.
نمی دانم تا به حال طلبه ای را در اردوگاهی دیده اید که دنبال محیط خلوتی بگردد و زیر آسمان سر بلند کند و با همه وجود فریاد بزند؟!نه از این فریاد های معمولی. فریادی از اعماق وجود با چشمانی خیس و وجودی پر از شوق. راستش را بخواهید من هم ندیدم اما صدایش را شنیده ام. نه یک بار که این هفته بارها صدایش گوشم را پرکرده و اشکانش صورتم را خیس کرده است.
.
مثل جوینده ای شده ام که به گنج گران قیمتی رسیده است و می خواهد زیبایی اش را فریاد بزند.می خواهد آن را به همه نشان دهد و پز داده وبه آن افتخار کند. اگر تاریخ ننوشت حداقل شما از این پست خبر دار شوید که من از آن گنج، گران قیمت تر پیدا کردم.
.
راستش را بخواهید تا امروز به داشتن توان موشکی مان خیلی افتخار می کردم که البته افتخار انگیز هم هست.اما این روزها گنجی را یافته ام که هزاران برابر پر افتخار تر از همه چیز است. گنجی گران قیمت به نام « #دختران_انقلاب_اسلامی »
.
حالا شما این ها را فقط می خوانید و احتمالا معنای کلمات را آن طور که باید درک نمی کنید. بعضی هایتان سر در گوشی کرده اید و و در روز مرگی زندگی با پست های گشت ارشاد ها و درگیری های حجاب، رگ گردن تان باد کرده و چند خط کامنت رانده اید و از باحجاب مخالف گشت ارشاد حرف زده اید. اما من بیرون گود نشسته ام و از این همه گنج گران قیمت حرف می زنم. مگر میشود این دختران انقلاب اسلامی را دید و پر از امید نشد. دختری که تاکنون از شهر خودش بیرون نرفته اما نگاهش جهانی است و از دغدغه های انقلاب اسلامی حرف می زند. شما اینها را می شنوید اما من دیده ام و حرف هایش را شنیده ام.
.
آن هایی که با من جلسه داشتید یادتان هست از علاف های فرهنگی حرف زدم؟! حالا علاف های زندگی و فضای مجازی را هم به آن اضافه کنید.انها که در ترافیک های پست ها و کامنت ها و استوری ها مانده اند و با گفتمان انقلاب اسلامی رشد نکرده اند. خواهر من، برادر من ، بیا و این بار موتور سوار بشو و در این ترافیک ها لایی بکش و خودت را از این ترافیک ها نجات بده. بیا یک جور دیگر به آدم ها و رشد ها و حرکت ها نگاه کن.
که اگر اینطور نگاه کردی مثل من دنبال بیابان می گردی که از شوق فریاد برآوری.
.
#سازمان_تبلیغات_اسلامی برای من کلاس درس بوده و هست. کلاسی پر معنا و پر برکت. کلاس عاشقی درمسیر محبوب هستی.
.
راستش را بخواهید خیلی دلم برای خانواده و بچه ها لک زده.در این نبودن ها سعی میکنم کمتر عکس هایشان را ببینم. قصه های شب بچه ها را برای خودم میگویم. اما می دانم سه تفنگدار می دانند پدرشان پای حرف هایی که در قصه ها گفت ایستاد.
.
#رویداد_دختران_حاج_قاسم
@hamedtaghdiri
🖊 حامد تقدیری
.
حامد بن محمد هزار و چهارصد سال بعد از آتش زدن خیمه ها به دنیا آمد. اما روایت حجار بن ابجر ها، کعب بن جابرها ، شبث بن ربعی ها و... را در دل تاریخ خوانده است و دیده است افرادی که با پول و قدرت رنگ عوض کردند و جلوی امام شان ایستادند. حامد تاریخ را سال به سال ورق زده تا از قلم راویانی که خیمه روضه به پا کردند و روایت مظلومیت خاندان اهل بیت را نگاشتند ، درس بگیرد. شاید همین قلم ها بود که حامد را عاشق روایت کرد. روایت اهل بیت علیهمالسلام.
.
راستش را بخواهید سالگرد ازدواج من شب اول محرم است. نمیدانم چه شد که روزگار چرخید و من روز آخر ماه ذی الحجه بر سفره عقد نشستم. نماز جماعت را که خواندم ، سکوت کردم. قبلا گفته بودم سرباز این خیمه ام. اما حالا انتخاب با بانو بود. سوال کرد لباس هایت را جمع کرده ای یا کمکت کنم؟! و ساعتی بعد با قرآن برای تبلیغ محرم بدرقه ام کرد.
.
خانه ی ما دروازه قرآن شده از بس بانو قرآن به سر ما گرفته و چمدان هایم را جمع کرده است. در این پانزده سال زندگی ، ما هیچ وقت با هم روضه های محرم را درک نکردیم و همیشه او علمدار خیمه و راوی بچه هایم بود و من خادم خیمه و باز راوی بچه های محبان الحسین علیه السلام.
.
شما که نمی دانید اما من برایتان می گویم نمی دانم چه می شود که پایم را از خانه بیرون می گذارم مشکلات است که به خانه سرازیر میشود. از بیماری بچه ها تا خراب شدن لوله ها و.. . اما در همه اینها، بانو است که تنها و محکم ایستاده و تلاش میکند لبخند رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها را بخرد.
.
