چشمهاى بستۀ خود را باز كرد و فرمود:
🔸️همين الان همۀ اقوام و خويشان را خبر كنيد كه به اينجا بيايند.
🔸️ما شگفت زده از اين دستور عجيب، همه را جمع كرديم.
🔸️كسى از خويشان و نزديكان امام باقى نماند كه آنجا حاضر نشده باشد.
همه منتظر و آماده كه امام در اين لحظۀ حساس،مىخواهند چه بكنند و چه بگويند؟
🔹️در اين موقع امام عليه السلام حاضرين را مخاطب قرار داده ، فرمودند:
🔵 إِنَّهُ لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاة.
👈 به راستى شفاعت ما هرگز نصيب كسىكه نماز را سبك بشمارد نخواهد شد.
🔸️قرآن كريم مىفرمايد:
🔵فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ* اَلَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
👈 پس واى بر نمازگزارانى كه... * در نماز خود سهلانگارى مىكنند.
🔸️پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
🔵 كسى كه نمازش را سبك بشمارد از امت من نيست.
#یک_داستان_یک_پند #یک_دقیقه_مطالعه #نوشته_زیبا #خدای_من
••••❥💚❥•••••••••••••••••••••
✨ @halekhobaman ✨✨✨
✨﷽✨
🏴سبک زندگی امام رضا علیه السلام
✍نماز اول وقت: روشش این بود که بر خواندن نماز در اول وقت اصرار می کرد؛ به طوری که تأخیرانداختن بدون عذر نماز را جایز نمیدانست.1
روزی در خراسان و هنگام نماز، امام به ابراهیم بن موسی فرمود: «اذان بگو.» او از امام اجازه خواست که صبر کند تا همراهان هم برسند. حضرت فرمود: «خدا تو را بیامرزد. نماز اول وقت را بدون عذر تأخیر نینداز و نمازت را اول وقت بخوان. » ابراهیم بی معطلی بلند شد و اذان گفت و آنها نماز را اول وقت خواندند.2
راز تأکید بر خواندن نماز در اول وقت را چنین بیان می کرد: «مردم نماز را در سه حالت میخوانند: بعضی ها اول وقت، بعضی ها آخر وقت، بعضی ها هم بین اول و آخر وقت . آن کس که اول وقت نماز بخواند رضوان الله شاملش می شود . کسی که وسط وقت می خواند مشمول عفو خدا و آن کس که آخر وقت می خواند مشمول غفران الله می شود . مطمئناً اول وقت بهترین زمان است3
#یک_دقیقه_مطالعه #یک_داستان_یک_پند #نوشته_زیبا #امام_رضا #امام_رضاییم
@halekhobaman 🌓
🔴من که به تو گفته بودم...
یکی از بدترین، اشتباهترین و آسیبزنندهترین حرفها در ارتباط با همسر یا فرزندتون اینه که بگید «من که بهت گفته بودم» ، این حرف رو به هیچ کسی نگی.
وقتی به کسی میگید من که گفته بودم یعنی: تو احمقی نمیفهمی و این منم که از تو بیشتر میفهمم! از این به بعد اگه به حرف من گوش کنی، اشتباه نداری، حالا هم خوشحالم به حرف من رسیدی و حقت هست که این بلا به سرت اومد و به دردسر افتادی! این برخورد به مرور زمان فرد رو دچار احساس گناه و سرخوردگی و خشم فرو خورده و تنفر از شما میکنه!
👈 در حالی که پیام ما باید این باشه: همه اشتباه میکنن! هر اتفاقی بیفته من در کنار توام، کمکت میکنم نگران نباش ، همه آدما شکست میخورن و اشتباه میکنن و این معنیش این نیست که تو نمی فهمی یا انسان بدی هستی !
