#جوجه_عقاب_کله_شق
#دوست_غریبه_والدین
به نام خدای مهربون
🏔⛰🗻🏔⛰🗻🏔⛰🗻🏔⛰
یه روزی روزگاری روی یک کوه بلند یه بچه عقاب زندگی می کرد که تازگی ها پرواز کردن رو یادگرفته بود و همش اینطرف و اونطرف می رفت 🦅
مامانش بهش می گفت ، پسرگلم مواظب باش با هرکسی دوست نشی
اما عقاب کوچولو اصلا به حرف مامانش توجهی نمی کرد
یه روز که داشت پرواز می کرد ، یه روباهی رو دید 🦊
سریع رفت سمتش
روباه که می دونست جوجه عقاب یه روزی بزرگ میشه و سلطان دشت میشه
رو خواست که زمین گیر کنه
یعنی یه بلایی سرش بیاره 😰
برای همین زودی باهاش دوست شد
چندروز که گذشت و حسابی اعتماد بچه عقاب رو جلب کرد
اونو برد کنار یه گیاه سمی و بهش گفت دوست داری زودی بزرگ بشی 🍄
عقاب کوچولو گفت چرا که نه ، خیلی دوست دارم زود بزرگ بشم و به جاهای دور پرواز کنم
روباه گفت پس باید هروز از این گیاه بخوری
عقاب کوچولو فریب روباه رو خورد و چند روز از اون گیاه استفاده کرد
و بعد چندروز ضعیف شد و دیگه نتونست پرواز کنه 😞
مامان عقاب که نگران پسرش بود با اصرار فهمید که چه اتفاقی برای اون افتاده و روباه فریبش داده
سریع رفت و جغد دانا رو آورد 🦉
جغد دانا گفت باید بهش گوشت روباه رو بدید تا زود خوب بشه
مامان عقاب رفت و روباه رو شکار کرد و آورد
روباه دید الانه که خورده بشه 🦊
شروع کرد گریه کردن و گفت اگه منو نخورید پادزهر اون گیاه رو براتون میارم 🌿
جغد دانا گفت خیلی خوبه برو و زود بیا
مامان عقاب به روباه گفت اگه زود نیای ، میام و پیدات می کنم و ایندفعه همونجا می خورمت
روباه گفت نه ، قول می دم زود برگردم و رفت
مامان عقاب از جغد دانا پرسید مگه نگفتی درمانش گوشت روباهه
جغد دانا گفت ، همینو گفتم اما اینو گفتم تا روباه رو سریع بیاری و اون بترسه و جای پادزهر رو بگه 😉
طولی نکشید روباه با پادزهر برگشت و عقاب کوچولو بعد از چندروزی خوب شد 😄
اما ایندفه حرف مامانش رو آویزه ی گوشش کرد که باهرکی خواست دوست بشه اول از مامان یا باباش بپرسه که آیا اون می تونه دوست خوبی براش باشه یا نه
قصه ی ما تموم شد
بچه عقابمون زرنگ شد🦅
#داستانک
#ویژه_کودکان
🌹همبازی کانالی پر از محتوا 👇👇
https://eitaa.com/hambaziii
لطفا برای دوستان خودفورواردکنید🙏
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•