eitaa logo
*هم افزایی شهدایی*
152 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
6.8هزار ویدیو
94 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 🎈پدرم سال۱۳۶۱ عضو سپاه پاسداران شده بود. بار‌ها به جبهه رفته و جانباز ۲۵درصد بود. شیمیایی هم بود اما پیگیر پرونده جانبازی‌اش نمی‌شد. موج‌گرفتگی هم داشت. وقتی اثرات موج بروز می‌کرد، آن لحظه معلوم نبود چه کار می‌کند! هیچ‌چیز یادش نمی‌ماند. نمی‌گذاشت این صحنه‌ها را ببینیم. بعد از اینکه حالش خوب می‌شد، می‌گفت: ببخشید شما را ناراحت کردم. 🎈از مهم ترین ویژگی‌‌های بابا یکی این بود که دائم‌الوضو بودند؛ هیچوقت بدون وضو بیرون نمی‌رفتند. نماز اول وقت را هم ترک نمی‌‌کردند و سحرگاهان ما با صدای قرآن ایشان از خواب بیدار می‌شدیم. هرروز بعد از نماز صبح سوره اَلرّحمن را قرائت می‌‌کرد. هنوز هم صدایش در گوشم هست. ✏️راوی:فرزند شهید 🌹شھیـدها هم 🎀متولد می شوند مثـل مـــا ؛ اما مثل ما نمی‌میرند برای همیشه زنده می‌مانند مثل تو ای شھیـد . . .🕊 🌷 🕊 💝🎊🎉🎂 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💌 💥سردار جمالی هرجا که احساس میکرد وجودش برای کاری مفید می‌باشد،از جان خود مایه می‌گذاشت و هیچ چیز اعم از خانه، زندگی،همسر،فرزندان و...مانع تلاش وی در صحنه‌های مختلف نمی‌شد. 💥در سال ۱۳۷۲ آن زمانی که اشرار و قاچاقچیان در منطقه سیرجان و توابع آن آسایش و امنیت را از مردم گرفته بودند، پیشنهاد سمَت فرماندهی اطلاعات عملیات تیپ دوم صاحب‌الزمان(عج) به وی داده شد و او برای مبارزه با اشرار، این پیشنهاد را از جان و دل پذیرفت. 💥حاج‌محمد در مدت چهارسالی که در این سمَت قرار داشت،با تلاش‌های بی‌دریغ خود موفق شد با دیگر همرزمان خود،عملیات‌های گوناگون و موفقیت‌آمیزی علیه اشرار انجام دهند و تعداد بسیاری از آنان را به هلاکت برسانند و امنیت و آرامش را به منطقه و زندگی مردم برگردانند. ❣تقویم را که باز کردم با دیدن مناسبت امروز دلم هوایی شد .... 🎂جشن تولد بهانه است دلتنگی ام، نشانه است💓 💐 🕊 🌸💖🦋🍰 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
📜 💐سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بیشتر اوقات پایین ضریح حضرت رضا(ع)می‌نشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان می‌داد.زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت،بسیار متواضعانه رفتار میکرد. 🌷یک بار در مراسم خطبه‎خوانی در صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، سردار شهید سلیمانی در حالی که لباس خادمی به تن داشت،اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت و در گوشه‌ای بین۴۹هزار خادمی که حضور یافته بودند،با متانت تمام و آرام ایستاد. ✍راوی:مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی 🥀سفارش سردار شهید حاج قاسم سلیمانی این بود که کنار مزار شهید محمد حسین یوسف الهی باشد. شهیدی که در خاطرات او جایگاه ویژه ای دارد.محمد حسین رفیق خدا بود و از عرفای جبهه.از همانها که یک شبه ره صد ساله را پیمودند.این سالک جوان زیباترین نماز شب ها را میخواند و مشکلات را با الهام هایی که به اومیشد حل میکرد، کتاب«حسین پسر غلامحسین»داستان زندگی اوست. 🌹 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