#یک_دقیقه_مطالعه
••••❥💜❥•••••••••••••••••••••
✨ @halekhobaman ✨✨✨
🔴 #زندگی_کَلَمی
💠 شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند اولین بار بود که کلم میدید. با خود گفت: حتما میوهای درون این برگها است اولین برگش را کند تا به میوه برسد اما زیرش به برگ دیگری رسید. و زیر آن برگ یک برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما میوهی ارزشمندی است که اینگونه در لفافهاش نهادند. گرسنگیاش بیشتر شد و با ولع بیشتر برگها را میکند و دور میریخت. وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوهای در کار نبود! آن زمان بود که دانست کلم مجموعهی همین برگهاست.
💠 ما روزهای زندگی را تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم! زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصتها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم.
#حق #زندگی #یک_دقیقه_مطالعه #یک_داستان_یک_پند
😊 @halekhobaman
🎈#بادکنکهای_زندگی
💠 دوستی میگفت سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان #بادکنکی دادند سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آنرا در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند سپس از آنها خواست در ۵ دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد من به همراه سایرین #دیوانهوار به جستجو پرداختیم همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود مهلت ۵ دقیقهای با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.
💠 این بار سخنران پیشنهاد کرد هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهد بدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند.
💠 در زندگی مشترک و در خانواده باید یاد بگیریم که باید در جستجوی #سعادت دیگران باشیم و بدانیم سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است.
💠 برای رسیدن به سعادت، برای سعادت یکدیگر وقت بگذاریم!
#خانه_داری #یک_داستان_یک_پند #یک_دقیقه_مطالعه #زندگی
🌸 @halekhobaman
#یک_دقیقه_مطالعه
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
در زمان یکی از شاهان، شایعه شد که شاه مرده.
شاه به عواملش دستور پیگیری داد که کسی که شایعه را درست کرده پیدا کنند.
پس از جستجو، به عامل شایعه پراکنی که یک پیرزن بود رسیدند.، و نزد پادشاه بردند.
پادشاه به پیرزن گفت، چرا شایعه مرگ من را درست کردی، در حالی که من زنده ام.
پیرزن گفت من از اوضاع مملکت به این نتیجه رسیدم که شما دارفانی را وداع گفته اید.
چون هرکسی هرکاری که بخواهد انجام میدهد، قاضی رشوه میگیرد و داروغه از همه باج خواهی میکند و به همه زور میگوید، کاسبها هم کم فروشی و گران فروشی میکنند،
هیچ دادخواهی هم پیدا نميشود،
هیچکس بفکر مردم نیست و مردم به حال خود رها شده اند، لاجرم فکر کردم شما در قید حیات نیستی!
#یک_داستان_یک_پند #حق
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌺🍃 @halekhobaman 🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#یک_دقیقه_مطالعه
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
یكی از مریدان عارف بزرگی، در بستر مرگ استاد از او پرسید:
مولای من استاد شما كه بود؟
عارف: صدها استاد داشته ام.
مريد: كدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟
عارف اندیشید و گفت:
در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند.
اولین استادم یك دزد بود.
شبی دیر هنگام به خانه رسیدم و كلید نداشتم و نمی خواستم كسی را بیدار كنم. به مردی برخوردم، از او كمك خواستم و او در چشم بر هم زدنی در خانه را باز كرد. حیرت كردم و از او خواستم این كار را به من بیاموزد. گفت كارش دزدی است. دعوت كردم شب در خانه من بماند. او یك ماه نزد من ماند. هر شب از خانه بیرون میرفت و وقتی برمی گشت می گفت چیزی گیرم نیامد. فردا دوباره سعی می كنم. مردی راضی بود و هرگز او را افسرده و ناكام ندیدم.
دوم سگی بود كه هرروز برای رفع تشنگی كنار رودخانه می آمد، اما به محض رسیدن كنار رودخانه سگ دیگری را در آب می دید و می ترسید و عقب می كشید. سرانجام به خاطر تشنگی بیش از حد، تصمیم گرفت با این مشكل روبه رو شود و خود را به آب انداخت و در همین لحظه تصویر سگ نیز محو شد.