این بار هم مانند تمام این پانزده سال بانو ، با بیماری خودش و بچه ها، چمدان را بست و شبانه قرآن به سرم گرفت و من را از خانه بیرون کرد که نکند بیماری به من سرایت کند و از خادمی مان بمانیم و من ، خانه و اهلش را به صاحب خیمه سپردم و هزاران کیلومتر این طرف تر راوی خیمه شدم.
.
امروز روز تولد بانو است. روز تولد برای بانوان انقلاب اسلامی با شمع و کیک نیست. بلکه روز تجدید پیمان با حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهماست. اما کاش تاریخ نویسان جمع می شدند و از جهاد و همت بانوان اسلام می نوشتند که اگر ثبت شود کتابخانه ها را توان نگه داری آن نیست. بانوانی که چمدان همسر مدافع حرمشان را بستند و او را به امام حسین علیه السلام هدیه کردند و سالهای تنهایی و سختی را به جان خریدند. بانوانی که اگر نبودند مردان مجاهد و مبلغ هم نبودند و ما هر چه داریم از تربیت ها، صبر ها و حمایت های بانوان انقلاب اسلامی است.
.
تبلیغ محرم ۱۴۰۱.
@hamedtaghdiri
🖊 حامد تقدیری
aac_arbaeen.mp3
19.22M
✅ صوت ویژه
« اربعین »
گامی هویت ساز و تربیتی
پیشنهاداتی برای مبلغان ، مربیان و فعالان عرصه کودک و نوجوان در اربعین.
🖋️ حامد تقدیری
https://eitaa.com/joinchat/159973393C063384d54d
طرح طراحی شده فجازی.pdf
7.88M
طرح پیاده روی اربعین
برای نوجوانان
پیاده تا بهشت
https://eitaa.com/joinchat/159973393C063384d54d
.
راستش را بخواهید خیلی وقت است می خواهم بنویسم اما دستم به قلم نمی رود. می ترسیدم نکند اتفاقی بیفتد. از شما چه پنهان که من هم خیلی دلم میخواست با خانواده و بدون هیچ مسئولیتی به پیاده روی اربعین می رفتم. خودم بودم بدون دغدغه بچه های کاروان. ما در سازمان تبلیغات اسلامی یاد گرفتیم برای دل خودمان هم زیارت نرویم. یاد گرفتیم همه جای زندگی مان بشود رزم و جهاد میدان تبیین. اگر این دختران حاج قاسم نبودند ، من هم امسال از اربعین محروم بودم و داشتم کنار همسنگران سازمان تبلیغاتی ام برای پیاده روی دلدادگان ( و نه جاماندگان) کار می کردم.
.
داستان فعالیت در عرصه دختران داستان پر غصه و پر دردی است. کاش میشد یکبار بنیشنم و از جفای دوستان خودم برایتان درد دل کنم. از سختی ها و فشار ها بگویم. بعضی از این دوستان مسئولمان که بلیط های پرواز اربعینی شان را از قبل گرفته بودند و خیلی شیک عازم مشایه بودند روزانه ما را از بردن دختران حاجی نهی میکردند که می فهمی چه میکنی و.. ؟! راست هم می گفتند. مکان های اسکان عراق بیشتر برای مردهاست و کمتر کسی کاروان بانوان می پذیرفت . گرفتاری سفر یک خانم در پیاده روی اربعین بسیار زیاد است چه برسد به هشتاد خانم آن هم دختران نوجوان، آن هم از سراسر ایران با فرهنگ ها و روحیه های مختلف. ما دو روز قبل از حرکت فقط طول کشید دور هم در تهران جمع شویم و دو روز بعد از برگشت هنوز دنبال بلیط برای برگشت بچه های کاروان هستیم. بچههایی که بچه های انقلاب هستند. از بشاگرد تا بجنورد و... ما تهرانی بازی نکردیم. پای درد و رشد دختران انقلاب اسلامی ایستادیم.
.
راستش را بخواهید با عقل هم جور در نمی آمد. خطر این سفرها و مشقتش زیاد است. پول هم تا دلتون بخواهد نداشتیم. اما تصمیمان ، به ثمر نشستن هویت و رشد و تعالی دختران حاجی بود. با خودم خلوت کردم و برای مولایمان اباعبدالله الحسین علیه السلام نامه نوشتم . نوشتم مولا جان ما که جز شما کسی را نداریم. شما خوب بخرید ، خوب ببرید . بعد با خیال راحت اتوبوس گرفتم و به بقیه اش فکر نکردم. سوار اتوبوس بودیم که پول های قرضی رسید. کاظمین و سامرا و نجف و کربلا مان به بهترین شکل برگزار شد و انشاالله ما قرض های مان را هم خواهیم داد.
.
ما زیارت اربعین نرفتیم. ما هشتاد بانوی فرمانده را بردیم که میدان را با برنامه هایی که داشتیم یاد بگیرند و وارد میدان جهاد تبیین شوند که علمداری تبیین در دستان همین دختران و بانوان انقلاب اسلامی است. و آخر سفر همه اهل کاروان هم عهد این میدان شدند. آینده از آن دختران حاج قاسم است. دخترانی که مکتب و مسیر حاج قاسم را خوب شناختند و سر کلاس درس حاج قاسم بزرگ می شوند. دختران حاج قاسم همه چیز شان از دغدغه و فکر و همت و راه شان همان چیزی است که حاج قاسم دوست داشت. و چه خوب است که باز بنویسم آینده از آن دختران حاج قاسم است انشاالله.
.
اربعین ۱۴۰۱ ، دختران حاج قاسم
@hamedtaghdiri
🖊 حامد تقدیری