📜 🌾حاج ابومهدی اهل مقدس‌بازی نبود. معنوی بود اما شوخی و مزاح هم می‌کرد و دلِ هم‌نشینانش را شاد می‌کرد.شهید ابومهدی المهندس انسان متواضعی بود. به مجاهدان و خانواده شهدا بسیار رسیدگی می‌کرد. 💐اگر مجاهدان صاحب فرزند می‌شدند، همیشه برای فرزندان‌شان هدیه می‌خرید. هیچوقت از وضعیت زندگی اطرافیانش غافل نبود. فرزند یکی از مسئولان دفترش بیماری قند داشت،ابومهدی همیشه جویای احوال او بود و بسیار کمک می‌کرد، حتی شرایط سفر را برای آنان مهیّا می‌کرد. 🌷هیچ زمانی نبود که خانواده با حاج ابومهدی تماس بگیرد و ایشان پاسخ آن‌ها را ندهد؛حتی اگر در جلسه هم بودند، سعی می‌کرد کوتاه پاسخ آن‌ها را بدهد.  ✍راوے:دوست شهید 🌹 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
📜 🌾پدر شهید نقل میکند:هادی ابتدا در پادگان قدس به نیروهای عراقی وسوری که جهت آموزش به ایران می‌آمدند، آموزش نظامی میداد؛مدتی به این کار مشغول بود تا اینکه سال۹۰به سوریه رفت ومدتی درسوریه حاضر بود.زمانی که در سوریه بود،جهت محافظت از سردارشهید سلیمانی،چندباری همراهش شده بود وبعد از مدتی علاقه‌ی شدیدی بین سردار و هادی برقرار شد وهادی، شیفته‌ی سردار شده بود؛سردارشهید سلیمانی هم بسیار به هادی علاقه مند بود. 💐باسردارشهید سلیمانی رفت‌وآمد خانوادگی هم داشت.بعضی وقتها از میوه درختان حیاط منزل سردارشهید سلیمانی برایمان می‌آورد.هادی برای سردارشهید سلیمانی یک نیرو نبود بلکه هادی برای سردار،اندازه چندین نیرو بود و با سردار شهید سلیمانی بسیار مأنوس شده بود.سردار شهید سلیمانی همیشه به هادی میگفته که من وهادی باهم شهید خواهیم شد.باسردارشهید سلیمانی بسیار صمیمی بودند؛سردار به فرزندان هادی هم بسیار علاقه‌مند بود ومثل پدر، دوست‌شان داشت. 🌹 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
📜 💐همسر شهید نقل می کند:شهروز اهل انفاق بود!نمازهایش📿را اول وقت می‌ خواند،شوخ‌طبع بود و در عین حال بسیار کم‌صحبت بود. 🌷شهید شهروز مظفری نیا اهل قرآن‌ خواندن بود و بسیار به آیاتِ نورانی قرآن عمل میکرد،به پدر و مادرش احترام می‌ گذاشت و نیکی به آنها در رأس امورش قرار داشت،به طوری که در این سالها،کوچکترین بی‌احترامی از جانبِ شهید شهروز مظفری نیا نسبت به آنها ندیدم. بسیار به خانواده‌اش اهمیت می‌داد و رسیدگی به امور خانواده را مهم‌تر از هر کاری می‌دانست. 🌹 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
 📜 🌷پدرم ۳۸ سال با شهید حاج قاسم سلیمانی،چه در زمان جنگ هشت ساله دفاع مقدس و چه در جنگهای نامنظم عراق و سوریه،رفاقت داشت.همیشه شهید حاج‌ قاسم،بابا را با نام کوچک «حسین»صدا میزد. 💐شهید حاج‌ قاسم سلیمانی میگفت: «اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید شوم و وارد بهشت شوم.یکی خانمم و دیگری حسین است.» با آنکه پدرم این همه سال با حاج‌قاسم بود،ولی هروقت تلفنی با حاجی صحبت میکرد،یک شرم خاصی روی صورت بابا نمایان میشد.انگار در صحبت خود با یکدیگر خجالت می کشیدند.خیلی وقتها بابا به خاطر مشغله کاری‌اش صبح زود قبل از اذان صبح دم درخانه حاج‌قاسم منتظر می‌ایستاد.حتی یک کارتن در ماشین داشت که نماز صبحش را روی آن میخواند ومنتظر حاجی میماند. ✍راوی:دختر شهید 🌹 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