استاد سوم من دختر بچه ای بود كه با شمع روشنی به طرف مسجد می رفت. پرسیدم:
خودت این شمع را روشن كرده ای؟
گفت: بله.
برای اینكه به او درسی بیاموزم گفتم: دخترم قبل از اینكه روشنش كنی خاموش بود، میدانی شعله از كجا آمد؟ دخترك خندید، شمع را خاموش كرد و از من پرسید:
شما می توانید بگویید شعله ای كه الان اینجا بود كجا رفت؟
فهمیدم كه انسان هم مانند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد، اما هرگز نمیداند چگونه روشن میشود و از كجا می آید ...
🍃
🌺🍃
#یک_داستان_یک_پند #حق
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
@halekhobaman 🌱🌱
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
اگر قرار است به کسی یا چیزی وفادار باشم، چه کسی بهتر از خودم؟
اگر به دنبال عشق واقعی هستم، نخست باید از رفتن به دنبال عشقهای بیارزش احساس خستگی کنم.
تجربهی من در زندگی اندک است، ولی به من میآموزد که هیچ کس صاحب هیچ چیز نیست.
همه چیز تنها نوعی توهم است و این توهم، در مسایل مادی و معنوی وجود دارد.
اگر کسی چیزی را که در شرف رسیدن به آن باشد از دست بدهد، در نهایت میآموزد که هیچ چیز به او تعلق ندارد. و اگر هیچ چیز به من تعلق ندارد، پس نباید اوقاتم را صرف محافظت از چیزهایی کنم که مال من نیست.
بهتر است به گونهای زندگی کنم که انگار همین امروز، نخستین یا آخرین روز زندگی من است
#یک_داستان_یک_پند #یک_دقیقه_مطالعه #انگیزشی #من
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
@halekhobaman
#یک_دقیقه_مطالعه
مردی پس از یک روز پرتلاشِ کاری، خسته و کوفته به خانه برگشت.
هنگام اذان شب با اینکه بسيار خسته و هوا سرد و بارانی بود حاضر شد تا به مسجد برود.
او در یکی از کوچه ها که هیچ نوری نبود سُر خورد و زمين افتاد؛ به خانه برگشت لباسهای کثیفش را عوض کرد و دوباره به سمت مسجد به راه افتاد.
دو مرتبه در یکی از کوچه ها زمین خورد؛ باز به خانه بازگشت، ظاهرش را آراسته کرد و به سمت مسجد حرکت کرد.
این بار از همان نزدیک خانه اش مَردی که چراغی در دست داشت به سمت او آمد و گفت اگر به مسجد ميروی با هم تا آنجا برویم؛ او نیز قبول کرد و در حالی که تمام مسیر با نورِ چراغ روشن بود به مسجد رسیدند.
.
به مسجد که رسیدند مرد چراغ به دست داخل نشد!
مرد اول چندبار به او گفت چرا داخل نمیایی؟!
تا اینکه مردِ چراغ به دست سرانجام گفت: من شيطان هستم! و ادامه داد:
هنگامی که مرتبه اول زمین خوردی، من خندیدم؛ اما هنگامی که لباسهایت را عوض کردی و به سمت مسجد بازگشتی خدا تمام گناهانت را بخشید!
مرتبه دوم که زمین خوردی و باز همان کار را کردی، خدا گناهان اهل خانه ات را هم بخشید!
من ترسیدم دفعه سوم زمین بخوری و خدا تمام مردم شهر را ببخشد به همین خاطر چراغی آوردم كه مسیر را برایت روشن کنم تا زمین نخوری!!!
.
🌹در زندگی و برای انسانها گاهی زمین خوردنهایی است که اگر انسان بعد از آن بايستد، خداوند او را به اندازه آسمانها بالا میبرد🌹.
.
امام علی علیهالسلام: خداوند چهار چیز را در چهار چیز پنهان نموده است: «… رضایت خود را در طاعت مخفی نموده است پس هیچ عبادتی را کم نشمارید، شاید همان مورد رضایت خدا باشد…»
(وسائلالشیعه،ج1ص116).
❤️ یادت باشه...؛
#یک_داستان_یک_پند
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
•✾📚 ➠ @halekhobaman 📚✾•
#یک_دقیقه_مطالعه
روايت شده است كه لقمان به پسرش گفت : پسرم ! من صبر زرد را چشيدم ، و پوست درخت را خوردم؛ امّا چيزى تلخ تر از فقر نيافتم ! بنا بر اين ، اگر روزى به آن مبتلا گشتى ، مردم را از آن آگاه مساز كه تو را خوار مى دارند و هيچ سودى هم به تو نمى رسانند . [بلكه] به همان كسى كه تو را بِدان مبتلا ساخته است [يعنى خداوند] ، مراجعه كن ـ زيرا او به ايجاد گشايش در كار تو تواناتر است ـ و از او بخواه . كيست كه از او درخواست كرده و به وى عطا نكرده باشد ، يا به او اعتماد كرده و او نجاتش نداده باشد ؟!
صبر زرد همان گیاه آلوئه ورا است که قسمتی از آن بسیار تلخ است.
🔴 منبع: دانشنامه قرآن و حديث، ج 16، ص 85
#یک_داستان_یک_پند
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@halekhobaman
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
ﭼﺮﭼﻴﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ:
ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ BBC
ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ ﻫﻨﮕﺎمی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ
ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺁﻗﺎ ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ.
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ! ﻣﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ
ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ !
ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪﻱ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ
ﺯﺩﻩﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ
ﭘﻮﻧﺪﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﮔﻔﺖ :
ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﻱ ﭼﺮﭼﻴﻞ !
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ،
ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍﻳﻦﺟﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻲﻣﺎﻧﻢ!!!
پول حتی علايق و احساسات
انسانها را عوض می كند!
#حق
@halekhobaman ✨
#یک_دقیقه_مطالعه
✍️از خدا پرسید: «خوشبختے را ڪجا میتوان یافت؟»
خدا گفت: «آن را در خواستههایت جستجو ڪن و از من بخواه تا به تو بدهم.»
با خود فڪر ڪرد و فڪر ڪرد: «اگر خانهاے بزرگ داشتم بیگمان خوشبخت بودم.»
خداوند به او داد.
«اگر پول فراوان داشتم یقیناً خوشبختترین مردم بودم.»
خداوند به او داد.
اگر... اگر... و اگر...
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود.
از خدا پرسید: «حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختے را نیافتم.»
خداوند گفت: «باز هم بخواه.»
گفت: «چه بخواهم؟ هر آنچه را ڪه هست دارم.»
خدا گفت: «بخواه ڪه دوست بدارے، بخواه ڪه دیگران را ڪمک ڪنے، بخواه ڪه هر چه را دارے با مردم قسمت ڪنی.»
او دوست داشت و ڪمک ڪرد و در ڪمال تعجب دید لبخندے را ڪه بر لبها مینشیند و نگاههاے سرشار از سپاس به او لذت میبخشد.
رو به آسمان ڪرد و گفت: «خدایا خوشبختے اینجاست؛ در نگاه و لبخند دیگران.»👌🌺
#یک_داستان_یک_پند #حق #خوشبختی
@halekhobaman
#یک_دقیقه_مطالعه
شکسپیر روزی گفت:
بخاطر اینکه کفش نداشتم ،گریه کردم
اما وقتی که یه نفرو دیدم که پا نداشت،
دست از گریه کشیدم .
زندگی پر از نعمته فقط ما
براشون ارزش قائل نیستیم
#یه_حس_بهتر #انگیزشی #امید #خدایا_شکرت
#یک_داستان_یک_پند
@halekhobaman 🌱
تلنگر🔔
#یک_دقیقه_مطالعه
تا حالا شنیده اید که :
قانون دنیا اینه که اگر
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنیم،
دنیا تمام تلاشش را می کند تا مارا در شرایط او قرار دهد...