📜 🌾همسر شهید نقل می کند:اولین دیدار ما در اواخر مردادماه در شبستان حرم حضرت عبدالعظیم بود.حدود دو ساعت با هم صحبت کردیم و حجب و حیای آقا وحید من را جذب کرد،آقا وحید به قدری خصوصیات مثبت داشت که من به خطرات و شرایط کاری او فکر نمی‌کردم 💐ما۵شهریور ماه۹۸نامزد شدیم و بیشتر رفت‌وآمد‌های ما در آن دوران بود؛چون بعد از عقدمان در۱۷آبان‌ماه،شرایط آشوب در عراق پیش آمد که رفت‌ و آمد سردار شهید سلیمانی و آقا وحید به عراق بیشتر شد؛به همین خاطر ما در دوره عقد زیاد همدیگر را نمی‌دیدیم. 🌷همسر شهید درباره آرزوی شهادت شهید وحید زمانی نیا می‌گوید:«در روز عقد،من به آقاوحید گفتم:«در لحظه جاری شدن خطبه عقد هر دعایی کنی مستجاب می‌شود🤲.»آقا وحید خوشحال شد و لحظه‌ای به فکر رفت و پرسید:«هر دعایی؟!»گفتم:«بله.»بعد از شهادت آقا وحید مطمئن شدم که او برای شهادتش دعا کرده بود و دو ماه بعد از عقدمان دعایش به اجابت رسید. 🌹 نیا 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💌 🪖به روایت پدر شهید: «محمود ۱۵ ساله بود که با وجود سن کم،خود را به جبهه رساند.من در جبهه اندیمشک بودم که به من خبر دادند محمود را که قصدِ آمدن به جبهه داشته،در قطار گرفته‌اند و به خانه بازگردانده‌اند. ❣محمود به بسیج می‌رود و در بسیج ثبت‌نام میکند و هر جور بود، خودش را به جبهه رسانده بود.به من خبر دادند پسرت اینجاست،تعجب کردم.او در عملیات فاو هم حضور داشت.» 🪖به روایت همسرشهید:«محمود هميشه از خاطرات جنگ به گونه‌ای برایمان تعريف می‌كرد كه ما مشتاق شنيدن می‌ شديم.بيشتر اتفاقات خنده‌دار و شاد را برای بچه‌ها تعريف میكرد.يكی از خاطرات جالبی كه آقامحمود همواره برای ما تعريف میكرد،اين بود كه در زمان جنگ فرماندهان به خاطر اينكه سن و سال كمی داشت و ريزنقش بود،به او لقب«مينی‌رزمنده»داده بودند. ❣هنوز هم خيلی‌ها محمود را با لقب همان دوران يعنی مينی‌رزمنده می‌ شناسند.ايشان سالها در جنگ بود و بعد از جنگ هم در سپاه خدمت كرد.» 🌺 🌺 🎊💟 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
وقتی تصویر مقام معظم رهبری را می‌دید، انگار پدرش را دیده است. آن قدر عاشقانه محو تصویر حضرت آقا می‌شد که بعد از دقایقی به او می‌گفتم: «من هم هستم‌ ها...». بعد از اولین جانبازی یکبار به دیدار حضرت آقا مشرف شده بود. خودش برایم تعریف می‌کرد که: «وقتی حضرت آقا را از نزدیک دیدم، فکر کردم دیگر هیچ چیز توی دنیا نمی‌خواهم. اصلاً همه چیز برایم تمام بود. همه زیبایی‌های دنیا را یک جا دیدم.» 📎به روایت همسر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sulook
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📋 یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را می‌بیند. او از شهید تقاضای شفاعت می‌کند. که شهید پلارک به او می‌گوید: «من نمی‌توانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی می‌توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه وعنایت داشته باشید. همچنین زبان‌هایتان را نگه دارید. در غیر اینصورت هیچ کاری از دست من برنمی‌آید».. 🦋 شهــدا همــان پــرستــوهـاے آسمــانے هستنــد ❤️🕊 شادی روح طیبه شهدا صلوات 🌷 •••═══════════•••
شهید"احمد علی نیری"؛عارفی در میان جبهه 📌شهید احمد علی نیری، بیست و نهم تیر ۱۳۴۵، در تهران چشم به جهان گشود. 🔸پاسدار رسمی بود.به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. 🔹بیست و هفتم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. 🖋دست نوشته های شهید... ۱۶ بهـمن مـاه ۱۳۶۴ - دوکـوهه ▪️روز چهـارشنبه می‎خواستـم وضـو بگیـرم بـرای نمــاز ، که یک لحظه چشمم به حضرت (عج) افتـاد ... ▫️روز جمعـه در حسینیـه‎ حـاج همـت پادگان دوکوهه، درمجلس آقاامام زمان (عج) گریه زیادی کردم. □بعد از توسلات وقتی بخودآمدم دیدم که از همه ‎اشکی که ریختم یک قطره‎اش بزمین نریخته! گویا ملائـک همه را با خـود برده بودند. 📜عـارفـانه / شهید احمد علی نیّـری شهـادت ۲۷ بهمن مـاه ۱۳۶۴