تا به ما ثابت کند که ،
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم...
پس ،
پناه ببریم به خدا،
از عیبی که
امروز در خود می بینیم
و دیروز دیگران را به خاطر
همان عیب ملامت کرده ایم...
محتاط باشیم، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن "دیگران
وقتی که
نه از دیروز او خبر داریم،
نه از فردای خودمان!
💖از امیر المومنین علی علیه السلام بیاموزیم
💫يَا أَيُّهَا النَّاسُ «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ»،
وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ،
💫مردم! خوشا به حال کسی که رسیدگی به عیب هایش او را از عیبجویی دیگران بازدارد،
و خوشا به حال کسی که در خانه خود قرار یابد،
نهج البلاغه
خطبه ۱۷۶
#یک_داستان_یک_پند
@halekhobaman
#یک_دقیقه_مطالعه
💞 شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمعآوری میکرد و* مدام به صدفها لعنت میفرستاد چون کارش را خیلی زیاد میکردند. او باید هر روز آنها را روی هم انباشته میکرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام میداد.
روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.
یک سال بعد، آن دو مرد، در جایی یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمیتوانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد.
مرد ثروتمند پاسخ داد: "من هدیهای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو میداد و تو قبول نمیکردی! در تمام صدفهای نفرتانگیز تو، مرواریدی نهفته بود"
اکثر مواقع هدایا و موهبتهای الهی در بطن خستگیها و رنجها نهفتهاند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار میدهد، ندانسته رد میکنیم!
#یک_داستان_یک_پند #خدای_من #خدایا_شکرت
@halekhobaman 📜
تلنـگــــر🌻
#یک_دقیقه_مطالعه
فقط به نداشته ها فکر نکنیم، بلکه
به خود و دیگران نعمتهای خدای مهربان را یادآوری کنیم تا بر نعمتش بیفزاید
برخی از نعمتها مانند: سلامتی بدن اعم از : دیدن، شنیدن، بوییدن، خوردن، جویدن، بلعیدن، هضم کردن، دفع کردن و... نعمت امنیت، پدر و مادر، فرزند سالم، دوستان خوب، فامیل با معرفت، آبرو، آزادی، کسب، کار ، درآمد حتی کم، سرپناه واز همه مهمتر محبت خدا و اهلبیت و دینداری و میلیونها میلیون نعمت دیگر که اگر یکی از آنها گرفته شود میتواند کل زندگی ما مختل کند...
#خدایا_شکرت ♥️
#خدای_من
#انگیزشی
#یک_داستان_یک_پند
@halekhobaman
#نوشته_زیبا
#عشق
#تکست_حال
#یک_دقیقه_مطالعه📝
با خواهرت
شوخی کن، ماچش کن، بغلش کن، حمایتش کن و احترامش رو حفظ کن.
داداشتو
محکم بزن به سَر شونش و بگو مخلصیم
هواشو داشته باش خصوصا وقتی تنهاست و کمک نیاز داره .
مامانتو
کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده، کیف کنه از داشتنت ، واسش هدیه بخر ، ازش بخواه دعات کنه
باباتو
بغل کن، چاییشو بده دستش، بگو برات از تجربه هاش بگه، بشین پای حرفش و خاطره هاش ،گاهی هم دستاش رو ببوس
دوستت
اگه تنهاست، اگه غم داره تو دلش، اگه مشکلی داره، تو هواشو داشته باش و تنهاش نذار...
همسرت
رو بغل کن بهش بگو چقدر دوستش داری، اگه از دستش دلگیری به این فکر کن که اون توی تمام آدمای دنیا تو رو برای ادامه زندگی انتخاب کرده
ازش تشکر کن و بهش وفادار باش.
باور کنیم
روزی هزار بار میمیره، کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست.
هوایِ هم رو داشته باشیم
حتما بهتر میشه .
شاید یه روز دیگه وقت نباشه .
شاید ما نباشیم
شاید اون نباشه.
و دیدنش آرزومون بشه.
وقت کمه.
زندگی کوتاهه ....
@halekhobaman
#یک_دقیقه_مطالعه
مشکلات خیلیامون با رعایت کردن همین چند خط از کلام امیرالمومنین حل میشه ..
از شتاب در کارها پیش از فرا رسیدن وقت آنها، یا سستی و تنبلی به هنگام فراهم بودن امکان آنها، یا سرسختی در انجام آنها هنگامی که درست روشن نیستند یا سستی در انجام آنها هنگامی که روشن و آشکارند بپرهیز. هر چیزی را در جای خود بنه و هرکاری را در موقع خود انجام ده.
امام علی (ع)
@halekhobaman
❤️ کلاغی که مامور خدا بود!
#یک_دقیقه_مطالعه
آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی،نون .دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم همه ماست و سبزی خوردیم.خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن.
وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگ هست!و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
اگر اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت..حالتو نگرفت، جونت رو نجات داد!خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه.
امام حسن عسکری فرمودند: هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
#حق #خدایا_شکرت #خدای_من
#یک_داستان_یک_پند
❤️ چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!
@halekhobaman
#یک_دقیقه_مطالعه
⚠️آدما رو تو عصبانیت بشناسین!
اینکه میگن «تو عصبانیت حلوا خیرات نمی کنند» همش برای توجیه کردن حرفاییه که اون موقع زدن و موقعیتشون به خطر افتاده...
⚠️آدما توی عصبانیت حرفایی رو میزنن که همیشه بهشون فکر کردن...
حرفایی که اعتقادشونه...
حرفایی که باورشون دارن...
⚠️اگر کسی حتی توی عصبانیت وسط داد و بیداداش هنوزم حرفاش بوی دوست داشتن می داد...
اون آدم از ته قلبش شما رو دوست داره!
مراقب این آدما باشین❌
@halekhobaman
#یک_دقیقه_مطالعه 👀
وقتی کتاب معجزهی سحرخیزی رو میخوندم
نوشته بود که:
قبل از خواب شما اگه به خودتون بگید، "من با 8 ساعت خواب سرحال میشم،" فقط و فقط با 8 ساعت خواب بدنتون میتونه سرحال شه.
منظورش اینه که هرچی به
خودت تلقین کنی
بدنت اون رو میپذیره.
اگه به خودت بگی، "6ساعت کاملا برای من کافیه و من بعد 6 ساعت خوابیدن میتونم راحت بیدار شم و سرحال باشم،" بدنت باور میکنه و یه جورایی ذهنت رو گول میزنی.
پس قبل خواب میشه برای صبح زود بیدار شدن از این روش تقریبا استفاده کرد. فقط باید منطقی باشیم و بدونیم که نمیشه یه شبه معجزه کرد و خوابو تنظیم کرد.
و یه چیز دیگه؛ توی این کتاب نوشته بود چیزی که شما قبل خواب بهش فکر میکنید اولین چیزیه که بعد از بیدار شدن بهش فکر میکنید. پس باید قبل خواب به چیزای مثبت و برنامهی فردا فکر کنید که
تا بیدار میشید افکار منفی سراغتون نیاد... ✨💚
#حق
@halekhobaman
واقعا زیباست حتما بخونید؛
#یک_دقیقه_مطالعه
ادب مدرک نیست!
ادب لباس گران پوشیدن نیست،
ادب بالای شهر زندگی کردن نیست!
ادب ماشین خوب داشتن نیست،
ثروت و مدرک ادب نمی آورد،
ادب در ذات آدمهاست که با
تربیت و آموزش صحیح به بار می نشیند،
ادب یعنی به همسرت امنیت،
به فرزندت محبت به پدر و مادرت خدمت
و به دوستانت شادی را هدیه کنی،
ادب یعنی با هر مدرک و مقامی که باشی
معنای انسانیت را درک کرده
و نام نیک از خود به جا گذاشتن است...!
@halekhobaman ✨
#حق